eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
626 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷پیکر مطهر سردار شهید حاج محمدمهدی کازرونی معاون و همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🌹دو فرزند عزیز این شهید، آقابشیر و آقانذیر در کنار پیکر مطهر پدر عزیزشان... ⚘روح مطهر سردار شهید حاج محمدمهدی کازرونی عزیز شاد... خداوند سه فرزند عزیز این شهید را حفظ فرماید و برای انقلاب،اسلام، کشور و مانگه دارد...🙏 @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. السلام علیک یا اباعبدلله در اولین شب جمعه ماه مبارک شعبان و در آستانه تولد دردانه زهرا ولی نعمتمان حضرت سیدالشهدا در کنار خاکریز مناطق عملیاتی کربلای ۵ در شلمچه میعادگاه معراج عشاق الحسین بر خاک تربت پاک شهیدان به نیابت از دوستان زیارت عاشورا میخوانیم . و دعا میکنیم برای فرج مولایمان مهدی و عاقبت بخیریمان و دعا میکنیم برای رفع بلا و سلامتی همه مریضان و خسته نباشید به همه مجاهدان راه سلامت . ۵ ۴ @raviannoorshohada
شب های جمعه ؛ زندگی‌ مان وقفِ حسین است ما بی‌ حسین ، شوقِ شهادت نداشتیم @raviannoorshohada
شهادت... 🕊 حسن حمیدی، پدر شهید می‌گوید: عملیات کربلای10 بود، شهیدمحمدمهدی حمیدی، مسئول اطلاعات عملیاتی بود که سردار قالیباف فرماندهی آن را برعهده داشت. بنابر برنامه قبلی قرار بود شهید و چند‌ تن از هم‌رزمانش که راننده و بیسیم‌چی بودند برای شناسایی منطقه عمومی بانه بروند. به‌محض ورود به منطقه متوجه کمین نیروهای عراقی در پشت کوه می‌شوند. در این میان بیسیم‌چی با مشاهده عراقی‌ها از بقیه می‌خواهد که خودشان را به بیرون از ماشین پرت کنند و بگریزند. او خود را از کوه پرت و نجات پیدا می‌کند، اما شهید و هم‌رزم دیگرش موفق به ترک محل نمی‌شوند.🤭 راننده که گویا تازه متوجه حضور عراقی‌ها شده، متعجب می‌گوید اینجا چه خبر است؟ 🤔 شهید نیز در جواب وی می‌گوید: عروسی است! و در همان لحظه ترکشی به گردنش اصابت می‌کند و سرش از تن جدا می‌شود...😞 انگشترش💍 را درآوردم... مادر شهید می‌گوید: بعد از اینکه خبر شهادت مهدی را شنیدیم، ما را به سردخانه بردند. آنجا دیدم انگشترش هنوز دستش است. انگشتر را درآوردم و به پسر بزرگ‌ترم دادم و از او خواستم راه برادرش را ادامه دهد. روی شهید را بوسیدم و گفتم: خدایا، پسرم را در راه تو و امام‌حسین(ع) دادم؛ خودت قبول کن💌💔 @raviannoorshohada
من اصلاً قبول ندارم در بین بچه ‌حزب ‌اللهی ‌ها ، بگیم این آدم با اون شکل و قیافست...! همان دختر کم ‌حجاب ، دختر منه ، دختر ما و شماست ؛ نه دختر خاص من و شما ، اما جامعه ‌ی ماست..... « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستش را محکم گرفتم و گفتم باید به من بگی راهکار این قضیه (شهادت) چیه ؟ چرا من شهید نمیشم ؟! یه نگاهی کرد و گفت: راهکارش اشکِ اشک ... @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن ترکش نصیب من بود... در عملیات کربلای5، غلام، یکی از هم‌رزمان او، شهید می‌شود و محمدمهدی آشفته و با رنگی پریده این خبر را به ابراهیم، هم‌رزم دیگرش، می‌دهد. ابراهیم که متوجه وضعیت غیرعادی او می‌شود، می‌گوید: تو که شجاع بودی، چرا رنگت پریده؟! شهید می‌گوید: من نترسیدم، خمپاره که آمد پشت فرمان بودم و غلام پهلوی من نشسته بود؛ من سرم را خم کردم و ترکش به غلام خورد، آن ترکش نصیب من بود.