eitaa logo
راویان فتح لنجان
421 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
989 ویدیو
4 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Khadem_alshuahda
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین. 💠 @raviyanlenjan 💠
🔰 در مثنوی معنوی حکایتی نقل شده به این مضمون که دزدی در نیمه شب در حال سوراخ کردن دیوار بود؛ آن‌گاه کسی متوجه می‌شود و از او می‌پرسد که داری چه کار می‌کنی؟ او جواب می‌دهد که «دارم دُهل می‌زنم!» آن شخص می‌پرسد که پس چرا صدا ندارد؟ او هم در پاسخ می‌گوید: «صدایش فردا در می‌آید!» 🔻 از چند سال قبل، دُهُل فضای مجازی یله و رها در حال نواخته شدن بود. متأسفانه مسئولین بخش‌های گوناگون نظام، به هشدارهای امام جامعه و کارشناسان توجه نکردند و امروز صدای آن دهل کاملاً به گوش می‌رسد. یکی از این صداها، همین اوضاع اقتصاد و فرهنگ و معضلات اجتماعی و کشف و قبح‌شکنی‌های این روزهاست. 🔻برخی مسئولین هنوز از آن صدای دهل، درس عبرت نگرفته‌اند و در حال مماشات با ولنگاران خیابانی هستند. 👈 حالا هم اگر به این هشدارها توجه نکنیم، فردا صداهای نابودکننده‌تر را خواهیم شنید❗️
روح‌الله : ⚠️ فضای مجازی آمار طلاق عاطفی را افزایش داده است رئیس مرکز آموزش مجازی در گفتگو با «البرز خاتون» گفت: نزدیک شدن به گوشی باعث می‌شود زوجین از همدیگر فاصله بگیرند و به مرور طلاق عاطفی شکل می‌گیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روز از افلاطون فیلسوف بزرگ یونان پرسیدند؛ دلیل این همه آرامشت چیه چرا هیچوقت غمگین نمیشی ؟ افلاطون گفت دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم فردا یه راز است نگرانش نیستم دیروز هم یه خاطره بود حسرتش رو نمیخورم و امروز یه هدیه است از طرف خدا قدرش رو میدونم و از تک تک لحظه های زندگیم لذت میبرم و این دلیل آرامش منه ... و به یاد داشته باش فشار توده زغال سنگ رو به الماس تبدیل میکنه پس نگران فردایت نباش چون خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست درسته ما اولین باره بندگی می کنیم ولی خدا قرنهاست که خدایی میکنه پس به خدایی او اعتماد کن و فردا و فرداها را به او بسپار خدایا شکر می کنم برای همه ی نعمت هایی که به من دادی🌹
🔴متن نامه تاریخی امام راحل به آقای منتظری قائم مقام وقت رهبری در فروردین سال 68 که به دلیل سوابق انقلابیش از سوی مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام رهبری منصوب شده بود ♦️متن کامل پیام حضرت امام در عزل منتظری در ادامه می‌آید: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری ♦️با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. ♦️شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. ♦️از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: 1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. ♦️و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. ♦️سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. ♦️من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام. یکشنبه 6 / 1 / 68 روح‌الله الموسوی الخمینی 🔷موسسه راویان فتح لنجان
شهید علی روشن چراغ نام پدر : حسین تاریخ تولد : 1344 محل تولد : باغبهادران تاریخ شهادت: 1361/01/04 سن : 17 سال وضعیت تاهل : مجرد محل شهادت: شوش عملیات: فتح المبین نحوه شهادت: …. شغل: دانش آموز رده اعزام کننده : بسیج یگان خدمتی: لشکر امام حسین آخرین مسئولیت شهید : رزمنده محل خاکسپاری : شاهین شهر
شهید علی شبانی نام پدر : محمد تاریخ تولد : 1344 محل تولد : زرین شهر تاریخ شهادت: 1365/01/06 سن : 21 سال وضعیت تاهل : مجرد محل شهادت: فاو عملیات: والفجر8 نحوه شهادت: اصابت ترکش شغل : محصل رده اعزام کننده : بسیج یگان خدمتی: لشکر قمر بنی هاشم آخرین مسئولیت شهید : سرباز محل خاکسپاری : زرین شهر
🤲 💠 دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین. 💠 @raviyanlenjan 💠
🌼 امام علی علیه‌السلام : 🍃در خوبى، پيرو باشى، بهتر از آن است كه در بدى، پيشوا باشى🍃 🍂لَأَن تَكونَ تابِعا فِي الخَيرِ، خَيرٌ لَكَ مِن أن تَكونَ مَتبوعا فِي الشَّرِّ🍂 📚 غررالحكم حدیث ۷۳۶۱ 💠 @raviyanlenjan 💠
💠 🔹 پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): خداوند می فرماید کسی که برایش مهم نباشد پول را از چه راهی بدست آورده، برای من هم مهم نخواهد بود که او را از کدام در جهنم وارد جهنم کنم. 📚 بحارالانوار/ج103/ص5 ✍🏼 شب اول قبر می‌پرسند مالت را از کجا بدست آورید؟ نکته ای گویم از حلال و حرام که نگردی ز کار خود خسته گر بگویی حلال ،لب باز است باحرام آن لبان شود بسته! 💠 @raviyanlenjan 💠
❌❌خاطرات دکتر منوچهر دوایی
❌کار بزرگ شهیدچمران در جبهه جنوب  سردار شهید احمد غلامی روایت میکند:«وقتی برایمان مسجل شد که سمت خرمشهر دیگر نمی‌توانیم کاری انجام دهیم، قبول کردیم که این‌طرف (خرمشهر) تمام شده و ازدست‌رفته است. عراق به نزدیک اهواز رسیده و جاده را هم گرفته بود. دیگر خط‌ها شکل گرفته بود. در آن زمان، نیروهای چمران وارد عمل شدند و در منطقه حمیدیه نگذاشتند عراقی‌ها عبور کنند. این کار بسیار خوبی بود که انجام شد و در نتیجه عراق نتوانست فلش طرف طلائیه و کوشک را به اهواز برساند. چون در جناح چپ، فلش ارتش عراق در جاده سوسنگرد، به اهواز نزدیک بود، این فلش، هم فاصله‌اش تا اهواز کم بود و هم جناح راست ارتش عراق برای ورود به اهواز محسوب می‌شد. اهواز یک شهر بزرگ و مرکز استان بود. عراقی‌ها می‌بایست با چهار لشکر وارد اهواز می‌شدند. حالا مقاومت و کاری که چمران در آن منطقه کرد، واقعاً در تاریخ جنگ گم شد. من اتفاقات و پیچیدگی جنگ و سردرگمی‌ها را به یاد دارم. دکتر چمران کار بزرگی کرد. اگر آن منطقه رها می‌شد و عراقی‌ها به آنجا می‌آمدند، قطعاً راه دوم باز می‌شد و دیگر اصلاً لزومی نداشت آنجا مقاومت کنند. بعد که ما جنگ را یاد گرفتیم، عظمت کار دکتر چمران را متوجه شدیم و فهمیدیم ایشان چه‌کار کرد. یک نفر آدم بلند شود، برود یک سری نیرو جمع کند و کار بزرگی انجام دهد و نگذارد اهواز سقوط کند، آن‌هم با نیروهای عادی و مردم که از هرجایی آمده بودند و آنجا خدمت می‌کردند. چمران وزیر دفاع و یک نظامی برجسته بود. تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش هم، همیشه با ایشان بود. می‌فهمید چمران یک نظامی کار بلد است و اگر جایی کار کند، جلوی پیشروی عراق در کل منطقه را می‌گیرد. چمران در حمیدیه اجازه نداد عراقی‌ها جلو بیایند. وقتی دید وضعیت این‌طوری است و قوای ایران و عراق به هم نمی‌خورند (هم‌طراز هم نیستند)، چون عراقی‌ها خیلی قوی بودند، همان جنگ‌های پارتیزانی که شیوه خودش بود، انتخاب کرد. به عراقی‌ها در شب و غروب کمین می‌زد و منطقه را نا امن می‌کرد که عراقی‌ها جرئت نکنند جلو بیایند. اگر عراقی‌ها می‌آمدند، نیرویی نبود که بخواهد جلوی‌شان را بگیرد. آنجا کسی نمی‌توانست جلودار آن زرهی و آن قدرت باشد. تنها چیزی که عراقی‌ها را آسیب‌پذیر می‌کرد و آن‌ها را به شک می‌انداخت و روحیه‌شان را خراب می‌کرد، همین نوع جنگی بود که چمران انتخاب کرده بود؛ بنابراین، عراقی‌ها احساس ناامنی می‌کردند.
چمران زیر تیغ جراحی گویا داستان جراح دفاع مقدس به اوج خودش نزدیک می‌شود؛ منوچهر دوایی با ‌اشتیاقی خاص می‌گوید: جنگ هشت ساله ایران، قهرمانان بسیاری را به خود دید که برای دفاع از کیان خود رهسپار میادین نبرد شدند؛ از جمله آنان چهره ممتازی نظیر دکتر «مصطفی چمران» بود؛ او دو بار در طول جنگ مجروح شد؛ دفعه اول در یکی از بیمارستان‌های صحرایی نزدیک به جبهه بودیم و تعدادی مجروح آوردند؛ دکتر چمران بدون اینکه خود را معرفی کند مدام ما را به درمان سایر مجروحین معطوف می‌کرد تا اینکه او را شناختیم و متوجه شدیم ران چپش به شدت مجروح شده است و خونریزی دارد؛ از آنجا که زخم‌های جنگی به دلیل آلودگی‌های محیطی از جمله ترکش، خاک، شیشه و… بسیار آلوده و مستعد عفونت هستند تا قبل از انتقال به اتاق عمل از طریق شست و شو و داروهای آرام‌بخش وضعیت خونریزی او را بهبود بخشیدیم تا درد کمتری را تحمل کند. دستگاه بیهوشی نبود و عمل هم باید انجام می‌شد. حین عمل مدام مراقب وضعیت ایشان بودیم وقتی از ایشان می‌پرسیدیم : «آقای دکتر چطورید؟» با همان لحن خاصی که داشتند پاسخ می‌داد: «شما کار خودتان را بکنید؛ من هم کار خودم را» وقتی دقت کردیم متوجه شدیم برای اینکه احساس درد نکند زیر لب قرآن و دعا می‌خواند. پس از چند روز بهبودی حاصل شد و ایشان مجدد به صحنه نبرد برگشت؛ اما بار دوم مجروحیت او منجر به شهادت و عروج این انسان فرهیخته شد. گویا عمق انسانیت و بزرگی منوچهر دوایی به عنوان پزشک و جراح معالج از دید شهید چمران نیز پنهان نمی‌ماند و در نامه‌ای که به درخواست دختر خردسال دکتر دوایی –در زمان جنگ- می‌نویسد اذعان می‌دارد: «پدر بزرگوارت به‌گردن من حقی بزرگ دارد و با چه لطافت‌، محبت و کاردانی عمل جراحی بر پایم را با موفقیت انجام داد. احساس می‌کنم که تو هم از انسانیت و بزرگواری و روح پرمحبت پدر سهمی بزرگ به ارث برده‌ای‌، وجود چنین پدری را به شما و وجود شما را به پدر بزرگوارتان تبریک می‌گویم.» و به راستی که روح‌های عظیم و والا چه زود و خوب به شناخت و درک یکدیگر می‌رسند. سلامت معنوی این متخصص متعهد ایرانی می‌افزاید: آنچه در مجروحان جنگ تحمیلی مشاهده و بسیار بر من تاثیرگذار بود این است که اکثر آنها با حالت رضا و تسلیم و در نهایت شجاعت مجروحیتشان را تحمل می‌کردند. معتقدم فرصت کارهای خیر که برای آدم مهیا می‌شود شادی و آسایش بزرگی با خود به همراه دارد. هرکسی برای رفع آلام و ناهنجاری‌ها کمک کند درست است که متاثر می‌شود ولی بعد از خدمت شادی معنوی را در باطن خود احساس می‌کند که با هیچ شادی‌ای قابل مقایسه نیست و این هدیه خداوند است. انسان‌ها اگر یک هدف معنوی را برای زندگی خود در نظر بگیرند و به سمت آن حرکت کنند سلامت معنوی اولین و مهم‌ترین ارمغان آن خواهد بود. بالعکس نداشتن هدف ارزشمند و رها بودن، زندگی ملال‌آوری را به دنبال خواهد داشت و افسرگی که ام‌الامراض است از اینجا شکل می‌گیرد. افسردگی مادر همه بیماری‌هاست زیرا سیستم دفاعی بدن را مختل می‌کند و بستر را برای بروز انواع بیمار‌های جسمی فراهم می‌کند.
🌙دعای روز ششم ماه مبارک رمضان 🖇 خدایا مرا در این روز وامگذار تا در پی نافرمانیت روم و مرا با تازیانه کفر مزن و از موجبات خشمت دور و بر کنارم به احسان و نعمت های بی شمار تو ای حد نهایی علاقه و اشتیاق مشتاقان 💠 @raviyanlenjan 💠
منِ بی تو را باران گرفته است ... . علیرضاعابدی که این عکس متفاوت را ازیک مادر شهید ثبت کرده، درباره آن نوشته: مادر شهیدجاویدالاثرمجید امیدی هر وقت بارون می‌اومد می‌رفت زیر بارون می‌ایستاد و چشمای اَبریش بارونی می‌شد. وقتی ازش می‌ پرسیدن آخه مادر چرا وایستادی زیر بارون؟ آروم زیر لب زمزمه می‌ کرد: گلی گم کرده‌ام می‌ بویم او را ... آخه الان بدن مجید من زیر بارونه .... بدن مجید من معلوم نیست کجاست ... می‌خوام بگم مادرم عزیزم من به یادتم...» 💠 @raviyanlenjan 💠
