eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
626 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️روایت انتظار ۴۱ ساله 🔹بدون تعارف با خانواده شهید خوشبین 🥀🌹 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
بازخوانی سخنرانی شهید سید حسن نصرالله در مراسم تشییع فرمانده شهید حاج عماد مغنیه 🔺برادران و خواهران، این شهادت که ۲۵ سال انتظار آن می‌رفت، ما را غافلگیر نکرد. ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که پیامبران آن شهیدند، امامان آن شهیدند و رهبران آن نیز شهید هستند. به همین دلیل امروز و با شهادت حاج عماد ما در روند و شرایط طبیعی‌مان قرار داریم، همان‌گونه که هنگام شهادت رهبر و سید و دبیرکلمان، سید عباس موسوی و شهادت شیخ شهیدانمان، شیخ راغب حرب در روند طبیعی قرار داشتیم. چه، ما در نبردی واقعی قرار داریم، نبرد خونین دفاع از میهن، ملت، امت، اماکن مقدس و کرامتمان در برابر همه‌ی طمع‌ورزی‌ها، تهدیدات، چالش‌ها و تجاوزی که در اسرائیل و آمریکا و همه‌ی دست‌های پشت پرده‌شان تجسم یافته است. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
ولی هیچکس حال آن جانبازهایی که در بیمارستان بستری‌اند و دست و چشمشان را از دست داده‌اند نمی‌فهمد، آنها رهبرشان را از دست دادند، وضعیت اسرایی را دارند که بعثی‌ها خبر ارتحال امام خمینی را با شادی به آنها دادند... بعضی از آنها در حین مداوا در بیمارستان، خبر شهادت خانواده خود را شنیدند، ولی این داغ برایشان سنگینتر است... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 سردار «سرتیپ پاسدار عباس نیلفروشان» که بود؟ -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پزشک شهید حسین گرکانی نژاد مشیری🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ✨اولین پزشک شهید جمهوری اسلامی ایران تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۳/۲ محل ولادت: بردسیر_کرمان تاریخ شهادت: ۱۳۵۸/۶/۲۱ مزار: زادگاه شهید -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
📝قسمتی ازوصیت نامه شهید گرگانی نژاد به همسرش: 🌷فاطمه جان اگر این نامه به دستت برسد آخرین نامه من است .من امشب که این نامه را می‌نویسم بناست فردا عازم کرمانشاه یا سنندج شوم و هیچ امیدی به زنده ماندنم نیست البته من همیشه آرزویم از خداوند این بود که به مرگ طبیعی از دنیا نروم و در رخت خواب جا و مکان مرگ من نباشد 🌷امیدوارم که مرگ من باعث پیشرفت اسلام گردد و به قول آقا امام خمینی من که به اسلام خدمتی نکردم ولی امیدوارم که مرگ من خدمتی کند.من تنها آرزویم این است که مرگ من در راه خدا و برای پیشبرد اسلام باشد و امیدوارم که از روی شوق و اشتیاق به استقبال چنین مرگی بروم و واقع شهید فی سبیل الله شوم و در خاتمه ازت میخواهم که به آن آرزو و خواهش من توجه کنی و فقط از خداوند طلب مغفرت برای من و آرزوی پیشرفت برای اسلام داشته باشی و من هم از خداوند تکاملت را به سوی خودش خواستارم. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بزرگوار حسن تقوی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۱/۱ محل ولادت: شهرستان بهشهر _ جوربند یکی از روستاهای هزار جریب تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ محل شهادت: عملیات کربلاء ۵ _ شلمچه نحوه شهادت: اصابت ترکش به پهلو مزار: گلزار شهدای روستای جوربند -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
