#سیره_شهدا
بنده به عنوان مسئول حفاظت قرارگاه رعد ، به سربازان نگهبان دستور داده بودم تا شبها پس از خاموشی ، برای ورود و خروج به قرارگاه ، ایستِ شبانه بدهند.
یکی از شبها نگهبان پاس دو ، که نوبت پاسداری اش از ساعت دو الی چهار صبح بود سراسیمه مرا از خواب بیدار کرد و گفت:
در ضلع جنوبی قرارگاه شخصی هست که فکر میکنم برایش مشکلی پیش آمده.
پرسیدم: مگر چه کار می کند؟ گفت: او خودش را روی خاکها انداخته و پیوسته گریه میکند.
من بی درنگ لباس پوشیدم و همراه سرباز به طرف محلی که او نشان میداد رفتم.
به او گفتم که تو همین جا بمان. سپس آهسته به طرف صدا نزدیک شدم ، صدا به نظرم آشنا آمد ، نزدیکتر که رفتم او را شناختم ، تیمسار بابایی ، فرمانده قرارگاه بود ، او به بیابان خشک پناه برده بود و در دل شب آنچنان غرق در مناجات و راز و نیاز به درگاه خداوند بود ، که به اطراف خود توجهی نداشت.
من به خودم اجازه ندادم که خلوت او را برهم بزنم....
#شهیدعباس_بابایی
📕 پرواز تا بی نهایت ص233
« اللهم عجل لولیک الفرج »
@raviannoorshohada
🌹 از وقتی بچه ها کوچک بودند حاج حمید همیشه صبح روز سال نو ما را به گلزار شهدا میبرد و ما همیشه سال نو را با یاد شهدا و زیارت اهل قبور شروع می کردیم و معمولاً به اهواز سفر می کردیم و البته بعضی سالها هم به مشهد می رفتیم. 🌿
🌹ولی این برای وقت هایی بود که حاج حمید ماموریت نبود. بعضی عید نوروز ها حاج حمید ماموریت داشت و نمی توانست در کنار ما باشد . بعضی وقتها ایام نوروز را حاج حمید محل کارشان باید می ماندند و ما هم در خانه می ماندیم و امکان سفر نوروزی نداشتیم ولی درعوض حاج حمید مانند روزهای معمولی عصرها به خانه می آمد.🌿
🌹 یادم یک سال ایام نوروز را که در تهران مانده بودیم، بعد از ظهرها که تلویزیون به مناسبت عید نوروز فیلم پخش می کرد ، حاج حمید به همراه بچهها فیلم سینمایی را تا آخر تماشا می کرد . حاج حمید به خاطر مشغله کاری معمولاً فقط اخبار را پیگیری میکرد. 🌿
🌹آن سال عید با اینکه در خانه مانده بودیم و به مسافرتی هم نرفتیم ولی خیلی به بچهها خوش گذشت وقتی که حاج حمید شب به خانه آمد بلیط تور نوروزی آورد و گفت : درست است امسال نمی توانم شما را به مسافرت ببرم ولی شما در خانه نمانید و حداقل از تورهای تهرانگردی که به مناسبت عید نوروز شهرداری تهران گذاشته استفاده کنید.❤️
#همسر_شهید_مدافع_حرم
#حاج_حمید_تقوی🌸
@raviannoorshohada
#دل سپرده ام به خاطره ها..
گاهی ورق میزنم
#آلبوم ِ لبخندهایتان را !
وآرام میشوم با
#نم ِ اشکی که میغلتدبه روی
#گونه_هایم ..
@raviannoorshohada
شهیدم من شهیدم من
به کام خودرسیدم من😭
صدای شهیدمحمداسحاقی👇👇❤️🕊
خدایا این قربانی را از ما قبول کن
شهید محمد اسحاقی- وقتی جنازه اش را از جبهه آوردند، صورتش بدجوری صدمه دیده بود و ما نگران بودیم از اینکه مادرش او را در با آن وضع ببیند. وقتی قرار شد مادرش را برای ملاقات با جنازه فرزندش ببریم به او گفتم خودداری کنید. نکند بی تابی کنید که دل منافقین شاد شود. باورش برایم مشکل بود؛ این مادر وقتی با جنازه فرزندش مواجه شد حتی یک قطره اشک هم نریخت! با اینکه علاقه بسیار زیادی به او داشت. فقط مدام می گفت: «خدایا این قربانی را از ما قبول کن.»
شادی روح مطهرومنورسیده ملوک مادرشهیدمحمداسحاقی سه صلوات باعجل فرجهم 🕊🌷🕊🌷
سالروزشهادت شهیدمحمداسحاقی
@raviannoorshohada
"کاروان کربلای حسین"
فقط جنگاور نداشت!
اگر "زهیر" بود
همسر زهیر هم بود،
اگر "وهب" بود
مادر و همسرش هم بودند .. حال ما
ڪجای "کاروان ڪربلای ظهور" جای داریم
شهیدنمرده است بلکه زنده است وشاهداعمال شمامیباشد...
درمجلس ختم من شیرینی بدهیدوبگوییدبه شما تبریک بگویندچون
🌷🕊 من خون زنده به اسلامم 🕊🌷
وهرلحظه درسیرمسافت ملکوتی اندام خودرابه رنگ مقدس خون گلرنگ میکنم واین خون پاک حسین است که ازپیکرفرزندان مظلومش فواره میزند...😭
متن وصیتنامه شهیدمحمداسحاقی
#سالروز_شهادت
@raviannoorshohada
پیام من این است که امام ودولت انقلابیمان راپشتیبانی کنید
نگذاریددشمنان غضب شده ودوستان گمراه به اسلام آسیبی برسانند...
