مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷#دختر_شینا #قسمت91 ✅ فصل هفدهم 💥 همان روز عصر دوباره برگشتیم همدان. اینبار هم سمیهی ستار را با
🌷#دختر_شینا
#قسمت92
✅ فصل هفدهم
💥 قرآن را برداشت و بوسید. گفت: « این دستور دین است. آدم مسلمان ِزنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشتهام. نمیخواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم، نصف مال توست و نصف مال بچهها. وصیت کردهام همینجا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچهها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید. »
💥بغض کردم و گفتم: « خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم. »
خندید و گفت: « در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچکس مرا به اسم صمد نمیشناسد. تمرین کن! خودت اذیت میشویها! »
💥 اسم شناسنامهای صمد، ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان میزدند.
صمد میگفت: « اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر میکنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد. »
میخندید و به شوخی میگفت: « این بابای ما هم چه کارها میکند. »
💥 بلند شدم و با لج گفتم: « من خوابم میآید. شب بهخیر، حاج صمد آقا. »
سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندانهایم بههم میخورد. از طرفی حرفهای صمد نگرانم کرده بود.
🔰ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
دبیر کل حزب الله لبنان،شهید والامقام سید حسن نصرالله🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: ۱۹۶۰/۸/۳۱ میلادی معادل ۱۳۳۹/۶/۹ شمسی
محل ولادت: شهرک البازوریه _ جنوب لبنان
تاریخ شهادت: ۲٠۲۴/۹/۲۷ میلادی معادل ۱۴۰۳/۷/۶ شمسی
محل شهادت: ضاحیه _ لبنان
نحوه شهادت: در اثر حمله هوایی به مقر حزب الله در ناحیه ضاحیه در جنوب بیروت
مزار: به طور موقت در مکانی نامعلوم دفن شده اند.
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐
🔰زندگینامه شهید سید حسن نصرالله :
💫تولد و خانواده شهید سید حسن نصر الله💫
🌾 سید حسن نصر الله در ۳۱ اوت ۱۹۶۰ در برج حمود از محله های شرق بیروت به دنیا آمد.
🍃او فرزند ارشد میان ۹ فرزند دیگر خانواده محسوب می شود.در زمان کودکی،پدرش به شغل سبزی و میوه فروشی مشغول بود.به دلیل فقر اقتصادی و شرایط نامساعد کاری خانوادهٔ وی به منطقه الكرنتینا در جنوب بیروت رفتند.
خانوادهٔ وی در سال ۱۹۷۵ همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان به البازوریه برگشتند.
سید حسن از کودکی شدیدا به سید موسی صدر علاقه مند بود.
وی با وجود اینکه خانواده اش مذهبی نبودند به علوم دینی علاقه داشت.
او در مدرسه النجاه و بعدا یک مدرسه دولتی در محلهٔ عمدتاً مسیحی سن الفيل بيروت تحصیل کرد.
🌸شهید سید حسن نصرالله که بود؟🌸
🌺نصرالله از روحانیون مبارز و مجاهد معاصر لبنان و دبیر کل جنبش حزب الله این کشور بود که سالها در مقابل تجاوزات و جنایات رژیم غاصب صهیونیستی ایستاد و از ملت مظلوم فلسطین دفاع کرد.
💫تحصیلات💫
🌱تحصیلات مقطع ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و دوره راهنمایی را در محله ای به نام سن الفیل در شرق بیروت گذراند.مقطع دبیرستان را در روستای البازوریه در جنوب لبنان به پایان رسانید و در سال ۱۹۷۶ در سن ۱۶ سالگی برای تحصیلات حوزوی به شهر نجف در عراق رفت و بعد از۲ سال اقامت و تحصیل در این شهر،مجدداً به لبنان بازگشت و در مدرسه الامام منتظر در بعلبک مشغول به فراگیری علوم حوزوی شد.
