eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
626 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷#دختر_شینا #قسمت85 ✅ فصل هفدهم 💥 صمد مجروح شده بود. اما نمی‌گذاشت کسی بفهمد. رفت و لباسش را عوض
🌷 ✅ فصل هفدهم 💥 بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از چشم همه دویدم بیرون. دنبالم آمد توی کوچه و گفت: « چرا می‌دوی؟! » گفتم: « نمی‌خواهم صدیقه مرا با تو ببیند. غصه می‌خورد. » آهی کشید و زیر لب گفت: « آی ستار، ستار! کمرمان را شکستی به خدا. » 💥 با آن‌که بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: « مگر خودت نمی‌گویی شهادت لیاقت می‌خواهد. خوب ستار هم مزد اعمالش را گرفت. خوش به حالش. » صمد سری تکان داد و گفت: « راست می‌گویی. به ظاهر گریه می‌کنم؛ اما ته دلم آرام است. فکر می‌کنم ستار جایش خوب و راحت است. من باید غصه‌ی خودم را بخورم. » 💥 داشتم از درون می‌سوختم. برای بچه‌های صدیقه پرپر می‌زدم. اما دلم می‌خواست غصه‌ی صمد را کم کنم. گفتم: « خوش به حالش. کاشکی ما را هم شفاعت کند. » همین‌که به خانه‌ی خواهرم رسیدیم، بچه‌ها که صمد را دیدند، مثل همیشه دوره‌اش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمی‌آمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس می‌کرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را می‌بوسیدند. 💥 به بچه‌ها و صمد نگاه می‌کردم و اشک می‌ریختم. صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند. گفت: « کاش سمیه‌ی ستار را هم می‌آوردیم. طفل معصوم خیلی غصه می‌خورد. » گفتم: « آره. ماشاءاللّه خوب همه چیز را می‌فهمد. دلم بیشتر برای او می‌سوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد. » 💥 صمد بچه‌ها را یک‌دفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت: « سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید این‌طوری کمتر غصه بخورد. » 🔰ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 رفاقت بعضی ها ؛ از تا ...!!! دلمون حتی برای تماشای خنده هاتون تنگ میشه 😔 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
سلام؛ 📌 🌹 بزرگوارانی که علاقه مند هستند در مراسم سالگرد شهادت طلبه شهید مدافع امنیت مهدی زاهدلویی در منزل این شهید عزیز شرکت نمایند، لطفا اطلاعیه منتشر شده در کانال ذیل الذکر را ملاحظه فرمایند... 👇👇👇 https://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🚀‏با هر موشکی که به تل‌آویو می‌رسد هزار رحمت و سلام بر روح پاک تو شاد و یادش گرامی✋ -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 رمز موفقیت شهید طهرانی مقدم 🔷️ این روزها که عملیات غرور آفرین وعده صادق در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی با موفقیت انجام شده است نام یک شهید بر زبان جاری است. ◇ آن شهید حسن طهرانی مقدم است خود شهید در این فیلم کوتاه به زبان ساده مطرح می کند و آن یک کلام است... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
مدافع امنیت، بسیجی شهید سید روح الله عجمیان🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ✨شهید اغتشاشات تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۱۱/۲۰ محل ولادت: کوهدشت لرستان تاریخ شهادت: ۱۴۰۱/۸/۱۲ مزار: محله حصارک بالا ، کرج -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
🕊💐روح الله عجمیان یکی از بسیجیانی بوده که در محله کمالشهر زندگی میکرد او در پی اغتشاشات آبان ماه ۱۴۰۱ توسط برخی از اغتشاشگران به صورت گروهی به شهادت رسید بر اساس گزارش شاهدان عینی روح الله عجمیان با ضربات چاقو به صورت گروهی به شهادت رسید. [🕊🌺✨] 😔روز پنجشنبه 12 آبان ماه در جریان اغتشاشات و ناامنی‌های آزاد راه کرج – قزوین در محدوده بهشت سکینه (س) کرج شهید سید روح‌الله عجمیان، متولد 20 بهمن سال 1374 از بسیجیان حوزه 417 شهدای کمالشهر کرج با ضربات چاقو برخی اغتشاشگران به درجه رفیع شهادت نائل آمد و 14 آبان ماه و 2 روز بعد از این حادثه تعدادی از اراذل و اوباش که با استفاده از چاقو، قمه، پنجه بوکس و سنگ در به شهادت رساندن این بسیجی نقش داشتند شناسایی و بازداشت شدند. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام؛ 👈 خدمات به سراسر کشور به صورت ویژه / جهت تبیین سیره ی عملی و رفتاری و مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی و مجاهد کبیر شهید سید حسن نصرالله و شهدای جبهه ی مقاومت 👈 هر سازمان، ارگان، مدرسه، دانشگاه و مجموعه که درخواست خدمات دارد، لطفا مسئولین مربوطه، اطلاعیه منتشر شده در کانال ذیل الذکر را ملاحظه فرمایند: 👇 https://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷#دختر_شینا #قسمت86 ✅ فصل هفدهم 💥 بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمد
🌷 ✅ فصل هفدهم 💥 فردای آن روز رفتیم همدان. صمد می‌گفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای این‌که تنها نماند، بچه‌ها را آماده کردم. سمیه‌ی ستار را هم با خودمان بردیم. توی راه بچه‌ها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی می‌کردند و می‌خندیدند. سمیه‌ی ستار هم با بچه‌ها بازی می‌کرد و سرگرم بود. گفتم: « چه خوب شد این بچه را آوردیم. » با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت. گفتم: « تو دیدی چه‌طور شهید شد؟! » چشم‌هایش سرخ شد. همان‌طور که فرمان را گرفته بود و به جاده نگاه می‌کرد، گفت: « پیش خودم شهید شد. جلوی چشم‌های خودم. می‌توانستم بیاورمش عقب... » 💥 خواستم از ناراحتی درش بیاورم، دستی روی کتفش زدم و گفتم: « زخمت بهتر شده. » با بی‌تفاوتی گفت: « از اولش هم چیز قابلی نبود. » با دست محکم پانسمان را فشار دادم. ناله‌اش درآمد. به خنده گفتم: « این‌ که چیز قابلی نیست. » خودش هم خنده‌اش گرفت. گفت: « این هم یک یادگاری دیگر. آی کربلای چهار! » گفتم: « خواهرت می‌گفت یک هفته‌ای توی یک کشتی سوخته گیر افتاده بودی. » برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: « یک هفته! نه بابا. خیلی کمتر، دو شبانه‌روز. » گفتم: « برایم تعریف کن. » آهی کشید. گفت: « چی بگویم؟! » گفتم: « چه‌طور شد. چه‌طور توی کشتی گیر افتادی؟! » 🔰ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار شهید سید محمد حسین زاده حجازی: 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۳۵/۱۱/۱ محل ولادت: اصفهان تاریخ شهادت: ۱۴۰۰/۱/۲۹ بر اثر عارضه شیمیایی به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. مزار:گلستان شهدا اصفهان -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 🔰زندگینامه پاسدار شهید سید محمد حسین زاده حجازی : 🍀سیّد محمّد حسین‌زاده حجازی در سال ۱۳۳۵ در اصفهان به دنیا آمد و تا دریافت مدرک دیپلم متوسطه خود در این شهر سپری نمود. ✨او از ابتدای وقوع انقلاب و با تأسیس سپاه پاسداران به عضویت این نهاد در آمد و تحصیلات دانشگاهی خود را نیز ادامه داد.او دانش‌آموختهٔ دوره دکترای دانشگاه عالی دفاع ملی در رشته مدیریت استراتژیک و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (علیه السلام) بود. 🪴شهید حجازی در سال های اولیه انقلاب در مناطق آشوب‌ زده کردستان و آذربایجان غربی حضور داشت و پس از مهار نا آرامی‌ های کردستان توسط نیروی مسلح ایران،با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه‌ های جنوب منتقل گردید. 🌹مسئولیت های شهید سید محمد حسین زاده حجازی در 65 سال عمر با برکت خود:🌹 🌱شهید حجازی در طول سال‌ های جنگ ایران و عراق،به سازماندهی و اعزام نیرو های مردمی اشتغال داشت و دوره‌ ای مسئول اعزام نیرو به جبهه‌ های جنوب بود. 💫وی مدتی نیز مسئولیت ستاد سپاه منطقه دوم کشور را برعهده داشت،سپس تا پایان جنگ در جایگاه‌ های جانشین فرمانده سپاه منطقه چهارم،جانشین فرمانده قرارگاه سلمان در جبهه‌ های میانی و غرب،جانشین فرمانده قرارگاه قدس سپاه حضور داشت.  🌸شهید حجازی پس از پایان جنگ در سمت هایی چون معاون هماهنگ‌ کننده و معاون نیروی انسانی نیروی مقاومت بسیج فعالیت نمود. ☘وی برای مدتی نیز مسئولیت سپاه پاسداران را در کشور لبنان بر عهده داشت. 🍃او در فاصله سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶ فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را برعهده داشت. 🌼شهید حجازی از ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۷ رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران بود. 🌺و از ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۸ جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران بود. 💐وی در تیرماه ۱۳۸۷ به‌عنوان جانشین قرارگاه ثارالله معرفی شد و در خلال درگیری‌ های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ این سمت را برعهده داشت. 🌷وی در فاصله سال های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳ معاون آماد،پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح بود. 🌻شهید حجازی از دی‌ماه ۱۳۹۸ با حکم حسین سلامی؛فرمانده کل سپاه پاسداران،به‌عنوان جانشین فرمانده نیروی قدس منصوب شد که تا ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ این سمت را برعهده داشت. 🌿امام خامنه‌­ای از سردار حجازی با القاب «سردار پرافتخار» و «مجاهد فی سبیل الله» نام بردند که «در مسئولیت‌های بزرگ و اثرگذار در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت کرده و در همه‌ آن‌ها،سربلند و موفق بوده است.» 🕊سردار حجازی در شامگاه یکشنبه ۲۹ فروردین سال ۱۴۰۰ در لحظه افطار پنجمین روز از ماه مبارک رمضان بر اثر عارضه شیمیایی به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
