eitaa logo
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
197 دنبال‌کننده
320 عکس
10 ویدیو
4 فایل
راه ارتباطی با مجموعه @aber_110
مشاهده در ایتا
دانلود
( ) ♦️ روایت در سال ۱۳۶۰ با روایت ♦️ راوی : خواهران 🗓 پنج شنبه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۲ 🕰 ساعت ۱۵ 🔸 خواهران، ۵ دقیقه قبل از شروع روایتگری با ذکر صلوات وارد شوند👇 https://www.skyroom.online/ch/faezounvc/raviyan 🔸 نشانی بالا را داخل کروم، فایرفاکس یا موزیلا قرار دهید و یا اپلیکیشن اسکای روم را از بازار نصب کنید. هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 1⃣ یکی از این جریان‌های چپ، - که عامل اصلی حوادث آمل بود- "اتحادیه‌ کمونیست‌های ایران" بود که اعضای آن از لحاظ فکری، وامدار تفکر مائویستی بودند. مشی این گروه قبل از انقلاب، صرفا‍ً مشی سیاسی و فرهنگی بود که فعالیت‌های‌شان نیز بر این مبنا تعریف می‌شد. اما پس از انقلاب و به‌خصوص پس از عزل بنی‌صدر ، مشی مبارزات مخفی و مسلحانه را در پیش گرفتند. شاخصه‌ مبارزاتی این اتحادیه مبارزات فیدل کاسترو و چه‌گوارا در آمریکای لاتین بود، اما برای همراه کردن مردم، روش مائو در چین را برگزیده بودند. راوی ناصر شعبانی فرمانده وقت سپاه آمل هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 2⃣ گروهک ضد انقلاب اتحادیه کمونیست ها که خاستگاه اصلی آن در خارج از کشور و بویژه آمریکا بود، از ادغام دو گروه سازمان انقلابیون کمونیست و گروه پویا در سال ۱۳۵۵ تشکیل شده بود. هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 3⃣ ناصر میرریاحی از رهبران اتحادیه‌ کمونیست‌ها، معتقد بود که عراق در جنگ تحمیلی، بخش عمده‌ای از امکانات و نیروی نظامی ایران را در جبهه‌ اول به خود مشغول کرده است. مبارزات کردها در کردستان، جبهه‌ دوم علیه نظام اسلامی می‌باشد. بنابراین با ایجاد جبهه‌ سوم، "اتحادیه کمونیست‌ها" می‌تواند در یک جنگ بدون مقاومت، نظام نوپای سیاسی را به ورطه‌ سقوط بکشاند. به همین خاطر رهبران شورش‌گر اتحادیه‌ کمونیست ها، جنگل‌های منطقه‌ عمومی جنوب غربی شهر آمل را انتخاب کرده و به جولان در آن پرداختند. راوی ناصر شعبانی فرمانده وقت سپاه آمل هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 4⃣ دوشنبه شب، مطابق با پنجم بهمن ماه ۱۳۶۰، اعضای ۱۱۰ نفره اتحادیه کمونیست های ایران با حضور سه زن در تیم پزشکی گروه، با نام «سربداران جنگل» در پوشش لباس های نظامی تحت عنوان عملیات «اسب تروا» با شلیک گلوله آرپی جی هفت در شهر آمل از شهرهای استان مازندران و ایجاد درگیری های پراکنده به این شهر حمله نموده و قصد تسخیر آن را داشتند. برگرفته از کتاب شهر هزار سنگر هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 5⃣ قبل از حمله کمونیست ها به آمل این‌ها آمدند و جاده‌ هراز را بستند که اعلامیه پخش کنند. یک روحانی به‌نام آقای شریعتی از گرگان با پسر و عروسش به آن‌جا می‌رسد. از این روحانی کارت شناسایی می‌خواهند و او نیز به سبب پوشش آن‌ها کارتش را به آن‌ها نشان می‌دهد. من از قول عروسش می‌گویم که آن‌ها به روحانی گفتند که به‌به! ما در آسمان‌ها دنبال شما می‌گشتیم و او را از ماشین پیاده کرده و جلوی چشم خانواده‌اش به شهادت می‌رسانند. یعنی با لباس سپاه این کار را کردند. راه‌بندان هم کرده بودند. مردم هم که می‌دیدند، اما به واسطه‌ی لباس سپاه به آن‌ها اعتماد کردند. بنابراین کسی نمی‌توانست به آن‌ها شک کند. راوی ناصر شعبانی فرمانده وقت سپاه آمل هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 7⃣ روز ششم بهمن ماه درگیری از ساعت ۶ صبح آغاز شد و مردم که به صورت لحظه‌ای به کمک سپاه، رزمندگان و بسیجیان آمده بودند به تعداد آنها اضافه می‌شد. مردم سطح شهر، چرخ‌هایی که برای فروش وسایل در بازار از آن استفاده