eitaa logo
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
978 ویدیو
81 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی "انجمن راویان فجر فارس NGO" راویان عزیز تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
در آذر 1359، پس از شكست بیش از دو گردان از نیروهای عراقی در جنوب سوسنگرد به وسیله سربازان اسلام، یك گروهان از برادران سپاه اهواز جهت محافظت و پدافند شهر هویزه، از سوسنگرد به آن شهر اعزام شدند. افراد این گروهان، پس از رسیدن به منطقه و استقرار، عهده دار حفاظت از جنوب تا جنوب غربی شهر هویزه شدند. نیروهای عراقی در این منطقه متشكل از واحدهای تانك از نوع «تی – 62»، «تی -55»، موشك های زمین به زمین و امكانات نظامی پیشرفته و بیش از 6 هزار نفر پیاده بودند. ولی همین نیروهای اندك مدافع شهر، از كمترین امكانات دفاعی هم بی بهره بودند. بود، كه دو گردان از نیروهای سپاه و عده ای هم از نیروهای جنگ های نامنظم (شهید چمران) نیروهای ارتش را یاری می دادند. از جمله هدف های این عملیات، پاكسازی شمال و جنوب كرخه كور از وجود نیروهای متجاوز ارتش عراق و آزاد سازی پادگان حمید و منطقه ی جفیر بود. نتایج عملیات در این روز موفقیت آمیز بود. اما هنوز عقبه های اصلی دشمن در پادگان حمید و سه راهی جفیر آسیب ندیده بود. رزمندگان اسلام، پس از تصرف مرزهای كرخه و حاج بدر، قصد پیشروی به سوی پادگان حمید را داشتند. اما بنا به دلایلی، مانند نرسیدن مهمات، قرار بر این شد كه ادامه ی عملیات در 16 دی ماه انجام شود. شانزدهم دی 1359، برادران سپاه در جلو تانك های ارتش مستقر شده و منتظر دریافت رمز حمله بودند، كه رفت و آمد تانك های دشمن زیاد شد و پس از آن، هواپیماهای دشمن جهت بمباران ظاهر شدند. از طرف دیگر نیروهای اسلام زیر آتش توپخانه، كاتیوشا و خمپاره قرار گرفتند. با شناخت دقیقی كه عراقی ها از منطقه داشتند، موجب شهادت عده ای از رزمندگان اسلام گردید. لشكر 9 مكانیزه ارتش عراق دست به عملیات زده بود و چون نیروهای خودی انتظار این حمله را نداشتند، فرماندهی دستور عقب نشینی به طول 500 متر را به صورت تاكتیكی صادر كرد. این دستور باعث شد كه تانك ها عقب نشینی كنند و عراقی ها با این تصور كه نیروهای اسلام شكست خورده و فرار كرده اند، وارد منطقه شدند. در این ضد حمله ی سنگین دشمن كه نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی شدند، بیش از یكصد تن از برادران پاسدار، جهاد و دانشجویان پیرو خط امام از جمله حسین علم الهدی مفقود الاثر و شهید شدند. در پی این حادثه نیروهای دشمن در تاریخ 18 دی 1359، هویزه را اشغال كردند و پس از آن فرمانده ی نیروهای عراقی (خلیل الدوری) دستور داد تعدادی از مردم بی گناه، را دست بسته در یك گودال قرار داده و به شهادت برسانند و سپس عراقی ها تمام شهر را با دینامیت و بلدوزر نابود كردند. بدین ترتیب 1800 واحد مسكونی و تجاری و سه مسجد و دو حسینیه و شهر به تپه ای خاك مبدل شد. زندگی نامه ی شهید علم الهدی شهید علم الهدی پیشگام دانشجویان پیرو خط امام بود كه در هویزه حماسه آفریدند و تا آخرین نفس در مقابل دشمن متجاوز ایستادند و خون پاك خویش را نثار كردند. سید محمد حسین، فرزند آیت الله حاج سید مرتضی، در هشتم مهر 1337، در اهواز چشم به جهان گشود. از آن جا كه فرزند یك خانواده ی مذهبی و روحانی بود، از همان كودكی علاقه ی وافری به علوم دینی، به ویژه تلاوت قرآن مجید داشت، تا جایی كه با گذشت زمانی كوتاه این توانایی را به دست آورد كه به تدریس قرآن كریم بپردازد. شور انقلابی و مذهبی وی سبب شد تا از 14 سالگی پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی بگذارد. فعالیت های شهید در زمینه ی توسعه ی امور فرهنگی، مذهبی و سیاسی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. تشكیل گروه موحدین با عده ای از دوستان، شروع مبارزه ی مسلحانه علیه رژیم طاغوت، تكثیر و پخش اعلامیه های امام قدس سره، ایجاد هماهنگی و وحدت بین حوزه و دانشگاه و شركت در ترور مستشار امریكایی (پل گریم)، بالاترین مقام شركت نفت در اهواز كه سبب ایجاد وحشت بیشتر در دل رژیم و حامیان آن و در نتیجه تداوم اعتصاب در شركت نفت اهواز شد، از جمله فعالیت های شهید علم الهدی در دوران قبل از پیروزی بود. بعد از پیروزی نیز علم الهدی منشأ فعالیت های مختلفی بود كه تأسیس بسیج، مجاهدت در جهاد سازندگی تأسیس سپاه هویزه و شركت در تسخیر لانه ی جاسوسی امریكا همراه با سایر دانشجویان پیرو خط امام از جمله این مجاهدت ها می باشد. شهید كه دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته ی تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهه های دفاع حق علیه باطل شتافت و در حالی كه در حلقه محاصره دشمن در هویزه به اتفاق هم رزمان خود گرفتار شده بود، تا آخرین قطره ی خون به دفاع از ایران اسلامی پرداخت و به دیدار پروردگارش نایل آمد. Https://eitaa.com/raviyanfarss انجمن راویان فجر فارس
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
🚩یافاطمه الزهرا سلام الله علیها🚩 خاکهای نرم کوشک _ ١۵ شهید عبدالحسین برونسی تالیف :سعید عاکف قرعه کش
🚩 یافاطمه الزهرا سلام الله علیها🚩 خاکهای نرم کوشک _ ١۶ شهید عبدالحسین برونسی تالیف :سعید عاکف حربه ضد انقلاب راوی: حجت الاسلام محمدرضا رضایی یک روز، خاطره ای از کردستان برایم تعریف کرد. گفت: در سنندج سر پست نگهبانی ایستاده بودم. هوای اطراف را درست و حسابی زیر نظر داشتم. یک دفعه دیدم از روبرو سر و کله یک دختر کرد پیدا شد که مستقیم به طرف من می آمد. روسری سرش نبود و وضع مناسبی هم نداشت. محلش نگذاشتم تا شاید راهش را برگرداند برود. ولی نرفت!. همچنان به طرف من می آمد تا کاملاً نزدیک من رسید. من به او نگاه نمی کردم، ولی شش دانگ حواسم را جمع کرده بودم که نکند دست از پا خطا کند. با تمام وجود دوست داشتم هر چه زودتر گورش را گم کند. چند لحظه گذشت، هنوز آنجا ایستاده بود. یک آن او را نگاه کردم .صورتش پر از آرایش بود. انگار که انتظار همین نگاه من را می کشید. به من چشمکی زد و بعد هم یک لبخند. صورتم را برگرداندم به طرفی دیگر؛ با صدای بلند گفتم برو دنبال کارت!. نرفت! همانجا ایستاد. کارش را خوب بلد بود. یک بار دیگر حرفم را تکرار کردم باز هم نرفت. این بار سریع گلن گدن را کشیدم و با چشم غره اخطار دادم که برو گمشو وگرنه سوراخ سوراخت می کنم!. رنگ از صورتش پرید. ناگهان برگشت و با سرعت پا به فرار گذاشت. لازم به توضیح است که: گروه‌های ضد انقلاب در کردستان از راه های مختلفی می خواستند در صف آهنین رزمندگان اسلام نفوذ کنند، از جمله همین مورد.‌ آن دختر یکی از دختران زیبای کردستان بود که ضد انقلاب برای رسیدن به مقاصد پلیدشان، اینگونه آنها را به یوغ می کشیدند.. ادامه دارد.... صلوات