eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
626 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
بنده به عنوان مسئول حفاظت قرارگاه رعد ، به سربازان نگهبان دستور داده بودم تا شبها پس از خاموشی ، برای ورود و خروج به قرارگاه ، ایستِ شبانه بدهند. یکی از شب‌ها نگهبان پاس دو ، که نوبت پاسداری اش از ساعت دو الی چهار صبح بود سراسیمه مرا از خواب بیدار کرد و گفت: در ضلع جنوبی قرارگاه شخصی هست که فکر می‌کنم برایش مشکلی پیش آمده. پرسیدم: مگر چه کار می کند؟ گفت: او خودش را روی خاک‌ها انداخته و پیوسته گریه می‌کند. من بی درنگ لباس پوشیدم و همراه سرباز به طرف محلی که او نشان می‌داد رفتم. به او گفتم که تو همین جا بمان. سپس آهسته به طرف صدا نزدیک شدم ، صدا به نظرم آشنا آمد ، نزدیکتر که رفتم او را شناختم ، تیمسار بابایی ، فرمانده قرارگاه بود ، او به بیابان خشک پناه برده بود و در دل شب آنچنان غرق در مناجات و راز و نیاز به درگاه خداوند بود ، که به اطراف خود توجهی نداشت. من به خودم اجازه ندادم که خلوت او را برهم بزنم.... 📕 پرواز تا بی نهایت ص233 « اللهم عجل لولیک الفرج » @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 از وقتی بچه ها کوچک بودند حاج حمید همیشه صبح روز سال نو ما را به گلزار شهدا میبرد و ما همیشه سال نو را با یاد شهدا و زیارت اهل قبور شروع می کردیم و معمولاً به اهواز سفر می کردیم و البته بعضی سالها هم به مشهد می رفتیم. 🌿 🌹ولی این برای وقت هایی بود که حاج حمید ماموریت نبود. بعضی عید نوروز ها حاج حمید  ماموریت داشت و نمی توانست در کنار ما باشد . بعضی وقتها ایام نوروز را حاج حمید  محل کارشان باید می ماندند و ما هم در خانه می ماندیم و امکان سفر نوروزی نداشتیم ولی درعوض حاج حمید مانند روزهای معمولی عصرها به خانه می آمد.🌿 🌹 یادم  یک سال ایام نوروز را که در تهران مانده بودیم،  بعد از ظهرها که تلویزیون  به مناسبت عید نوروز فیلم پخش می کرد ، حاج حمید به همراه بچه‌ها  فیلم سینمایی را تا آخر تماشا می کرد . حاج حمید به خاطر مشغله کاری  معمولاً فقط اخبار را پیگیری میکرد. 🌿 🌹آن سال عید با اینکه در خانه مانده بودیم و به مسافرتی هم نرفتیم ولی خیلی به بچه‌ها  خوش گذشت  وقتی که حاج حمید  شب به خانه آمد بلیط  تور نوروزی  آورد و  گفت : درست است امسال نمی توانم شما را به مسافرت ببرم  ولی شما در خانه نمانید و حداقل از تورهای تهرانگردی که به مناسبت عید نوروز شهرداری تهران گذاشته استفاده کنید.❤️ 🌸 @raviannoorshohada
عملیات فتح المبين عیدی رزمندگان پیروز اسلام به مردم... روزنامه اطلاعات دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۶۱ گرامی بادیادوخاطره شهدای عملیات فتح المبین که شهیدان محمداسحاقی واحمدابوالقاسمی ازشهدای شجره صالحه دراین عملیات ودراین ایام بهاری به شهادت رسیدند.شادی روحشان صلوات
سپرده ام به خاطره ها.. گاهی ورق میزنم   ِ لبخندهایتان را ! وآرام میشوم با ِ اشکی که میغلتدبه روی .. @raviannoorshohada
شهیدم من شهیدم من به کام خودرسیدم من😭 صدای شهیدمحمداسحاقی👇👇❤️🕊
خدایا این قربانی را از ما قبول کن شهید محمد اسحاقی- وقتی جنازه اش را از جبهه آوردند، صورتش بدجوری صدمه دیده بود و ما نگران بودیم از اینکه مادرش او را در با آن وضع ببیند. وقتی قرار شد مادرش را برای ملاقات با جنازه فرزندش ببریم به او گفتم خودداری کنید. نکند بی تابی کنید که دل منافقین شاد شود. باورش برایم مشکل بود؛ این مادر وقتی با جنازه فرزندش مواجه شد حتی یک قطره اشک هم نریخت! با اینکه علاقه بسیار زیادی به او داشت. فقط مدام می گفت: «خدایا این قربانی را از ما قبول کن.» شادی روح مطهرومنورسیده ملوک مادرشهیدمحمداسحاقی سه صلوات باعجل فرجهم 🕊🌷🕊🌷 سالروزشهادت شهیدمحمداسحاقی @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"کاروان کربلای حسین" فقط جنگاور نداشت! اگر "زهیر" بود همسر زهیر هم بود، اگر "وهب" بود مادر و همسرش هم بودند .. حال ما ڪجای "کاروان ڪربلای ظهور" جای داریم
شهیدنمرده است بلکه زنده است وشاهداعمال شمامیباشد... درمجلس ختم من شیرینی بدهیدوبگوییدبه شما تبریک بگویندچون 🌷🕊 من خون زنده به اسلامم 🕊🌷 وهرلحظه درسیرمسافت ملکوتی اندام خودرابه رنگ مقدس خون گلرنگ میکنم واین خون پاک حسین است که ازپیکرفرزندان مظلومش فواره میزند...😭 متن وصیتنامه شهیدمحمداسحاقی @raviannoorshohada