متن وصیتنامه شهیدمحمداسحاقی
#سالروز_شهادت
@raviannoorshohada
✍ شھیدنوشت
🔻اگر می خواهید شھید بشوید ،
#همسر خوب برای شوهرتان
و #مادری خوب برای فرزندانتان باشید ...
آن وقت #شھید می شوید
🎙 #ازمحمدبہهمہخواهران
🌷#شهیدمحمداسحاقی
@raviannoorshohada
1_249197151.mp3
10.41M
به یاد شهدا در عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر ۸ و...
🎤دکتر حسن رحیم پورازغدی
✔حتما گوش کنید.
@raviannoorshohada
سید حسن نصرالله🎤
امام خامنه ای در ميان امت اسلام و ايران خیلی مظلوم هستند؛😔
دشمنان از يك سو ایشان رامحاصره كردهاند
و دوستان از سوی دیگر
حق اين شخصيت را ادا نمیكنند💔
@raviannoorshohada
📎وصیتی که رهبر انقلاب را منقلب کرد
بار الها ، این ناتوان دوست دارد چشم هایش را ، و تحمل از دست دادن آن را برای یک لحظه ندارد... اگر دشمن در اوج درد از حدقه دراورد چشم هایم را ، و دست هایم را در تنگه چزابه قطع کند و پاهایم را در خونین شهر ببرد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبار گلوله خود قرار دهد و سرم را در شلمچه از تن جدا سازد ؛ اگر چه چشم هایم و دست و پایم و سر و سینه ام را از من گرفته اند، اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و عشق حسین و رهبر و اسلام است.
#شهید_حمیدرضا_پورزرگری🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۵۱/۱/۱ تهران
شهادت : ۱۳۶۷/۱/۵ حلبچه ، عملیات والفجر۱۰
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حنجرہ ات ...
که به قنوت می ایستد
راهی به کهکشان می زند
دعایمان کن ای شهید
#شهید_اصغر_پاشاپور
@raviannoorshohada
#وصیت📜
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد کامران آمده است: «بنده خونم و شاهرگم را میدهم که مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند...»💔
@raviannoorshohada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت گری حاج حسین یکتا در طلائیه🌹
#فیلم
#کلیپ
#روایتگری
#شهدا
#حاج_حسین_یکتا
راهیان نور مجازی🥀
@raviannoorshohada
⚘﷽⚘
📌آخرین تماس
دوم فروردین 96 بود که سعید هم صبح وشب با من تماس گرفت که آخرین بار ساعت 12 شب بود که تماس گرفت.
به سعید گفتم:
مامان پس کی می آیی؟
گفت:مامان شما نگران نباشید.
اصرار داشت که من مسافرت به شمال را بروم.
من درجوابش گفتم: مادر، تا تو نیایی بدون تو هیچ جا نمیروم.
سعید گفته بود که:
این بار ازجبهه برگردم میخواهم زن بگیرم.
قرار بود هشتم فروردین برای او جشن تولد بگیریم و او را غافلگیر کنیم.
اما نمیدانستیم که سعید زود تر از همه مارا غافلگیر میکند
#مدافع_حرم
#شهید_سعید_خواجه_صالحانے
@raviannoorshohada
#داستانی_جالب_از_عنایت👌👌👌
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
🌷همسر یکی از کسانی که قرار بود تصویر #شهید علمدار را برای اربعین سید بکشد ناراحتی اعصاب داشت.
🌷همسرش هم بهش گفته بود برو بیرون اتاق و تصویر شهید رو کامل کن.
🌷اما به خانمش گفته هوا سرده و زیر تابلو پلاستیک پهن کرده بود.😘
🌷خلاصه ترسیم عکس #شهید_علمدار کامل شد.
ولی موقع برداشتن آخرین قوطی رنگ ؛ یک دفعه قوطی سر میخورد و رنگ روی فرش میریزد.😳😢
🌷خانمم تا این وضع را میبیند سریع دستمال و آب میآورد و پاک میکند.ولی بی فایده است.😔
🌷خانمم همین طور که روی فرش میکشید گفت: خدایا فقط بخاطر این شهید فرزند زهرا س سکوت میکنم.😔
بعد هم گفت : میگن اهل محشر در قیامت سرها را از عظمت حضرت زهرا س به زیر میگیرند.
🌷بعد خانمم نگاهی به چهره شهید انداخت و ادامه داد: فردای قیامت به مادرت بگو من این کار را برای شما کردم .شما سفارش ما را بکن.
شاید ما را شفاعت کنند.
🌷خلاصه فردای آن روز بعد از بیرون رفتن از خانه .زن همسایه خانم بنده رو صدا میزند و میگوید شما #شهید_علمدار میشناسید⁉️
🌷خلاصه با تعجب گفتیم. بله .
چطور مگه.😳
🌷گفتند. یک ساعت پیش خوابی دیدم و یک جوان نورانی خودش را معرفی کرد ( شهید علمدار )
🌷و از شما معذرت خواستند و گفتند به شما بگویم به پیمانی که بستیم عمل میکنیم.
شفاعت شما در قیامت با مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها.
🌷خانمم بعد از ماجرای فرش رنگی ارادت خاصی به #سید_علمدار پیدا کرده بود.
همیشه شبهای جمعه به سر مزار شهید میرفتیم و برای او زیارت عاشورا میخواندیم.
🌷همسرم بعد از اون موضوع هر چه را از خدا بخواست با خواندن #زیارت_عاشورا بر سر مزار شهید برآورده میشد.
حتی زیارت عمه سادات ؛ #حضرت_زینب_ س را از شهید علمدار گرفت.
@raviannoorshohada