💐مشوق اصلی او برای عزیمت به نجف و فراگیری علوم اسلامی سید محمد غروبی، امام جمعه شهر صور بوده است. شهید نصر الله در سال ۱۹۸۹ برای تکمیل دروس حوزوی به قم رفت اما با گذشت یک سال به دلیل شدت تنش ها در لبنان به درخواست شورای حزب الله به سروت بازگشت.
🌿با اتمام دورهٔ دبیرستان و همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان وارد جنبش امل شد و به عنوان مسئول سازمانی جنبش شیعی امل در روستای البازوریه به فعالیت پرداخت وی در زمان تحصیل در حوزه امام منتظر نیز به فعالیت سازمانی در جنبش امل می پرداخت که در همان زمان به عنوان عضو
دفتر سیاسی آن انتخاب شد.
🍀نمایندۀ امام خمینی در لبنان🍀
🌼در دیداری که شهید حسن نصرالله در سال ۱۳۶۰ با آیتالله خمینی در تهران داشت، رهبر انقلاب ایران او را بهعنوان نماینده خود در امور حسبیه و اخذ امور شرعیه در لبنان منصوب کرد.
🪴در زمان دریافت این حکم تنها ۲۱ سال داشت و نخستین فرد از رهبران حزبالله لبنان بود که چنین حکمی را از امام دریافت میکرد.
در سال ۱۳۶۱ هم به عنوان سرپرست تیم ورزشی جنبش امل به تهران سفر کرد اما به دلیل جنگ ۱۹۸۲ لبنان این سفر نیمه تمام ماند.
✨شهید نصرالله در سال ۱۳۶۶ تصمیم گرفت که برای ادامه تحصیلات دینی به قم مهاجرت کند. او دو سال در حوزه علمیه قم تحصیل کرد.در این مدت زبان فارسی را به خوبی آموخت و دوستان نزدیکی در میان نخبگان سیاسی _ نظامی ایران پیدا کرد.او در سال ۱۳۶۸ به لبنان بازگشت.
🌷شهید نصرالله در سخنرانیهایش از انقلاب اسلامی ایران دفاع میکرد و آن را وظیفهای بر اساس قانون وفاداری میدانست.
☘معاون شهید سید حسن نصرالله در پاسخ به سؤالی مبنی بر واکنش حزبالله در صورت حمله اسرائیل و حامیان آن به ایران گفت: رابطه ما با جمهوری اسلامی ایران مثل پدر و فرزند است و در صورت حمله متجاوزان از ایران دفاع خواهیم کرد،حتی اگر شود خودمان را فدای بقای جمهوری اسلامی بکنیم،این کار را خواهیم کرد و این کار نه از روی تعصب، بلکه به خاطر مصالح حقیقی جهان اسلام است.
🍃مسئولیتها🍃
🌸سید حسن از ابتدای شکلگیری حزب الله در آن به فعالیت پرداخت،در سال ۱۹۸۵ وی با انتقال به بیروت مسئولیتهای سنگینتری را عهدهدار شد.
نخستین مسئولیت جدی شهید نصرالله آمادهسازی نیروهای مقاومت و تأسیس هستههای نظامی و در عین حال معاون ابراهیم امین از نمایندگان حزبالله در پارلمان لبنان بود.
✨دبیرکل✨
🌺پس از ترور شهید سید عباس موسوی به وسیلهٔ بالگردهای اسرائیلی در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲، با اجماع شورای تصمیمگیری حزبالله،شهید نصرالله برای دبیرکلی حزبالله انتخاب شد.
🌻ترور شهید سید حسن نصرالله🌻
🕊وی پس از سال ها مجاهدت و مبارزه با رژیم جعلی اسرائیل در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ در اثر حملهٔ هوایی این رژیم غاصب به مقر حزب الله در ناحیه ضاحیه در جنوب بیروت به درجهٔ رفیع شهادت نائل آمد.
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
گاهی یک نگاه حرام، شهادت را برای کسی که لیاقت شهادت دارد سالها عقب می اندازد؛
چه برسد به کسی که هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده...
شهید حسین_خرازی🕊🌹
روزتون-بی-گناه 🤲
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
🥀🥀
سوریه بود و خیلی دلتنگش بودم..
