به دستور محمدرضا پهلوی در داخل دانشگاه تهران به دانشجویانی که به روابط با آمریکا و انگلیس بعد کودتا معترض بودند تیرمستقیم جنگی شلیک کردند
شد روز دانشجو
حالا با فراخوان پسر محمدرضا و با حمایت آمریکا و انگلیس در روز دانشجو، بزرگداشت گرفتند. همینقدر مضحک
#حسین_دارابی
@raviyanlenjan
💠 من هیچی نیستم 💠
🌸ابراهیم هیچوقت از کلمه «من» استفاده نمیکرد. حتی برای شکستن نَفْس خودش کارهایی رو میکرد.
🌸مثلا زمانی که قهرمان کشتی بود توی بازار، کارتون روی دوش خودش میذاشت و جا به جا میکرد..
🌸حتی یکبار که برای وضو به دستشویی های مسجد رفت و وقتی دید چاه دستشویی گرفته، رفت داخل زیرزمین و چاه رو باز کرد. سپس دستشویی رو کامل تمیز کرد؛ شست و آماده کرد.
🌸ابراهیم از این کارها خیلی انجام میداد. همیشه خودش رو در مقابل خدا کوچیک میدید. میگفت: این کارهارو انجام میدم تا بفهمم من هیچی نیستم..
@raviyanlenjan
#هرروز_یک_خاطره
✨نوزاد وعده داده شده✨
پدرتازه به خانه آمده بود که درویشی به درخانه امد و طلب آب کرد. موقع خداحافظی به پدرم گفت: حاج آقا، خانم شما باردار است و تا چند وقت دیگر یک پسر به دنیا خواهد آورد، روی پیشانی این پسر یک نشانه است که از طرف خداوند است، نام این پسر را ابراهیم بگذارید و احترامش را زیاد بگذارید که در آینده مرد بزرگی می شود و در راه اسلام کشته میشود. پدرم سرش را پایین انداخت و هر سه از صحبت سید متعب شدیم. اول پدرم خوشحال شد که صاحب چنین فرزندی می شود ولی بعد ناراحت شد. به صحبت های سید فکر میکردیم که خداحافظی کرد و رفت. پدرم گفت : برو سید را صدا کن. اما هرچه داخل کوچه های اطراف را گشتم اثری از آن آقا نبود.
چندماهی گذشت به نوگوران برگشته بودیم و آخر تابستان بود ابراهیم گذاشت.
@raviyanlenjan
#لحظه_ای_به_وقت_خنده😄
به پسر پیغمبر ندیدم!
گاهی حسودیمان میشد از اینکه بعضی اینقدر خوشخواب بودند. سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیدهاند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک میکردی، پلک نمیزدند. ما هم اذیتشان میکردیم. دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی یا پوتینهایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمیکردیم صاف میرفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!» دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیدهایم: «پوتین ما را ندیدی؟» با عصبانیت میگفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره خُر و پُفشان بلند میشد، اما این همه ماجرا نبود. چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند میشد این دفعه مینشست: «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟» جواب میشنید: «هیچی بخواب خواستم بگویم پوتینم پیدا شد!»
@raviyanlenjan
🍃 #دل_آرام
💠فقط خداست كه میشود با دهان بسته صدایش كرد...
تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد...
تنها كسی است كه وقتی همه رفتند می ماند...
وقتی همه پشت كردند آغوش میگشاید...
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود...
و تنها سلطانیست كه دلش با بخشیدن آرام می گیرد،
نه با تنبیه كردن...!
همیشه و همه جا ... خدا❤️
✨شبتون خدایی
@raviyanlenjan
🌷یاد و خاطره شهدای دانشجوی شهرستان لنجان گرامی باد 🌷
🎗️موسسه راویان فتح لنجان
@raviyanlenjan
🌷شهید محمود طاهری🌷
نام پدر : رضا
تاریخ تولد : 1344/04/21
محل تولد : زرین شهر
تاریخ شهادت: 1365/10/20
سن : 21 سال
وضعیت تاهل : مجرد
محل شهادت: شلمچه
عملیات: کربلای5
نحوه شهادت: اصابت ترکش به بدن
شغل: دانشجو
رده اعزام کننده : بسیج
یگان خدمتی: لشکر قمر بنی هاشم گردان حضرت رسول
آخرین مسئولیت شهید : رزمنده
محل خاکسپاری : زرین شهر
@raviyanlenjan
🌷شهید حیدر سلیمیان🌷
نام پدر : محمد علی
تاریخ تولد : 1341
محل تولد : زرین شهر
تاریخ شهادت: 1365/10/28
سن : 24 سال
وضعیت تاهل : ….
محل شهادت: شلمچه
عملیات: کربلای5
نحوه شهادت: ….
شغل: دانشجو/پاسدار
رده اعزام کننده :سپاه
یگان خدمتی: لشکر قمر بنی هاشم گردان حضرت رسول
آخرین مسئولیت شهید : رزمنده
محل خاکسپاری : زرین شهر
@raviyanlenjan
🌷شهید بهزاد خادمیان🌷
نام پدر : قدرت الله
تاریخ تولد : 1342/08/06
محل تولد : زرین شهر
تاریخ شهادت: 1361/08/25
سن : 19 سال
وضعیت تاهل : مجرد
محل شهادت: عین خوش
عملیات: محرم
نحوه شهادت: ….
شغل: دانشجو
رده اعزام کننده : بسیج
یگان خدمتی: لشکر امام حسین
آخرین مسئولیت شهید : رزمنده
محل خاکسپاری : زرین شهر
@raviyanlenjan
🌷شهید احمد جعفریان🌷
نام پدر : علی
تاریخ تولد : 1339/11/01
محل تولد : زرین شهر
تاریخ شهادت: 1362/04/21
سن : 23 سال
وضعیت تاهل : مجرد
محل شهادت: پاسگاه زید
عملیات: شهدای پدافندی
نحوه شهادت: ….
شغل: دانشجو پاسدار
رده اعزام کننده : سپاه
یگان خدمتی: لشکر قمر بنی هاشم
آخرین مسئولیت شهید : فرمانده گروهان
محل خاکسپاری : زرین شهر
@raviyanlenjan