💐🍃💫💐🍃💫💐🍃💫 📝✨فرازی از وصیت نامه شهید حسن تقوی: 🌹🌴من بر خود لازم دانستم که به جبهه بیایم و از خداوند می خواهم که به من لیاقت دهد تا زنده هستم از جبهه بیرون نیایم زیرا من اینجا درس می خوانم،درس عشق ورزیدن به خدا و کارنامه ی قبولی گرفتن از او. 🌾🪴وقتی که بالای تپه های منطقه می نشینیم جز امواج صوتی خمپاره و کاتیوشا،چیز دیگری به گوشم نمی رسند با خود می گویم که چرا زودتر به جبهه نیامدم و عمرم را هدر دادم. 🌺🌿فکر می کنم که حتی یک دقیقه دیگر زنده نمانم و شاید یک توپ با خمپاره بیاید و این فرصت را از من بگیرد و بیست و چهار ساعته جسدم را به منزل برساند. 🌷🍀پس چرا جبهه را ترک کنم و ترک نخواهم کرد. که بالاترین خدمت است و در نهایت رسیدن به هدفم که شهادت است.دیگر خانه نمی مانم، خانه ی من سنگر کیسه ای است و مادر من اسلحه ام که شب عملیات مرا نوازش می دهد.و در گوشم زمزمه می کند که بجنگ و تقاص خون شهیدان را از کفار بگیر. 🌸🍃خواهشی که از دانش آموزان دارم این است. که درس بخوانند و نگذارند که مردم ایران در جهل و بی سوادی بمیرند و انقلاب فرهنگی را که در پیش است به خوبی به اتمام برسانند به پدرم بگویید که وظیفه ی خود را نسبت به من ادا کرد و الان نوبت من است که برای او کاری بکنم تنها کاری که می توانم بکنم این است که آنقدر در جبهه بمانم تا باعث افتخار و سربلندی او در بین خانواده ی شهدا شوم. بر محمد و آل محمد صلوات خدایا،خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷#دختر_شینا #قسمت85 ✅ فصل هفدهم 💥 صمد مجروح شده بود. اما نمی‌گذاشت کسی بفهمد. رفت و لباسش را عوض
🌷 ✅ فصل هفدهم 💥 بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از چشم همه دویدم بیرون. دنبالم آمد توی کوچه و گفت: « چرا می‌دوی؟! » گفتم: « نمی‌خواهم صدیقه مرا با تو ببیند. غصه می‌خورد. » آهی کشید و زیر لب گفت: « آی ستار، ستار! کمرمان را شکستی به خدا. » 💥 با آن‌که بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: « مگر خودت نمی‌گویی شهادت لیاقت می‌خواهد. خوب ستار هم مزد اعمالش را گرفت. خوش به حالش. » صمد سری تکان داد و گفت: « راست می‌گویی. به ظاهر گریه می‌کنم؛ اما ته دلم آرام است. فکر می‌کنم ستار جایش خوب و راحت است. من باید غصه‌ی خودم را بخورم. » 💥 داشتم از درون می‌سوختم. برای بچه‌های صدیقه پرپر می‌زدم. اما دلم می‌خواست غصه‌ی صمد را کم کنم. گفتم: « خوش به حالش. کاشکی ما را هم شفاعت کند. » همین‌که به خانه‌ی خواهرم رسیدیم، بچه‌ها که صمد را دیدند، مثل همیشه دوره‌اش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمی‌آمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس می‌کرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را می‌بوسیدند. 💥 به بچه‌ها و صمد نگاه می‌کردم و اشک می‌ریختم. صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند. گفت: « کاش سمیه‌ی ستار را هم می‌آوردیم. طفل معصوم خیلی غصه می‌خورد. » گفتم: « آره. ماشاءاللّه خوب همه چیز را می‌فهمد. دلم بیشتر برای او می‌سوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد. » 💥 صمد بچه‌ها را یک‌دفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت: « سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید این‌طوری کمتر غصه بخورد. » 🔰ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 رفاقت بعضی ها ؛ از تا ...!!! دلمون حتی برای تماشای خنده هاتون تنگ میشه 😔 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