بهش گفتم: کاش کاری کنی که فقط یکی دو روز برگردی..
با خنده گفت: دارم میام پیشت خانم
گفتم: ولی من دارم جدی میگم...
گفت: منم جدی گفتم! دارم میام پیشت خانم! حالا یا با پای خودم یا روی دست مردم!
حرفش درست بود، روی دست مردم اومد...💔😭
شهید حسین هریری🌷
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و خدا کند که کسی…
اینچنین بی کَس نشود…❤️🩹
#بنتالشهیدهمعصومهکرباسی
#شهیدهالطریقالقدس
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر شهید والامقام مهدی تیکدری نژاد در جوار مزار پسر شهیدش
🌷🌷🌷🌷
🔸در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم.
👤 شهید حاج قاسم سلیمانی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
سردار شهید علی شفیعی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: 1345/8/18
محل ولادت: کرمان
تاریخ شهادت: 1365/10/4
عملیات کربلای4
محل شهادت: جزیره ام الرصاص
مزار: گلزار شهدای کرمان
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
💠چند خاطره کوتاه و شنیدنی از سردار شهید علی شفیعی
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
❇️اوایل ازدواجمان بود . یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد .
از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟
بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده
بود تا نماز شب بخواند ، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم .
علی خیلی به من احترام می گذاشت .
💫 فاطمه کیانی همسر شهید
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
💢هیچ گاه جنگ و جبهه را رها نکرد و سختیهای آن را با جان و دل پذیرفت . در عملیات والفجر 8 در کارخانه
نمک فاو آنقدر مانده بود که یک لایه نمک بر پوستش نشسته بود و با شوخی به بچه ها می گفت "اگر نمک
می خواهید من دارم "دستی بر موها و صورتش می کشید و نمک می ریخت ، از بس با آب شور کارخانه
وضو گرفته بود ، تمام دست و صورتش شوره بسته بود .
او با این وضع مشکل هم حاضر نبود وظیفه خود را زیر پا بگذارد و برای آسایش خودش کار جبهه و جنگ
را رها کند .
💫راوی: علی اکبر خوشی همرزم شهید
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
♻️باید از کار او سر در می آوردم .
آن شب تا نماز تمام شد ،سریع بلند شدم ولی ازاو خبری نبود زودتر ازآنچه تصور می کردم رفته بود. ، قضیه را باید می فهمیدم کنجکاو شده بودم هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بود
که غیبش زد . شب دیگر از راه رسید نماز و عبادت . مصمم بودم بدانم علی کجا می رود . طوری در
صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد ، من هم بلند شدم به بیرون از مسجد می رود .
در تاریکی کوچه ای رها می شود و من هم ..... تا به خود می آیم ، بر دوش او یک گونی می بینم از کجا
آورده بود نفهمیدم کوچه ها را در تاریکی یکی پس از دیگری طی می کند . هنوز متوجه من نشده بود .
درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را
کوبید و سریع رفت در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت .
من به دنبالش راه افتادم ، دومین منزل ، سومین منزل و ..... وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف
مسجد حرکت کردم زودتر از او رسیدم منتظرش ماندم ، علی وارد مسجد شد . جلو رفتم ، سلام کردم جواب داد .
گفتم جایی رفته بودی : نه ...
مثل اینکه جایی رفته بودی ؟ با نگاهش مرا به سکوت وا داشت .
من جایی نبودم ، همین اطراف بودم
فایده ای نداشت . به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم . کاری که بعضی شبها تکرار میکرد
می خواست همچنان مخفی بماند . .
💫راوی: مادر شهید علی شفیع
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
⭕️پدر یکی از بچه بسیجی هایی که تازه به جبهه آمده بود و دیپلم هم داشت و اتفاقا دانشگاه هم قبول شده بود به
اهواز آمده بود که پسرش را به خانه برگرداند .
