#وصیت_شهید
همواره سعی مان این باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم ،
كه شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند كه در این راه شهید شدند.....
#شهیدحسین_خرازی
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاد سردار دلها
@raviannoorshohada
روزی جنازه یکی از شهدای محله را آورده بودند، طاهره دور تابوت میچرخید و میگفت: «شهید میتواند ٧۰ نفر را شفاعت کند و من مطمئنم که این برادر شهید مرا هم شفاعت خواهد کرد.»
گویی مطمئن بود که سرانجامش شهادت است.
هرجا که قرار بود مجلسی برای اهل بیت برپاشود، سعی میکرددیگران را یاری دهد و نامش را در طومار خادمین به اهل بیت(ع) ثبت کند.
شب قبل از شهادت، ارتباط معنوی با حضرت زهرا(س) برقرار میکند.
مادرش میگوید: «شنیدم که با کسی حرف میزد و میگفت هرچه را که دوست دارید از من بگیرید، اما خواهش میکنم این حالت معنوی را از من دور نکنید.»
عشق عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت و تمام مشکلاتش را با توسل به ایشان حل میکرد و برای پشت سر نهادن سختی هایش دست نیاز پیش خلقی نمی برد.
عاشق کمک کردن به اسلام و مسلمین بود. در زمان جنگ تحمیلی اگرچه نمی توانست در خط مقدم حضور داشته باشد، اما با بافتن کلاه و دستکش فرستادن آنها به جبهه، رزمندگان را یاری می کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬ببینید!
.
موشن گرافیک شبڪه افق درباره #سلبریتی ها و رفتارهای چندگانه شان ڪه بازخوردهای بسیار زیادی داشت.
سلبریتی
خیانت
@raviannoorshohada
💠خاطرات شهدا
پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.
ساعت 10 شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم.
نمیدانستیم کجا برویم.
جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّد حسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!
جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!
وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند.
اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟
لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!
محمّد حسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت!
شهیدحاج قاسم سلیمانی 🌷
شهیدمحمدحسین یوسف الهی 🌷
@raviannoorshohada
اعطای بالاترین نشان افتخار سوریه به سپهبد شهید سلیمانی
🔹نخستوزیر سوریه در دیدار با معاون اول رییس جمهور از اعطای بالاترین نشان و مدال افتخار به مقام شهید سردار سلیمانی از سوی رییسجمهور سوریه خبر داد.
🔹عماد خمیس: این فرمانده بزرگ نماد مبارزه و تقویت امنیت برای تمام مردم منطقه، آزادیخواهان و گروه های مقاومت بود.
🔹یاد و خاطره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از ذهن و یاد ملت های منطقه فراموش نخواهد شد.
سردار حاجی زاده
انتقام سخت
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای برادرعرب....
قسم بخدا اگر شهیدم کنی،
شفاعتت میکنم.
🌷سردار دلها، عزیز دل 🌷
اخلاص توراچه کسانی باوردارند
دست مان خالیست،
دستماراهم بگیر
@raviannoorshohada
💠سرهنگ پاسدار شهید شهروز مظفری نیا
تولد: ۱۳۵۷ قم
شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ بغداد
🍃🌸فرمانده تیم حفاظت حاج قاسم
او مثل فرمانده اش شجاع و با ایمان و بخصوص با نیروهای تحت امرش مهربان بود
وی آرزوی شهادت داشت و همیشه حسرت می خورد که شهید مدافع حرم نشد!
مخصوصا در زمان شهادت محسن حججی، می گفت چه شهادت قشنگی داشت و حسرت این شهادت را می خورد و همچنین آرزو داشت در حرم حضرت معصومه(س) دفن شود.
بالاخره به آرزویش رسید با پیکری که سوخت و اِرباً اِربٰا شد
از شهروز دو دختر به یادگار مانده.
او در کنار سردار بزرگ ایران و همرزمانش به ملکوت اعلی پرواز کرد و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
@raviannoorshohada
شهید حسین نیکو صحبت گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی طالب (علیه السلام)
تا نشستیم روی موتور،حسین گفت:روضه بخون.هر چی بهونه آوردم؛زیر بار نرفت گفت:حسین! من چند شب دیگه مهمون امام حسین (علیه السلام) هستم
می خوام به آقا بگم:همه جا برات گریه کردم شب،روز،صبح،ظهر،خلوت،جلوت،توی سنکر،حسینیه،پشت خاکریز،پشت ماشین؛
فقط مونده روی موتور گریه کنم.
قسمم داد که براش روضه بخونم
یه سلام دادم به امام حسین (علیه السلام) و یه خط شعر برای حضرت علی اکبر (علیه السلام) خوندم؛
روضه ی من تموم شده بود ولی حسین داشت گریه می کرد رسیدیم به اردوگاه شهدای تخریب؛
هنوز گریه ش تموم نشده بود.چند دقیقه ایستادیم تا گریه ش بند اومد.... چند شب بعد مهمون امام حسین (علیه السلام) شد همونطور که گفته بود....😭
@raviannoorshohada
شهید مهدی شاهدی از رزمندگان گردان فتح تیپ 3 لشکر 7 ولیعصر(عج)
پست نگهبانیش افتاده بود نیمه شب
سر پست نشسته بود رو به قبله و اطرافش رو می پائید داشت با خودش زمزمه می کرد
نفر بعدی که رفت پست رو تحویل بگیره دید مهدی باصورت افتاده رو زمین.
خیال کرد رفته سجده هر چی صداش زد صدایی نشنید اومد بلندش کنه؛
دید تیر خورده توی پیشونیش و شهید شده.
فکر شهادتش اذیتمون می کرد هم تنها شهید شده بود هم ما نفهمیده بودیم خیلی خودمون رو خوردیم
تا اینکه یه شب اومده بود به خواب یکی از بچه ها و گفته بود:
«نگران نباشید، همین که تیر خورد به پیشونیم،به زمین نرسیده افتادم توی آغوش آقا امام حسین (علیه السلام)
@raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷ویژه برنامه عصر خاطره 🎤سخنران:استاد عزیز و پیشکسوت دفاع مقدس حاج حسین یکتا ✔مکان: قم، انتهای خیاب
اصلاحیه:
سلام علیکم
به علت ضرورت حضور حاج حسین یکتا در مناطق سیل زده استان سیستان و بلوچستان، امکان حضور حاج حسین در این مراسم نیست. لذا سخنران این برنامه جناب آقای عبدخدایی از همرزمان شهید نواب صفوی و رئیس جمعیت فدائیان اسلام خواهد بود.