‌ _ دختر دارها بدونن!... :)❤️ #نبیِ_رحمت 💠 @Ravidin | راویدین ‌

‌ 🔹تو سفر بودن که فقیری اومد سراغ امیرالمؤمنین و از ایشون یه دونه نون خواست. 🔸امیرالمؤمنین به قنبر فرمودن: _ قنبر نون رو به این بنده خدا بده. قنبر گفت: آقاجان نون تو سفره است؛ حضرت فرمودن: نون رو با سفره‌اش بهش بده. قنبر گفت: سفره داخل بار شتره؛ حضرت فرمودن: با شتر بهش بده! قنبر گفت: شتر بین قطار شترهاست! حضرت فرمودن: با قطار شترها بهش بده! 🔹قنبر بلافاصله مهار شتر رو رها کرد و ازش فاصله گرفت. امیرالمؤمنین با تعجب پرسیدن: چرا این کار رو کردی؟! قنبر گفت: آقاجان قربون سخاوتتون برم! اینجوری که شما دارید همه چیز رو به خاطر یه نون به این بنده خدا می‌بخشید، ترسیدم یکم دیگه ادامه بدم من رو هم بهش ببخشید و از خدمت به شما محروم بشم!.. :)💚 | مناقب مرتضوى، ص 367 #فضائل_امیرالمؤمنین #روایت_من ♨️ به روایتِ راویدین 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185

‌ می‌گفت: تو یه جوری زندگی کن که وقتی میگی «العجل» آقا بگن: _ اگه چندتا دیگه مثل تو داشتم ظهور می‌کردم :)💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💠 @Ravidin | راویدین

‌ خوبه یه وقت‌هایی بشینیم فکر کنیم که کِی خدا اولویت اولمون بوده که توقع داریم تا لب‌تر کردیم، خدا تمام کائنات‌ رو برای جلب رضایت ما به صف کنه؟ گاهی انگار یادمون‌ میره که ما عبدیم و اون بالاسری معبود! امان از این آدمیزاد... #فتأمل 💠 @Ravidin | راویدین

‌ _ کاش‌سوژهٔ‌خنده‌ملائک‌نباشیم.. ❤️‍🩹 #فتأمل 💠 @Ravidin | راویدین ‌

‌ حرفی را که جواب آن، تو را آزار می‌دهد، به زبان نیاور! #امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀 💠 @Ravidin | غررالحکم،حدیث۶۹‌۲۹

‌ • می‌فرمود: حسود، هیچ گاه رنگ شادی و نشاط را نمی‌بیند!... #امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀 💠 @Ravidin | غررالحکم حدیث ۷۴۲۷

‌ امیرالمؤمنین شنیدن که معاویه در شام به ایشون جسارت کرده! و پاسخ حضرت... :)💚 #علی_از_زبان_علی #حجت_الاسلام_کاشانی 💠 @Ravidin | راویدین ‌

‌ 🥀به مناسبت سالروز عملیات کربلای ۵ ▪️شاید باورش سخت باشه اما عملیات کربلای پنج ۱۶ روز بعد از عملیات کربلای چهار انجام شد. ▪️کربلای چهار، نزدیک ۳ هزار و ۹۰۰ نفر شهید و مفقود الاثر به جا گذاشت و تقریبا هیچ دستاوردی برای نیروهای ایرانی نداشت. ▪️اما کربلای پنج، شاید اگر پرنده‌های جاسوسی آمریکا حرکت نمی‌کردند و گرای نیروهای ایرانی را نمی‌دادند، محاصره بصره عملی می‌شد و صدام در معرض سقوط قرار می‌گرفت. بگذریم... ▪️بریم سر اصل مطلب، اصل مطلب این عکس مشهور از شهیدی است که غالبا نام این شهید رو نمی‌دونند. ▪️این عکس متعلق به #شهید_امیر_حاج_امینی است که از شهدای عملیات کربلای پنج هستند. ▪️این شهید هم خودش و هم عکسش داستان‌های جالبی دارند، برادرشون تعریف می‌کنند که یه روز که سر مزار این شهید بزرگوار بودن؛ یه بنده خدایی میاد و میگه من مسلمان نبودم و بنا به دلایلی مجبور شدم به صورت ظاهری و نمایشی مسلمان بشم تا موقعی که بر حسب اتفاق عکس برادر شما رو دیدم! انگار که عکس داشت با من صحبت می‌کرد و بعد از اون قلباً مسلمان و شیعه شدم... #یاد_شهدا ♨️ به روایتِ راویدین 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185

‌ 🔸بعد از شهادت امام رضا (؏) مأمون، از طوس به بغداد رفت و از امام جواد (؏) که در اون زمان سنشون خیلی کم بود هم خواست باهاش به بغداد برن. 🔹بعد از ورود حضرت به کاخ، مأمون به ایشون پیشنهاد (بخوانید دستور) ازدواج با دخترش ام الفضل رو داد. 🔸امام در برابر این پیشنهاد اجباری سکوت کردن و مأمون هم فورا بساط عروسی رو آماده کرد. 🔹بزرگان بنی‌‌عباس که متوجه این تصمیم مأمون شدن، شدیدا بهش اعتراض کردن! گفتن: حالا که علی بن موسی از دنیا رفته و حکومت بالاخره به خودمون برگشته، باز می‌خوای آل علی رو تو حکومت شریک کنی؟! با خودت فکر نکردی که اگه محمد بن علی از دختر تو صاحب پسری بشه، باید حکومت رو به آل علی تقدیم کنی؟! 🔸مأمون گفت: الان شما مشکلتون با محمد بن علی چیه؟! 🔹گفتن: از فرزندان علی بودنش به کنار؛ اون بچه‌است! علم درست و حسابی نداره؛ معلوم هم نیست وقتی بزرگ شد چه‌جور آدمی بشه! به درد وصلت با طایفه ما نمی‌خوره! 🔸مأمون گفت: شما این خانواده رو نمی‌شناسید؛ اینها از کوچیک تا بزرگشون اهل علم‌اند! ولی اگه حرف من رو قبول ندارید باشه بیاین امتحانش کنیم. 🔹عباسیان دانشمند معروف اون زمان، به نام یحیی‌بن‌اکثم رو برای یک مناظره با فرزند امام رضا انتخاب کردن‌. 🔸امام جواد با همون سن کم، در مقابل یحیی بن اکثم، قرار گرفت و مردم هم جمع شدن تا ببینن نتیجه مناظره چی میشه؟ 🔹یحیی به مأمون گفت: اجازه می‌دید از این پسر سوالی بپرسم؟ مأمون گفت: از خودش اجازه بگیر. همه زدن زیر خنده! یحیی که احساس می‌کرد به خاطر این بچه تحقیر شده، با اکراه خطاب به امام جواد سؤالش رو تکرار کرد؛ حضرت فرمودن: هرچی می‌خوای بپرس. 🔸یحیی پرسید: حکم کسی که مُحرِم بوده و در همون حال یه حیوون رو شکار کرده چیه؟! 🔹امام جواد فرمودند: - این شخص، شکار رو در محدوده‌ی حرم کشته یا خارج از اون؟ - می‌دونسته شکار کردن در اون حالت حرومه یا نه؟ - عمدا کشته یا اشتباهی بوده؟ - اون فرد آزاد بوده یا برده؟ - بچه بوده یا بزرگسال؟ - اولین بارش بوده یا چندبار این کار رو کرده؟ - شکارش پرنده بوده یا غیر پرنده؟ - از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ - باز هم قصد انجام این کار رو داره یا از کارش پشیمونه؟ - در روز شکار کرده یا شب؟ - در احرام حج واجب بوده یا عمره؟ ↩️حکمش بستگی به پاسخ این سوال‌ها داره. 🔹یحیی‌بن‌اکثم که برای اولین بار از امام جواد می‌شنید یه حکم به ظاهر ساده این همه فرع و نکته داره، ماتش برده بود و همه حضار دیدن که به خاطر این سنگ روی یخ شدن، رسما به لکنت افتاد!! 🔸مأمون گفت: دیدین حق با من بود؟ خداروشکر که اشتباه نمی‌کردم. و بعد از پراکنده شدن مردم، از حضرت خواستن که حکم فرد شکارچی رو تو هرکدوم از اون حالات به بزرگان و علمای بنی عباس یاد بدن... | بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۷۵_۷۶ | الارشاد، ص ۳۱۹_۳۲۱ | احتجاج، ص ۲۴۵ #امام_جواد #روایت_من ♨️ به روایتِ راویدین 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185