عصبانی بود اتفاقا علی متوجه شد ، به سراغ پدرش رفت ، او را متقاعد کرد که یک شب آنجا بماند تا پسرش
را برای برگشتن راضی کند . آ ن شب علی با پدر آن بسیجی ساعت ها حرف زد به طوری که روز بعد
نه تنها او مایل به برگرداندن پسرش نبود ، بلکه خودش هم تقاضا کرد در جبهه بماند .
💫راوی احمد نخعی همرزم شهید علی شفیعی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
🔹به مناسبت سالگرد شهادت🔹
🌷🌿شهید مدافع حرم نوید صفری
در تاریخ 16 تیر ماه سال 1365 دراستان تهران دیده به جهان گشود.
🌻شهید نوید از نسل سوم از فرزندان حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب راهی سفر عشق سوریه شدند و به مقام شهادت نائل شدند.
💕آقا نوید متاهل و تازه داماد بودند و خطبه عقد شهید نوید صفری توسط رهبر معظم انقلاب (به صورت تلفنی) خوانده شد.
🌺✨از صفات بارز اخلاقی شهید احترام بسیار زیاد به پدر و مادر ، مودب و با حیا ، بسیار دلسوز ، اهل فکر و صبور ، شوخ طبع، بسیار کار راه انداز و توانمند بودند.
💐شهید نوید صفری که برای انجام ماموریت سه ماهه به سوریه اعزام شده بودند پس از پایان ماموریت به درخواست خود شهید و با اجازه فرماندهان به دیرالزور البوکمال اعزام شدند.
🕊💥شهید نوید صفری طی نبرد با تروریست های داعش در شهر البوکمال زخمی و به اسارت تروریست ها در آمد.
🌤🌿طی مدتی خبری از وی نبود تا اینکه با آزادی کامل شهر البوکمال از لوث تروریست های تکفیری در تاریخ 5 آذر ماه 1396 پیکر مطهر او شناسایی و مشخص شد که
همچون سالار و سرور شهیدان ، مظلومانه به شهادت رسیده و سر از پیکرش جدا شده است.🥀💔😭
🔸18 آبان ماه
#هفتمین_سالگرد_شهادت
#شهید_نوید_صفری🕊🥀
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
یکیو پیدا کنید که اینجوری به پای هم پیر بشید👆
#شهید_حسین_همدانی
#یادشهداباصلوات
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
مداح اهلبیت شهید حاج عادل رضایی🌻
تاریخ ولادت:۱۳۶۲/۱۱/۲۲
محل ولادت: کرمان_رفسنجان
تاریخ شهادت:۱۴۰۲/۱۰/۱۳
نحوه شهات: حادثه تروریستی انفجار در گلزار شهدای کرمان
مزار: گلزار شهدای کرمان
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴
#شهید_حاج_عادل_رضایی🌻🌿
🌺همسر شهید:
《به معنای واقعی کلمه عاشق اهلبیت (ع) بود. او ارادت زیادی به حضرت زهرا (س) و حضرت رقیه (س) داشت. بعد از شهادتش به او لقب «شهید محبوب» دادند و بحق او لایق این عنوان بود. عادل بسیار دوستداشتنی و مهربان بود. نه اینکه حالا بخواهم از او برایتان تعریف کنم، نه! شما از هر کسی که با او نشست و برخاست داشته است، سؤال کنید از محبت و مهربانیاش برایتان خاطرات زیادی روایت خواهد کرد، حتی بچهها هم وقتی یکیدو بار با او برخورد میکردند، جذبش میشدند. عادل هوای خانوادهاش را داشت و بسیار بامعرفت بود. او خوشخلق و خوشبرخورد بود. همه این خوبیهاست که دل من و همه اطرافیانش را در فراقش میسوزاند.》
🥀🕊🌿🥀🕊🌿🥀
❣🦋شهید عادل رضایی آخرین مداحی خود را تنها چند ساعت قبل از شهادت در وصف حضرت زهرا(س) در گلزار شهدا خواند مداحیهایش در کرمان و رفسنجان همیشه مورد توجه عاشقان اهلبیت (ع) بود و مجلسی گرم و پرشور داشت. او از کودکی وارد مداحی شد و در مناسبتها ازجمله ایام محرم و صفر و ماه رمضان نوحهخوانی و مرثیهسرایی میکرد.این شهیدتا صبح روز شهادت،در حال انجام مراسم مذهبی و مداحی در گلزار شهدا بود.او خادمالرضا و از خادمیاران حرمرضوی نیز بود.روضه شهید رضایی در روز۱۳دی ماه۱۴۰۲ بسیارجانسوز بود و چه زیبا خدا سوز دلش را شنید و شهدا آمینگوی دعایش شدند.
او در آخرین روضهاش در میان زائران حاجقاسم اینگونه میخواند:
همیشه به آقایم گفتهام،من که خودم را خوب میشناسم، من که به درد شهادت نمیخورم.....
🌱🌹 همسر شهید:
♨️طلب شهادت ذکر همیشگی روضههای شهید بود: عادل از مقطع راهنمایی مداحی را شروع کرد. او از همان سنین روضه امام حسین (ع) میخواند و متوسل به اهلبیت (ع) بود. قطعاً کسی که سالها در این وادی باشد، باید در خط الهی و معنوی قدم بردارد. چطور میتوان در این درگاه بود و مرگی عزتمند را طلب نکرد؟!
💢 آرزوی همسرم مرگ باعزت بود. او در روز شهادتش مداحی کرد و در آخرین مداحیاش گفت: همیشه به آقایم گفتهام، من که خودم را خوب میشناسم، من که به درد شهادت نمیخورم، آقا جان یک مرگی رقم بزن، بفهمن نوکر تو بودیم! نگن فلانی تصادف کرد، زشته بگن نوکر امام حسین (ع) تصادف کرد، نوکر باید رنگ و بویی از اربابش داشته باشد...
🔆عادل ارادت زیادی به شهدا داشت. او به عشق شهدا در مراسم و یادواره شهدا در اکثر مناطق و شهرستانهای استان شرکت و مراسمهای شهدا را با شکوه هرچه تمامتر برگزار میکرد.
گاهی من به خاطر طولانیبودن مسیری که برای شرکت در مراسم شهدا طی میکرد، گلایه میکردم و از او ایراد میگرفتم، اما او میگفت: خانم تجلیل از یاد و نام شهید است، برای شهداست.
🔖من دیگر حرفی نمیزدم و سکوت میکردم، چون بر این باور بودیم که زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست؛ عاقبت هم شهید شد!
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔آخرین روضه شهید حاج عادل رضایی
🌷🌷🌷
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده🤲
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌷#دختر_شینا #قسمت92 ✅ فصل هفدهم 💥 قرآن را برداشت و بوسید. گفت: « این دستور دین است. آدم مسلمان ِز
🌷#دختر_شینا
#قسمت93
✅ فصل هفدهم
فردا صبح، صمد زودتر از همهی ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانهشان را داد و بردشان مدرسه.
وقتی برگشت، داشتم ظرفهای شام را میشستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راهپله. بعد رفت روی پشتبام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش میآمد. ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد.
گفت: « بچهها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا میرویم بازار. »
بچهها شادی کردند. داشتیم ناهار میخوردیم که در زدند. بچهها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمیدانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته.