سلام؛ 📌 🌹 بزرگوارانی که علاقه مند هستند در مراسم سالگرد شهادت طلبه شهید مدافع امنیت مهدی زاهدلویی در منزل این شهید عزیز شرکت نمایند، لطفا اطلاعیه منتشر شده در کانال ذیل الذکر را ملاحظه فرمایند... 👇👇👇 https://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🚀‏با هر موشکی که به تل‌آویو می‌رسد هزار رحمت و سلام بر روح پاک تو شاد و یادش گرامی✋ -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 رمز موفقیت شهید طهرانی مقدم 🔷️ این روزها که عملیات غرور آفرین وعده صادق در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی با موفقیت انجام شده است نام یک شهید بر زبان جاری است. ◇ آن شهید حسن طهرانی مقدم است خود شهید در این فیلم کوتاه به زبان ساده مطرح می کند و آن یک کلام است... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
مدافع امنیت، بسیجی شهید سید روح الله عجمیان🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ✨شهید اغتشاشات تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۱۱/۲۰ محل ولادت: کوهدشت لرستان تاریخ شهادت: ۱۴۰۱/۸/۱۲ مزار: محله حصارک بالا ، کرج -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
🕊💐روح الله عجمیان یکی از بسیجیانی بوده که در محله کمالشهر زندگی میکرد او در پی اغتشاشات آبان ماه ۱۴۰۱ توسط برخی از اغتشاشگران به صورت گروهی به شهادت رسید بر اساس گزارش شاهدان عینی روح الله عجمیان با ضربات چاقو به صورت گروهی به شهادت رسید. [🕊🌺✨] 😔روز پنجشنبه 12 آبان ماه در جریان اغتشاشات و ناامنی‌های آزاد راه کرج – قزوین در محدوده بهشت سکینه (س) کرج شهید سید روح‌الله عجمیان، متولد 20 بهمن سال 1374 از بسیجیان حوزه 417 شهدای کمالشهر کرج با ضربات چاقو برخی اغتشاشگران به درجه رفیع شهادت نائل آمد و 14 آبان ماه و 2 روز بعد از این حادثه تعدادی از اراذل و اوباش که با استفاده از چاقو، قمه، پنجه بوکس و سنگ در به شهادت رساندن این بسیجی نقش داشتند شناسایی و بازداشت شدند. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام؛ 👈 خدمات به سراسر کشور به صورت ویژه / جهت تبیین سیره ی عملی و رفتاری و مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی و مجاهد کبیر شهید سید حسن نصرالله و شهدای جبهه ی مقاومت 👈 هر سازمان، ارگان، مدرسه، دانشگاه و مجموعه که درخواست خدمات دارد، لطفا مسئولین مربوطه، اطلاعیه منتشر شده در کانال ذیل الذکر را ملاحظه فرمایند: 👇 https://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷#دختر_شینا #قسمت86 ✅ فصل هفدهم 💥 بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمد
🌷 ✅ فصل هفدهم 💥 فردای آن روز رفتیم همدان. صمد می‌گفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای این‌که تنها نماند، بچه‌ها را آماده کردم. سمیه‌ی ستار را هم با خودمان بردیم. توی راه بچه‌ها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی می‌کردند و می‌خندیدند. سمیه‌ی ستار هم با بچه‌ها بازی می‌کرد و سرگرم بود. گفتم: « چه خوب شد این بچه را آوردیم. » با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت. گفتم: « تو دیدی چه‌طور شهید شد؟! » چشم‌هایش سرخ شد. همان‌طور که فرمان را گرفته بود و به جاده نگاه می‌کرد، گفت: « پیش خودم شهید شد. جلوی چشم‌های خودم. می‌توانستم بیاورمش عقب... » 💥 خواستم از ناراحتی درش بیاورم، دستی روی کتفش زدم و گفتم: « زخمت بهتر شده. » با بی‌تفاوتی گفت: « از اولش هم چیز قابلی نبود. » با دست محکم پانسمان را فشار دادم. ناله‌اش درآمد. به خنده گفتم: « این‌ که چیز قابلی نیست. » خودش هم خنده‌اش گرفت. گفت: « این هم یک یادگاری دیگر. آی کربلای چهار! » گفتم: « خواهرت می‌گفت یک هفته‌ای توی یک کشتی سوخته گیر افتاده بودی. » برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: « یک هفته! نه بابا. خیلی کمتر، دو شبانه‌روز. » گفتم: « برایم تعریف کن. » آهی کشید. گفت: « چی بگویم؟! » گفتم: « چه‌طور شد. چه‌طور توی کشتی گیر افتادی؟! » 🔰ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا