eitaa logo
راویان فتح لنجان
507 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Khadem_alshuahda
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷تجدید عهد جهادگران (س) 🔸با سردار دل ها ، عزیز 🔻در مسیر سیستان و بلوچستان 1399/10/20 @raviyanlenjan
16.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷میهمان بودیم امشب گفتیم بریم یه سر به سردار بزنیم گفتند ست.... ولی حاجی دعوت کرده... امشب حاج قاسم میهمان راه دور داشته... 1399/10/20 @raviyanlenjan
میهمان دیدید وقتی مهمون میاد براتون ،یکی رو می فرستید تا اونا رو راهنمایی کنه و پذیرایی بشند بعد مراسم امشب سر مزار حاج قاسم دو-سه نفر اومدند که با اصرار بچه های گروه جهادی رو ،ببرند خونه... اصرار که خونه آماده است،شام حاضر،امشب میهمان ما باشید.... 🔷میهمان بودیم امشب کرمان- 1399/10/20 @raviyanlenjan
ساخت منزل خانواده چادرنشین توسط گروه عمرانی گروه جهادی شباب الزهراء زرین شهر در 5 روز جهادی روستای ولی داد نیمروز سیستان وبلوچستان دهه فاطمیه 1399
💠 کاش که همسایه ی ما میشدی ... مایه ی آسایه ی ما میشدی ... هر که به دیدار تو نائل شود ... یک شبه حلال مسائل شود ... @raviyanlenjan
🔷جاويد باد پرچم پر افتخار الله اكبر، كه رمز پيروزي معجزه آساي ملت بزرگ ايران است @raviyanlenjan
🇮🇷 🌻 گوش‌به‌فرمانیم‌فرمانده @raviyanlenjan
*سالگرد عملیات والفجر مقدماتی و یاد و خاطره دلاور مردان و شهدای عزیز آن عملیات گرامی باد* تاریخ عملیات : 1361/11/18 منتطقه عملیاتی : فکه - چزابه @raviyanlenjan
گرامی باد یاد و خاطره شهدا و همه ی ایثارگران عملیات والفجر مقدماتی و همچنین گردان کمیل و شهدایی که از این گردان در کانال کمیل به شهادت رسیدند. روایت # کانال کمیل و # گردان کمیل را می توانید از کتاب بسیار زیبای کمیل هنوز زنده است نوشته ی آقای بنا جستجو کنید @raviyanlenjan
چنین شبی, شب ۲۰ بهمن سال ۱۳۶۴ ۳۵ سال پیش ، منطقه خسرو آباد ، توی نخلستان کنار رودخانه اروندرود ، بچه های گردان حضرت رسول صل الله علیه وآله از تیپ ۴۴ حضرت قمربنی هاشم علیه السلام ، آماده می شدند برای عملیات ، شب باهم بودن ، شب عارفانه ای بود ، رزمندگان ۳ ماه سخت تمرین آموزش ها رو دیده بودند ، عاشقان خمینی (ره) ، آماده برای خط شکنی ، بچه ها می دانستند فردا شب بعضی از دوستانشون شهید می شوند ، حال و هوای معنوی آن شب را خیلی سخت می شود بازگو کرد ، هم شب باصفایی بود ، وهم شب دلگیر وغمگینی بود ، جدایی از دوستان خیلی سخت بود ، ساعتهای ۴ صبح علی مومنی طلبه عزیز صدا زد مصطفی بلندشو برو وضو بگیر ، خواب بسه دیگه ، بلندشو بریم داخل نخلستان نماز بخونیم ، ‌وضو گرفتم و باهم دیگه رفتیم توی نخلستان نماز شب خوندیم ، علی حال عجیبی داشت ، خلاصه اذان صبح را گفتند و بچه ها اومدن جمع شدند، پشت سر علی نماز صبح را به جماعت خواندیم ، صبح بعد از اینکه صبحانه را توی سنگر خوردیم ، علی گفت بیا تا بریم حمام ، وقته غسل شهادت است ، باید غسل کنیم ، امشب وقت رفتنه ، شب با پیام فرمانده گردان ، حاج علی صادقی ، همه ی بچه ها از سنگرها بیرون آمدند و آماده شدند ، چه شبی بود ، من که چند روز قبل عطر تیروز خریده بودم ، رفتم جلوی ستون گردان و شروع کردم زیر گلوی بچه ها عطر زدن ، رزمندگان گردان با یک شور و خال خاصی رفتند و سوار قایق ها شدند ، غواص ها خط اول را شکسته بودند ، و گروها نها یکی پس از دیگری وارد عمل می شدند ، ادامه دارد.... @raviyanlenjan
🔰حلول ماه زیبای رجب بر همگان مبارک @raviyanlenjan