1_27167253.mp3
3.22M
🔊 #بشنوید | #روایتگری
🎙روایتگری شهید ضابط
🔅شهیدی که در دامن اربابش جان دا
🔻گرعاشقی تیر به سر باید خورد....
🌷 راهیان نور مجازی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#خاطرات_جبهه🌱
✨داد زدم :
" بشین .. ! دید داره ، اگه ببینن میزننت "😠🤦♂
گفت :
" نترس نمے زنن😊
👈اولا من اینجا شهید نمیشم
دوما تیر میخوره به پیشونی ام و مے افتم به سجده ، اون وقت یا #حسین ' علیه السلام ' میگم و شهید میشم .. "🕊🌹
پنجاه روز بعد پیڪر مطهرش رو دیدم ..😔
تیر خورده بود توے پیشونی اش و در حال سجده شهید شده بود ..
یا حسین اش هم لابد گفته بود ❤️🍃
http://eitaa.com/raviannoorshohada
یادم امد فروردین ۹۴ که به پابوس امام رضا ع رفتیم، حسین اقا دائما به بچهها میگفت«دعا کنید بابا شهید بشه»
بچهها هم اشک در چشم هایشان جمع میشد😢 و بعد که اصرار های بابا را میدیدند، میگفتند«باشه، دعا میکنیم»💔
هرچند زینب مقاومت میکرد و می گفت«اگر شهید شوی من دیگر بابا ندارم»😔
حسین هم میگفت«شهید بشم براتون یه خونه خشکل میخرم تو بهشت تا بیاین»😍
یک بار که از زیارت برگشتیم محمد محسن گفت«مامان من برای بابا دعا کردم. »
گفتم «چقدر خوب، چه دعایی مامان جان»
گفت«دعا کردم بابا شهید بشه» یک لحظه یخ زدم
گفتم«چرا؟! »
گفت «اگه شهید بشه که بهتر از مردنه! »❗️
با حرف محمد محسن دیگر زبانم قفل شد
و محمد حسین به ارزویش رسید
شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه🌹
#سالروز_شهادت🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ خاطره
خیلی وقته هیچ خاطره ای در گروه درج نکرده ام، زمانی در گروه هر روز از شهدا میگفتم، نمیدانم چه خاکی بر سرم شده که فراموش کرده ام .
🌴 اوایل سال ۶۳ بود، آن زمان موبایل نبود، مشکلی داشتم که به پول نیاز داشتم، خیلی فکر کردم که چکار کنم، چکار نکنم، بالاخره تصمیم گرفتم به داداش رحمت بگم....
خجالت میکشم حضوری بگم، دست نوشته ای حاضر کردم و نیاز خود را بیان کردم، موتور را برداشتم و رفتم سنگر سردار #شهید_رحمتالله_اوهانی
🎋 الحمدلله خودش نبود، نامه را دادم به عزیزی و سفارش کردم حتما حتما بدهید به خودِ برادر اوهانی.
🌹 بعد از نماز مغرب و عشا، دیدم رحمت با ماشین اومد و کمی صحبت کردیم و احوالپرسی، هیچ از یادداشت من حرفی نزدند. موقع رفتن، پاکتی دادند و سریع رفتند.
🌸 پاکت را باز کردم پنج هزار تومن پول بود، ( آنزمان ما دو هزار و هشتصد حقوق میگرفتیم ). داخل پاکت دست نوشته ای هم بود که داداش رحمتم نگاشته بود، چند جمله ی کوتاه. یادگاری برایتان عین جملات رحمت را می آورم:
✅ بسم الله
سلام داداش اسماعیلم
فدایتان شوم نمیدانم با چه زبانی از این لطف شما تشکر کنم که دست رحمت بیچاره را گرفتین، امروز شاد و خرامان هستم که هنوز در این دنیا کسی هست که دستم را بگیرد ، روز قیامت این لطف داداشم را به خدا عرضه خواهم کرد.
مجددا تشکر میکنم
التماس دعا رحمت
🌸 شادی ارواح مقدس شهدا صلوات .
جا مانده😭
http://eitaa.com/raviannoorshohada
سخنران: شهید #اوهانی
کوتاه ترین سخنرانی جهان
بسم الله الرحمن الرحیم
أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
والسلام علیکم
پ.ن: شهیدرحمت الله اوهانی(سمت چپ)
فرمانده محورعملیاتی لشکر ۳۱عاشورا
http://eitaa.com/raviannoorshohada
به یاد حاج قاسم سلیمانی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🍃🌹
💖 وقت خواستگاری عروس و داماد رفتند حرف هایشان را بزنند . پسر ، تنها یک شرط گذاشت : (اگر خدا خواست راهی
#لبنان شدم ، مانعم نشوید)
❣دختر گفت (قبول) و شد همسر
مصطفی...
نیازی هم البته به آن شرط و این قبول نبود .
❣اقبال داماد بلند بود و #همای_سعادت جایی نزدیک تر از لبنان نشست روی شانه اش ؛
توی همین تهران #حجله_اش را بستند .... و #شهید_شد .
#شهید_والامقام_هسته_ای
#مصطفـــے_احمــدے_روشن🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#خاطرات_شهدا
فرزند شهید ملکپور که بعد از تولد پدر به دنیا آمد میگفت ،
سالها بعد و در اواخر دهه هفتاد آرزو داشتم به شلمچه بروم و محل شهادت پدر را ببینم.
یک شب پدر به خوابم آمد و گفت ، بیا شلمچه.
گفتم من هیچ پولی ندارم ، حداقل شصت هزار تومان هزینه دارد.
گفت برو از بانک که حساب باز کردی بگیر و بیا.
از خواب بیدار شدم ، تعجب کردم. من در بانک ده هزار تومان بیشتر نداشتم !
رفتم بانک ، شناسنامه و دفترچه را دادم و گفتم ، این حساب را می خواهم ببندم.
متصدی بانک چند لحظه بعد شصت هزار تومان به من داد.
وقتی تعجب من را دید گفت ، شما در قرعه کشی پنجاه هزار تومان برنده شدید...
آن سفر یکی از عجیب ترین سفرهای زندگی من بود ، هرجا رفتم عنایت پدر را دیدم...
#شهیدجلیل_ملکپور
📕 دیدار با ملائک
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
http://eitaa.com/raviannoorshohada
نماز های واجب خود را
دقیق و اول وقت بخوانید.
خواهید دید که چگونه درهای رحمت الهی رو به روی شما باز خواهند شد.
#شهیدمدافع حرم
#سجاد_زبرجدی🌷
#نمازاول_وقت📿
@raviannoorshohada