پیام من این است که امام ودولت انقلابیمان راپشتیبانی کنید نگذاریددشمنان غضب شده ودوستان گمراه به اسلام آسیبی برسانند... متن وصیتنامه شهیدمحمداسحاقی @raviannoorshohada
✍ شھیدنوشت 🔻اگر می خواهید شھید بشوید ، خوب برای ‌شوهرتان و خوب برای فرزندانتان باشید ... آن وقت می شوید 🎙 🌷 @raviannoorshohada
1_249197151.mp3
10.41M
به یاد شهدا در عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر ۸ و... 🎤دکتر حسن رحیم پورازغدی ✔حتما گوش کنید. @raviannoorshohada
سید حسن نصرالله🎤 امام خامنه ای در ميان امت اسلام و ايران خیلی مظلوم هستند؛😔 دشمنان از يك سو ایشان رامحاصره كرده‌اند و دوستان از سوی دیگر حق اين شخصيت را ادا نمی‌كنند💔 @raviannoorshohada
📎وصیتی که رهبر انقلاب را منقلب کرد بار الها ، این ناتوان دوست دارد چشم هایش را ، و تحمل از دست دادن آن را برای یک لحظه ندارد... اگر دشمن در اوج درد از حدقه دراورد چشم هایم را ، و دست هایم را در تنگه چزابه قطع کند و پاهایم را در خونین شهر ببرد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبار گلوله خود قرار دهد و سرم را در شلمچه از تن جدا سازد ؛ اگر چه چشم هایم و دست و پایم و سر و سینه ام را از من گرفته اند، اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و عشق حسین و رهبر و اسلام است. 🌷 ولادت : ۱۳۵۱/۱/۱ تهران شهادت : ۱۳۶۷/۱/۵ حلبچه ، عملیات والفجر۱۰ @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد کامران آمده است: «بنده خونم و شاهرگم را می‌دهم که مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند...»💔 @raviannoorshohada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت گری حاج حسین یکتا در طلائیه🌹 راهیان نور مجازی🥀 @raviannoorshohada
⚘﷽⚘ 📌آخرین تماس دوم فروردین 96 بود که سعید هم صبح وشب با من تماس گرفت که آخرین بار ساعت 12 شب بود که تماس گرفت. به سعید گفتم: مامان پس کی می آیی؟ گفت:مامان شما نگران نباشید. اصرار داشت که من مسافرت به شمال را بروم. من درجوابش گفتم: مادر، تا تو نیایی بدون تو هیچ جا نمیروم. سعید گفته بود که: این بار ازجبهه برگردم میخواهم زن بگیرم. قرار بود هشتم فروردین برای او جشن تولد بگیریم و او را غافلگیر کنیم. اما نمیدانستیم که سعید زود تر از همه مارا غافلگیر میکند @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌👌👌 🌷همسر یکی از کسانی که قرار بود تصویر علمدار را برای اربعین سید بکشد ناراحتی اعصاب داشت. 🌷همسرش هم بهش گفته بود برو بیرون اتاق و تصویر شهید رو کامل کن. 🌷اما به خانمش گفته هوا سرده و زیر تابلو پلاستیک پهن کرده بود.😘 🌷خلاصه ترسیم عکس کامل شد. ولی موقع برداشتن آخرین قوطی رنگ ؛ یک دفعه قوطی سر میخورد و رنگ روی فرش میریزد.😳😢 🌷خانمم تا این وضع را میبیند سریع دستمال و آب میآورد و پاک میکند.ولی بی فایده است.😔 🌷خانمم همین طور که روی فرش میکشید گفت: خدایا فقط بخاطر این شهید فرزند زهرا س سکوت میکنم.😔 بعد هم گفت : میگن اهل محشر در قیامت سرها را از عظمت حضرت زهرا س به زیر میگیرند. 🌷بعد خانمم نگاهی به چهره شهید انداخت و ادامه داد: فردای قیامت به مادرت بگو من این کار را برای شما کردم .شما سفارش ما را بکن. شاید ما را شفاعت کنند. 🌷خلاصه فردای آن روز بعد از بیرون رفتن از خانه .زن همسایه خانم بنده رو صدا میزند و میگوید شما میشناسید⁉️ 🌷خلاصه با تعجب گفتیم. بله . چطور مگه.😳 🌷گفتند. یک ساعت پیش خوابی دیدم و یک جوان نورانی خودش را معرفی کرد ( شهید علمدار ) 🌷و از شما معذرت خواستند و گفتند به شما بگویم به پیمانی که بستیم عمل میکنیم. شفاعت شما در قیامت با مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها. 🌷خانمم بعد از ماجرای فرش رنگی ارادت خاصی به پیدا کرده بود. همیشه شبهای جمعه به سر مزار شهید میرفتیم و برای او زیارت عاشورا میخواندیم. 🌷همسرم بعد از اون موضوع هر چه را از خدا بخواست با خواندن بر سر مزار شهید برآورده میشد. حتی زیارت عمه سادات ؛ س را از شهید علمدار گرفت. @raviannoorshohada