🌑 یکمین سال درگذشت 🔴 مادر شهیدان 🌹 شهید حسن قجه ای 🌹 سردار شهید حسین قجه ای 🔷 موسسه راویان فتح لنجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای شهید عبدالله ضابط رو میشنوید.. فقط برای اینکه صوت شنیده بشه دست به قلم شدیم... 🔻صوت رو از دست ندهید 🔷موسسه راویان فتح لنجان
افطار مسجد سید_1.mp3
9.44M
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 در وقت افطار جمع 🥀 #اصفهان 🌻 راوی بزرگوار عبدالمحمود محمودی
🔴 دعای روز هفتم 🔹 اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ‏ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ‏. 🔺 خدایا ! مرا در اين روز بر روزه و اقامه نماز يارى كن و از لغزشها و گناهان دور ساز و ذكر دايم نصيبم فرما به حق توفيق بخشى خود اى رهنماى گمراهان عالم. 💠 @raviyanlenjan 💠
✨دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان📿 خدایا، در این ماه مهرورزی به ایتام و خوراندن طعام و آشکار کردن سلام و هم نشینی با اهل کرامت را نصیبم فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان🤲🏻♥.. 💠 @raviyanlenjan 💠
🔻 اسطوره های معاصر ایران/ شهید احمدوکیلی شهیدی که کومله گوشت تنش را خورد ✍شهید وکیلی ۷۵روز زیر شکنجه بود، ابتدا به هردو پایش نعل کوبیده و برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس از دادگاهی شدن برای اعتراف، هردو دستش را از بازو بریدند و چون وضع جسمانی بدی داشت برای معالجه به بهداری برده شد، پس از چندروز که کمی بهبود یافت اورا آوردند و مجدد اعتراف گرفتن شروع شد 🔸 با دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند. سوزاندن پوست تنها مقدمه شکنجه بود مدتی میگذرد تاپوست های نو جانشین سوخته ها شود و آنوقت همان پوست های تازه را میکَنندکه درد و سوزندگی اش بیشتر از قبل است و خونریزی شروع میشود و آنوقت نوبت آب و نمک است و با همان جراحات داخل آب و نمک می‌اندازند 🔸 تمام این مراحل را وکیلی با استقامتی وصف ناپذیر تحمل کرد و لب به سخن نگشود. سعید محکوم به اعدام گردید. زخم هایش را باز کردند و پس از آنکه با نمک مرهم گذاشتند! داخل دیگ آبجوش که زیرش هم آتش روشن بود انداختند که همانجا محل شهادتش شد اما کومله های داعشی از جسد بی جانش هم وحشت داشتند. اعضای بدنش را مثله کرده و جگرش را به خورد هم سلولی هایش دادند و مقداری راهم خودشان خوردند 📚 منبع: خاطرات دردناک ناصر کاوه ‌
اینجا مجنون است جزیره‌ی عاشقان ... جزیره مجنون ۱۳۶۳ پد حضرت ابوالفضل (ع) نقطه رهایی لشکر۸ نجف اشرف عکاس : محمد الله دادیان 🌹 💠 @raviyanlenjan 💠
✨دعـای‌روزنهــم‌ماه‌مهـمانی‌خـدا..(: ...به‌ســمت‌تمام‌خوشنودی‌هــــایت‌سوقــم‌بده... 🌿 💠 @raviyanlenjan 💠
شهید غلامرضا انتظاری در سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۵۱ تحصیلات خود را شروع کرده وسال ۱۳۶۴ به خدمت سربازی رفت و بعداز پایان سربازی سال ۱۳۶۶ وارد سپاه شده و پاسدار شد و کار تخصصی خود که مهارت در ادوات جنگی بود را شروع کرد. شهید انتظاری مداح با اخلاصی بود که در ماه های محرم و صفر برای تعزیه و روضه خوانی به مسجد محله می رفت و صدای بسیار زیبایی داشت و در گردان حضرت رسول ص برای رزمندگان مداحی میکرد . اوبه روضه و سینه زنی خیلی علاقه داشت ، در سال ۶۰ راهی جبهه شد و در عملیات رمضان همچنین در شلمچه، جنوب، باختران و کردستان حضور فعالی داشت خیلی کم مرخصی گرفته بود. این شهید در سال ۱۳۶۶ ازدواج و در اواخر همان سال ۶۶ پس از هفت ماه متأهل بودن، در عملیات والفجر ۱۰ در دریاچه دربندیخان عراق، پس از بمباران هواپیماهای عراقی، 🌹🌹روز ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ از درون قایق به همراه همرزم شهیدش شهید ابراهیم سلیمیان به رودخانه افتاده و شهید شدند و پیکر مطهرشان مفقود شد. اما پس از چند روز تفحص این دو شهید را پیدا کرده و برای خاکسپاری به زرین شهر آوردند ،، 🌹توضیح اینکه چند روز قبل از عملیات خودشهید گفت ، من روز عملیات شهید میشوم ،، 🌹و در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۶۷ به خاک سپرده شدن. شادی روح شهیدان صلوات 🔷 موسسه راویان فتح لنجان