🖌خاطره ای زیبا از موقع برگشت رفتم احوال آن بسیجی را بپرسم مسئول اورژانس گفت: «خون ریزی داخلی کرده بود ما به او آمپول ضد خون ریزی هم زدیم ولی دیر شده بود با یک آرامش عجیبی چشم‌هایش را روی هم گذاشت و شهید شد.» در حالی که رانندگی می‌کردم به پهنای صورت گریه می‌کردم صدایش توی گوشم زنگ می‌زد که می‌گفت: «معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست.» اینجاست که شهید دستغیب(ره) می‌گفت: «حاضر است ثواب ۸۰ سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از یک بسیجی عوض کند.» *کجایید ای سبک بالان عاشق!!!! -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
مهم تر از نشان فتح که به سردار حاجی زاده تعلق گرفت لبخندی بود که بعد مدتها روی چهره حضرت آقا نشست🙂♥ -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
نشان فتح چیست؟ 🔹نشان فتح از ۳ برگ درخت نخل و گنبد مسجد جامع خرمشهر و نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است که از سوی مقام معظم رهبری به برخی فرماندهان اعطا می‌شود. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
💔 مادرش خوابش را دید در خواب به مادر گفت: برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج)، تنها شعاردادن کافی نیست باید حرکت کرد و در عمل، ارادت خود را نشان دهید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بزرگوار عباس ذوالحسنی: 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۶/۳ محل ولادت: کرمان _ شهرستان زرند _ روستا محمد آباد تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱/۲۲ محل شهادت: فکه _ عملیات والفجر ۱ مزار:جاویدالاثر _ مزار یاد بودش در گلزار شهدای زادگاهش -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
💐🍃💫💐🍃💫💐🍃💫 📝✨فرازهایی از وصیت نامه شهید عباس ذوالحسنی: 💐خدایا مرا از بلای غرور و خود خواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبایی تو را مشاهده کنم. 🌱خدایا من کوچکم،‌ضعیفم،ناچیزم پر کاهی در مقابل طوفان ها هستم به من دیده عبرت بین ده تا نا چیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را،به راستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم. 💫خواهرم زینب وار،با ناملایمات دست و پنجه نرم کن و خواهرم تو زینب وار با حجابت ضربه مهلکی بر دشمن بزن و من با خونم. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷#دختر_شینا #قسمت87 ✅ فصل هفدهم 💥 فردای آن روز رفتیم همدان. صمد می‌گفت چند روزی سپاه کار دارم. م
🌷 ✅ فصل هفدهم 💥 گفت: « ستار شهید شده بود. عملیات لو رفته بود. ما داشتیم شکست می‌خوردیم. باید برمی‌گشتیم عقب. خیلی از بچه‌ها توی خاک عراق بودند. شهید یا مجروح شده بودند. آتش دشمن آن‌قدر زیاد بود که دیگر کاری از دست ما برنمی‌آمد. به آن‌هایی که سالم مانده بودند، گفتم برگردید. نمی‌دانی لحظه‌ی آخر چه‌قدر سخت بود؛ وداع با بچه‌ها، وداع با ستار. » 💥 یک لحظه سرش را روی فرمان گذاشت. فریاد زدم: « چه‌کار می‌کنی؟! مواظب باش! » زود سرش را از روی فرمان برداشت. گفت: « شب عجیبی بود. اروند جرز کامل بود. با حمید حسین زاده دو نفری باید برمی‌گشتیم. تا زانو توی گل بودیم. یک دفعه چشمم افتاد به کشتی سوخته‌ای که به گل نشسته بود. حالا عراقی‌ها ردّ ما را گرفته بودند و با هر چه دم دستشان بود، به طرفمان شلیک می‌کردند. گلوله‌های توپ، کشتی را سوراخ‌سوراخ کرده بود. از داخل آن سوراخ‌ها خودمان را کشاندیم تو. نزدیک‌های صبح بود. شب سختی را گذرانده بودیم. تا صبح چشم روی هم نگذاشته بودیم. جایی برای خودمان پیدا کردیم تا بتوانیم دور از چشم دشمن یک کمی بخوابیم. نیرویی برایمان نمانده بود. حسابی تحلیل رفته بودیم. » 💥 گفتم: « پس دلهره‌ی من و مادرت بی‌خودی نبود. همان وقتی که ما این قدر دلهره داشتیم، ستار شهید شده بود و تو زخمی. » انگار توی این دنیا نبود. حرف‌های من را نمی‌شنید. حتی سر و صدای بچه‌ها و شیطنت‌هایشان حواسش را پرت نمی‌کرد. همین طور پشت سر هم خاطراتش را به یاد می‌آورد و تعریف می‌کرد. 🔰ادامه دارد.. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------