گفت: « آمدهام با هم برویم منطقه. میخواهم بگردم دنبال ستار. »
صمد گفت: « باباجان! چند بار بگویم تنها جنازهی پسر تو و برادر ما نیست که مانده آنطرف آب. خیلیها هستند. منتظریم انشاءاللّه عملیاتی بشود، برویم آنطرف اروند و بچهها را بیاوریم. »
پدرش اصرار کرد و گفت: « من این حرفها سرم نمیشود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچهام کجاست؟! اگر نمیآیی، بگو تنها بروم. »
💥 صمد نگاهی به من و نگاهی به پدرش کرد و گفت: « پدر چان! با آمدنت ستار نمیآید اینطرف. اگر فکر میکنی با آمدنت چیزی عوض میشود، یاعلی. بلند شو همین الان برویم؛ اما من میدانم آمدنت بیفایده است. فقط خسته میشوی. »
پدرش ناراحت شد. گفت: « بیخود بهانه نیاور. من میخواهم بروم. اگر نمیآیی، بگو. با شمس اللّه بروم. »
💥 صمد نشست و با حوصلهی تمام، برای پدرش توضیح داد جسد ستار در چه منطقهای جا مانده. اما پدرش قبول نکرد که نکرد. صمد بهانه آورد شمس اللّه جبهه است. پدرش گفت: « تنها میروم. »
صمد گفت: « میدانم دلتنگی. باشد. اگر این طور راضی و خوشحال میشوی، من حرفی ندارم. فردا صبح میرویم منطقه. »
پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت؛ اما شب رفت خانهی آقاشمساللّه. گفت: « میروم به بچههایش سری بزنم. »
💥 بچهها که دیدند صمد آنها را به بازار نبرده، ناراحت شدند. صمد سربهسرشان گذاشت. کمی با آنها بازی کرد و بعد نشست به درسشان رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق داد.
گوشهای ایستاده بودم و نگاهش میکردم. یکدفعه متوجهام شد. خندید و گفت: « قدم! امروز چهات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن. »
گفتم: « حالا راستیراستی میخواهی بروی؟! »
گفت: « زود برمیگردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را میبرم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید شده را نشانش میدهم و زود برمیگردم. »
به خنده گفتم: « بله، زود برمیگردی! »
خندید و گفت: « به جان قدم، زود برمیگردم. مرخصی گرفتهام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای بیاور برای حاجآقایتان. قدر این لحظهها را بدان. »
🔰ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
شهدای والامقام صادق و مظاهر رحیمی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷شهید صادق رحیمی(پدر) :
تاریخ ولادت: 1323/10/10
محل ولادت: ونک سمیرم
تاریخ شهادت: 1361/2/10
محل شهادت: دارخوین_جاده اهواز خرمشهر
شهادت در عملیات: بیت المقدس
نام یگان: تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع )- گردان یا مهدی (عج)
علت شهادت : اصابت تیر به سر
شغل : کشاورز
مزار: گلزار شهدای ونک
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌷شهید مظاهر رحیمی(پسر) :
تاريخ ولادت: 1348/10/2
محل ولادت: ونک سمیرم
تاريخ شهادت: 1364/12/17
محل شهادت: فاو
شهادت در عمليات : والفجر 8
وضعيت تاهل : مجرد
نام یگان: تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع) – گردان حضرت امیر المومنین (ع)- گروهان شهید مدنی
علت شهادت: اصابت ترکش
شغل : دانش آموز
مزار : گلزار شهدای ونک
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر صندوقچه ای را که پیچیده در چفیه بود، آورد و در کنارم آرام بر زمین گذاشت .
گره های چفیه را باز کرد و با همه وجودش در صندوقچه را گشود .
👌چه چیزی درون صندوقچه بود که اینچنین او را آرام می کرد ؟
چشم از کیسه برگرفتم تا راز پنهان درون صندوقچه را ببینم .
کیسه ای از درون آن بیرون آورد ، قند و چای صادق شوهرش بود ، شاید باورنکنید، اما هنوز حبههای قند و چای سال 1360که آخرین بار صادق قبل از شهادتش با خود به صحرا برده بود تا در زیر تیغه آفتاب لقمه ای نان حلال برای فرزندانش بیاورد، در کیسه بود .😭😢
چشمم به کتاب و دفترهای فرزندش خورد که مربوط به سال 63 – 62 بود و هنوز برگه های امتحان درسی مظاهر لای کتاب سالم مانده بود ...😢
#شهید_صادق_رحیمی🕊
#شهید_مظاهر_رحیمی✨
(پدر و پسر شهید)
شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
روشی که من در صنعت موشکی بنیان گذاشتم نتیجهاش نابودی اسرائیل است!
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------