😔 حتی اگر دشمن بخواهد... «اگر بخواهند مرا با گلوله بزنند، نمی‌توانند»، این جمله‌ای است که بارها هم‌رزمان شهید از او نقل می‌کردند. برادر کوچک‌تر او خاطره‌ای را هم در همین باره تعریف می‌کند: محمدمهدی، زمانی هم کنترل تانکی را که تحویل خودش بوده به عهده داشته است که عراقی‌ها تانکش را می‌زنند و با خود می‌برند. او هم شبانه راه می‌افتد و بدون ترس به سمت عراقی‌ها می‌رود، به‌طوری که رزمنده‌ها ابتدا فکر می‌کنند محمدمهدی موجی شده! به مقر عراقی‌ها که می‌رسد، سوار تانک می‌شود و آن‌ها هم که گمان نمی‌کرده‌اند نیروهای ایرانی برای گرفتن یک تانک این‌طور خطر کرده باشند، ابتدا کاری به تانک ندارند ولی وقتی می‌بینند تانک دارد از محل استقرارشان خارج می‌شود، شروع به تیراندازی می‌کنند. شهید هم بعد از اینکه تانک را به مقرّ خودی می‌آورد و از تانک پیاده می‌شود، مسیر را زیگزاگ می‌دود تا نتوانند او را هدف بگیرند و سالم به محدوده ایرانی‌ها برمی‌گردد.😇 @raviannoorshohada
دکتر چهل وپنج روز بهش استراحت داده بود. آوردیمش خونه. عصر نشده، گفت: "بابا! من حوصله‌م سر رفته." گفتم: "چی کار کنم بابا؟" گفت: "منو ببر سپاه، بچه‌ها رو ببینم." بردمش. تا ده شب خبری نشد ازش. ساعت ده تلفن کرد، گفت: "من اهوازم. بی زحمت داروها مو بدید یکی برام بیاره!" @raviannoorshohada
تمام شهر را گشتم ڪہ پیدایت ڪنم اما نه خود بودی نه چشمی ڪه شود همتای چشمانت ... ❤️ @raviannoorshohada
مادر ،،، 😔 با من چه کرده بغض، که دور از تــو سال‌هاست لب باز می‌کنم ، سخن گریه می‌کند ... پسرم برخیزوآغوشت رابازکن که امشب مهمان داری.😭 ( اولین شب جمعه‌ی سال ۹۹ بدون تومادرچگونه این سال رابه پایان ببرم 😔 ی دلتنگی بیاد شهیدمحمدجوادجبلی ومادرتازه درگذشته اش بخوانیم فاتحه مع الصلوات .🌷🌷 @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روزها . . . من شده ام پنجشنبه ؛ و تــو شده ای فاتحه هر طور که شده باید بخوانمت . . . 😔 🌷 _قاسم🌷 @raviannoorshohada
السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج) روزها نو نشده کهنه تر از ديروز است گر کند يوسف زهرا نظری، نوروز است ای خدا کاش شود سال نوام عيد فرج که نگاهم نگران منتظر آن روز است .... « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » @raviannoorshohada
حاج قاسم نقل می‌کند یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها دنبالش بودیم ، هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم تعداد زیادی از بچّه‌های ما را شهید کرده بود را با روش‌های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن‌ها او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم ، در جلسه‌ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم ، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس‌العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم ، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم ، آقا چرا؟ من اصلاً متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟ رهبری گفتند ، مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟! بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند، حتماً دستگیرش کنید. و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این است که کسی را که دعوت می‌کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی..... 📕 ذوالفقار « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » @raviannoorshohada