می‌شد را پر از ماسه‌ و شن کرده و با آن سنگرهای کوچک ساختند. رزمنده‌ها پشت این سنگرهای کوچک روی گاری رفته و مردم چرخ را هل می‌دادند و رزمنده‌ها به سوی منافقان تیراندازی می‌کردند. راوی؛ حمزه اسماعیلی جانباز غائله شش بهمن ۱۳۶۰ هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 8⃣ ورق از زمانی به نفع مان برگشت که به تدبیر و پیشنهاد آیت‌الله جوادی‌آملی نیروهای ما وارد جنگل شدند. رفتن ما آنها را تجزیه کرد. ماجرا از این قرار بود که ایشان به سپاه آمل آمدند. درباره‌ آن‌ها از من سؤالاتی کردند. من هم به‌ وسیله‌ نقشه، به‌طور کامل حرکات، اهداف و مواضع اتحادیه‌ کمونیست‌های ایران را در گزنه‌سرا، مَنگُل‌درّه و... برای ایشان توضیح دادم و گفتم که حزب‌اللهی‌ها به‌خاطر ترورها وحشت دارند سر کارشان بروند. خیلی وضع بدی است. ایشان گفتند: تدبیرتان چیست؟ گفتم: می‌خواهیم در سطح وسیعی در شهر از نیروهای مسلح استفاده کنیم؛ به‌طوری‌که زیر تیر هر چراغ‌برق، یک بسیجی باشد. ایشان در جواب من گفتند: مگر نمی‌گویید که این‌ها در جنگل هستند ، از آن‌جا می‌آ‌‌یند و محیط را ناامن می‌کنند. چرا شما می‌خواهید شهر را امن کنید؟ شما هم بروید محیط آن‌ها را ناامن کنید. شما هم بروید در جنگل. من همین جمله را از ایشان شنیدم و بعدازظهر به چالوس و مرکز فرماندهی آمدم. پیشنهاد آیت‌الله جوادی‌آملی را ارائه کردم و مورد قبول واقع شد. راوی؛ ناصر شعبانی فرمانده وقت سپاه آمل هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 9⃣ مردم آمل و مناطق اطراف به محض اطلاع از حمله به شهر در سنگر سازی، تدارکات، امدادرسانی، شناسایی دشمن و محل استقرار آنان و همکاری های اطلاعاتی به یاری نیروهای انقلابی شتافتند. حتی مردمی که سلاح نداشتند با وسایلی همچون داس، تیرکمان، سنگ، تفنگ ساچمه ای و شکاری به مقابله با مهاجمان پرداختند. اقشار مختلف مردم از کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان  و حتی بچه های زیر ۱۰ سال که با کف دست شن آورده و گونی ها را به منظور سنگرسازی پر می نمودند نیز در این بحبوحه نبرد به چشم می خوردندمردم روستاها و شهرهای دور و نزدیک به کمک مردم مقاوم شهر هزار سنگر آمل شتافتند.  سیمین رهگذر، شهرهزار سنگر هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
در سال ۱۳۶۰ 1⃣0⃣ مردم در مقابل مسجد امام رضا (علیه‌السلام) تجمع کردند و به کمک سپاه و بسیج آمدند. پس از سازماندهی، هرکسی با وانت بارهایی که در اختیار داشت با تهیه کیسه، ماسه، کاه و پوشال برنج به سرعت مشغول سنگرسازی شدند. با سنگرسازی در محدوده‌های دو پل و خیابان‌های منتهی به ساختمان بسیج و منطقه رضوانیه و مسیرهای اطراف، شهر به پایگاه دفاعی تبدیل شد. خوشبختانه مردم در کنار نیروهای نظامی شهرستان در کمتر از ۵ ساعت در حوالی ساعت ۱۲ ظهر جلوی پیشروی گروه منافقان را گرفتند و باعث فرار آنها به مناطق حاشیه و جنوب شهر شدند. راوی؛علیرضا عزیزکمال https://eitaa.com/ravyanenoor
در سال ۱۳۶۰ 1⃣1⃣ یادم هست که دمِ در سپاه، سه نفر از حزب‌اللهی‌ها دو نفر از کمونیست ها را گرفته و برای تحویل آورده بودند. پرسیدم چگونه آن‌ها را دستگیر کردید؟ گفتند: آنقدر تیر زدند و ما این‌قدر سنگ زدیم تا تیرهای‌شان تمام شد و گرفتیم‌شان. جالب است که آن بنده‌ خدا تا آن روز آرپی‌جی ندیده بود. می‌گفت این سلاحش هم که شکسته را بگیر! زن و مرد کمک می‌کردند؛ زنان در سنگرسازی و... آنجا دیدم یک نفر پشتش شن ریخته و عقب‌عقب راه می‌رفت، مثل یه سنگر که اگر تیر زدند به آن بخورد. البته از دیگر شهرها نیز وقتی مردم و نیروها قضیه را شنیدند، به سمت آمل حرکت کردند تا به ما کمک کنند. راوی ناصر شعبانی فرمانده وقت سپاه آمل هسته راویان نور بسیج دانشجویی https://eitaa.com/ravyanenoor 🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