🍃🌸🍃🌸🍃
💢توی اوج درگیری با تکفیری ها در #خان_طومان بودیم. تلفات زیادی از دشمن گرفته بودیم دشمن هم تلفاتی هرچند کم و به تعداد انگشتان یک دست از ما گرفتند.
💢نیروهای فاطمیون روحیه شان را از دست داده بودند و نیاز به #تجدید_روحیه داشتند.
💢در آن وضعیتِ درگیری ها و تیراندازی هیچکس فکرش را نمی کرد که ناگهان سیدرضا فریاد بزند:(( آقا! مسئول چای اینجا کیه؟ یکی بره یه کتری آب بار بذاره میخوایم #چای دم کنیم.))
همه #خندیدند.
💢همیشه از این شوخطبعی های بهموقع، بهجا و سنجیده داشت...
📚طاهر خان طومان
#شهید_سیدرضا_طاهر🌷
#شهید_مدافع_حرم
@raviannoorshohada
🔸 برایم تعریف می کرد، برای اینکه پسرش سید محمد را با مسجد و نماز آشنا و علاقه مند کند، او را به مسجدی می برد که در نزدیکی اش پارک یا محل بازی باشد.
🔹 خوب که بازی می کرد و از بازی سیر می شد، به او می گفت: " سیدمحمد جان! حالا بیا بریم مسجد. من با تو آمدم پارک، حالا تو با من بیا مسجد."
🔸 دیدم روش خوبی است؛ حالا بچه ام با عشق و علاقه با من به مسجد می آید.
📚برگرفته از کتاب طاهر خانطومان
#شهید_سیدرضا_طاهر
@raviannoorshohada
📜فرازی از وصیت نامه شهید:
♦️حال آنکه قرار است هرکسی یک روز به دنیا آمده، یک روز از دنیا #رود، چه خوب است با #شهادت باشد. شهادت در راه دفاع از حریم آل الله.
#شهادت
بارانی اسـت که
بر هرکـس نمیبارد✨
و #شَـهادت نام گِرِفت...!
وقتی خُدا کسی را کُشت
اَز شِدَّت ✨عِـشق ✨
#شهید_سیدرضا_طاهر
@raviannoorshohada
🍃🌸🍃🌸🍃
💢توی اوج درگیری با تکفیری ها در #خان_طومان بودیم. تلفات زیادی از دشمن گرفته بودیم دشمن هم تلفاتی هرچند کم و به تعداد انگشتان یک دست از ما گرفتند.
💢نیروهای فاطمیون روحیه شان را از دست داده بودند و نیاز به #تجدید_روحیه داشتند.
💢در آن وضعیتِ درگیری ها و تیراندازی هیچکس فکرش را نمی کرد که ناگهان سیدرضا فریاد بزند:(( آقا! مسئول چای اینجا کیه؟ یکی بره یه کتری آب بار بذاره میخوایم #چای دم کنیم.))
همه #خندیدند.
💢همیشه از این شوخطبعی های بهموقع، بهجا و سنجیده داشت...
📚طاهر خان طومان
#شهید_سیدرضا_طاهر🌷
#شهید_مدافع_حرم
@raviannoorshohada
هـم لقمہ بودند
هـمسفرہ بودند
هـمدل و هـمراه
صمیمی شاد و شفاف
چقدر دلزدہ ایم
از تجملات دنیوی
#شهـید_محمدتقی_سالخورده
#شهـید_سیدرضا_طاهـر
@raviannoorshohada