💐🍃نواب درمکتب فرزانگان💐 🌴معرفی اساتيدشهيدنواب صفوی🌴 💟 نواب براي شناختن اصول سياسي اسلام در اواخر سال ۱۳۲۲ به نجف رفت🌺 او به دنبال روح دين و قوانين تشكيل جامعه اسلامي وارد حوزه شد🍃 سيد مجتبي علوم مقدماتي را در تهران آموخته بود؛ به همين دليل به دنبال استاداني در سطوح عالي مي گشت 💞 در همان روز اول شاگرد مصمم «علامه اميني» شد و در محضر بزرگ مردي چون او مكتب غدير را آموخت و ولايت علي بن ابيطالب (ع)💐 را محورحيات و هستي خويش ساخت🌼 💎 از ميان استادان بزرگ نواب مي توان «آيت الله حاج آقا حسين قمي و آيت الله آقا شيخ محمد تهراني»💕 را نام برد كه نواب در محضر ايشان فقه, اصول و تفسير قرآن📗را آموخت و در محضر «علامه اميني»💞 كه گنجي گران قيمت براي نواب بود با فلسفه سياسي اسلام آشنا شد...🍂 🔸️به گونه اي كه علامه درباره او گفت: «نواب اول شاگرد من بود و درس مي خواند ولي زمان كوتاهي نگذشته بود كه ديدم جرقه هاي روحي نواب طوري است كه مسأله استاد و شاگردي را از بين مي برد🌺 فكر نواب و گسترش آن طوري بود كه ثابت مي كرد او يك فرد فوق العاده است و يك شاگرد عادي نيست.»🌸 💟 نواب و علامه اميني (خاطره) زمانيكه علامه اميني به ايران آمده بود، در ديدار با نواب گفت: «من حيفم مي آيد كه شما ايران بمانيد، شما را مي كشند.بياييد برويم نجف درس بخوانيد📚 با استعدادي كه داريد پيشرفت مي كنيد و مرجع مي شويد. آن وقت اقدام كنيد، هزينه رفتن به نجف با من.»🌴 💕نواب نگاهي به استاد گرانقدرش انداخت و گفت: ⚘⚘«اسلام سرباز و درسخوان دارد؛ مبارز ندارد، ما ميخواهيم مبارز شويم. » @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤روایتگری سردار مهدی رمضانی درباره کرامات شهدای 🌹ایشان از بازماندگان کانال و همرزم شهید بودند.. ❣ جهت شادی روح و همه همرزمانش در کانال کمیل❣ راهیان نور مجازی🥀 @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 شهیدی که کسی جنازه اش را تحویل نگرفت(شهید رجبعلی غلامی) نیروهای شهیدکاوه شب عملیات رسیده بودند به سیم خاردارهای حلقوی.سیم خاردارها همه یکجا جمع شده بودند.واگرآنهارا میبریدند کل معبرمنفجرمیشد.وقت تنگ بود.ناگهان نوجوانی آمد وخوابیدروی سیم خاردارها وگفت رد شید همه ی سیصدنفرگردان که ازرویش عبور کردند عملیات شروع شد.همان موقع به سختی دستانش رو به آسمان بلند شد وگفت:خدایا!تحمل ندارم!شهادت رانصیبم کن.لحظه ای نگذشت که تیری آمدوبه چشمش خورد واو را آسمانی کرد.وقتی پیکرشهدا را آوردند برای تحویل به خانواده ها.پیکرشهید رجبعلی غلامی را کسی نبود تحویل بگیرد.خانواده اش رادرجنگ افغانستان ازدست داده بود. اویک افغانی بود.یک قهرمان. اکنون مزاراو دارالشفای مردم بجستان در خراسان است. 🌸شادی روحش صلوات🌸 @raviannoorshohada
🌷شهید مهدی باکری: 🍃پاسدار یعنی کسی که کار کند، بجنگد، خسته شود، نخوابد تا وقتی که خود به خود خوابش ببرد، خیلی از چیزهایی که بر همه مباح است بر پاسدار حرام است. تصویر: شهید حاج حسن طهرانی مقدم در دفاع مقدس @raviannoorshohada