eitaa logo
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
1.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
51 فایل
💌| عنایـــت‌حضـــرت‌مهـــدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)مارابه‌اینجـــارســـانده‌اســـت... 🌿|هیـــئت‌نوجـــوانان‌دختـــر‌انصــارالشهــداءدارالعبـــاده‌یـــزد 😉| کپی؟ حلاله‌رفیق 🤗| خــٰادِم‌کانــٰال‌و‌َتَبــــٰادُل: @rayahin_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۱} 🗞خبری در شهر می‌پیچد🌀:
«بیماری🤒فاطمه‌سلام‌‌اللّه‌علیها شدت یافته‌است،‌او دیگر نمی‌تواند از خانه🏡 بیرون بیاید.»
عده‌ای از زنان 🧕🏻مدینه به عیادت او می‌آیند. فاطمه سلام‌اللّه‌علیها به آنان می‌گوید: «بدانید که ❗️من از شوهران شما ناراضی هستم. زیرا آنها مارا تنها گذاشتند و به دنبال هوس های‌خود رفتند،عذاب بسیار سختی در انتظار آنها می‌باشد وای بر کسانی که دشمن مارا یاری کردند.😖» 💢زنان مدینه نزد شوهرانشان می‌روند و می‌گویند شما باید بروید و فاطمه را راضی و خشنود سازید. مردان مدینه چاره‌ای ندارند، باید به سخنان زنان گوش کنند.😌 آنها وقتی با فاطمه سلام‌اللّه‌علیها روبه‌رو می‌شوند چنین سخن می‌گویند: «ای‌ سرور زنان❕اگر علی زودتر از بقیه به سقیفه می‌آمد ما با او بیعت🤝 می‌کردیم ولی ما چه کنیم❓علی به سقیفه نیامد و ما ناچار شدیم با ابوبکر بیعت🤝 کنیم.» آنها می‌خواهند گناه تمام کارهای خود رابه گردن علی علیه‌السلام بیاندازند.🤦🏻‍♂آیا درست بود که علی علیه‌السلام بدن پیامبر را رها کند و به سقیفه برود؟😱 فاطمه سلام‌اللّه‌علیها به آنها می‌گوید: «بعد از روز غدیر🏝 دیگر برای کسی عذری باقی نمی‌ماند! شما در آن روز با علی علیه‌السلام پیمان 🤝بسته بودید،چرا بر سر پیمان خود نمادید؟🤔اکنون از پیش من بروید،من نمی‌خواهم شما را ببینم، آیا بهانه دیگری هم دارید که بگویید؟ شما مقصر هستید که در حق ما کوتاهی کردید.»😤 📚برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🥀| @dokhtarane_booyesib 🌱| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۲} حال فاطمه روز به روز بدتر می‌شود😢 همه مردم می‌دانند سلام‌اللّه‌علیها از خلیفه ناراضی🚫 است برای همین باید کاری کرد.🤔 خلیفه تصمیم میگیرد به عیادت فاطمه سلام‌اللّه‌علیها برود😳 شاید بتواند او را راضی کند. او میخواهد با این کار مردم و تاریخ را فریب بدهد.🤥🙅🏻‍♂ در خانه🚪 به صدا 🔔در می‌آید فضه خدمتکار خانه 🏠 در را باز می‌کند ابوبکر و عمر را می‌بیند🧐 _ما آمده‌ایم تا از فاطمه عیادت کنیم.🙄 +صبر کنید من به او خبر بدهم. فضه برمیگردد و می‌گوید🗣: «فاطمه اجازه نداد شما داخل شوید.» 💭 آنها خیال می‌کند شاید امروز فاطمه سلام‌ اللّه‌ علیها کاری داشته می‌روند و فردا باز می‌گردند. اما این بار هم فاطمه سلام‌اللّه‌علیها به آنها اجازه نمی‌دهد‌.⛔️ برای بار سوم هم می‌آیند و ناامید میشوند.😕 _باید از علی بخواهیم تا از فاطمه برای ما اجازه بگیرد.👀 ⁉️آیا علی علیه‌السلام اینکار را خواهد کرد؟ خلیفه با علی علیه‌السلام سخن می‌گوید🔊: _ای‌علی! تا می می‌خواهی با ما دشمنی کنی؟🤨 +مگرچه شده‌است؟ _ما می‌دانیم تو به فاطمه گفته‌ای ما را به خانه 🏠 راه ندهد، آیا ما حق نداریم به عیادت دختر پیامبر برویم، تو باید فاطمه را راضی کنی.😱 +باشد، من با او سخن میگویم‌. علی علیه‌السلام مأمور به صبر است. این چیزی است که قبلاً پیامبر از او خواسته است.علی علیه‌السلام کنار بستر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نشسته است. 📯 سلام‌اللّه‌علیها چشمان خود را باز می‌کند.او علی علیه‌السلام را به خوبی می‌شناسد، میداند این طور نگاه کردن علی علیه‌السلام معنای خاصی دارد .🧐 +علی جان! آیاچیزی میخواهی به من بگویی؟ _ابوبکر و عمر به دیدار تو آمده اند، اما تو به آنها اجازه نداده‌ای.❌ _آری✅، من هرگز به آنها اجازه نمیدهم که به دیدن من بیایند، علی جان! من هرگز با آن دو نفر سخن نمیگویم. _اما من به آنها قول داده‌ام تا تو را راضی کنم که آنها به اینجا بیایند. +علی جان! من سوالی از تو دارم. _چه سوالی⁉️ +آیا تو میخواهی آنها به اینجا بیایند؟ _من راضی به این کار نیستم اما صلاح می‌بینم آنها به اینجا بیایند. +علی‌جان!این خانه،خانه خودت هست منم کنیز تو هستم، من روی حرف تو حرفی نمی‌زنم. 🔰فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نظر علی علیه‌السلام را بر نظر خود برتری می‌دهد و از او اطاعت می‌کند، به خدا قسم! « دنیا عشقی به زیباتر از عشـ❤️ـق فاطمه سلام‌اللّه‌علیها به خودش ندیده‌است‌.» 📚برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🏴| @dokhtarane_booyesib ☘| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۳} علی علیه‌السلام به خلیفه خبر 📣می‌دهد آنها می‌توانند به خانه او بیایند.ابوبکر وعمر وارد خانه 🏠 علی علیه‌السلام می‌شوند.سلام👋🏻 می‌کنند و روبرو فاطمه سلام‌اللّه‌علیها می‌نشیند. فاطمه سلام‌الله‌علیها جواب سلام آنها را نمی‌دهد 🤫و از زنانی 🧕🏻که در آنجا هستند می‌خواهد تا روی اورا به سمت دیوار بگردانند. تنها دختر پیامبر را به چه حالی انداخته‌اند❗️او دیگر نمی‌تواند خودش در بستر🛏 جابه‌جا شود.😱عمر از ابوبکر می‌خواهد تا سخن🗣 خودرا آغاز کند: _ای فاطمه ! عزیز دل پیامبر، تو میدانی من تو را بیش از دخترم عایشه دوست دارم.🙄 ❌فاطمه سلام‌اللّه‌علیها جوابی نمی‌دهد، آنها برمی‌خیزد و می‌روند آن طرف بنشینند تا روبه‌روی فاطمه سلام‌اللّه‌علیها باشند. فاطمه‌ سلام‌الله‌علیها بازهم از زنان میخواهد تا اورا به سمت دیگر بچرخانند. ابوبکر سخن خودرا ادامه می‌دهد🔉: « ای‌ دختر پیامبر! آیا میشود مرا ببخشی؟من برای به دست آوردن رضایت شما،ازخانه🏠،ثروت💰،زن🧕🏻 و بچه‌👨‍👧‍👦وهستی خود دست کشیده‌ام.🚫» ❗️اگر این خاندان این‌قدر پیش‌اواحترام دارند چرا دستور حمله به این خانه 🏠 و اهل این خانه 🏠 را داد؟😪 سلام‌اللّه‌علیها می‌گوید🗣: «آیا تو حرمت مارا نگه داشتی تا من تو را ببخشم؟» ابوبکر جوابی ندارد که بدهد.🤐 +من سوالی از شما می‌پرسم و می‌خواهم شما حقیقت را بگویید. _هرچه میخواهی بپرس ما حقیقت را میگوییم. +آیا شما از پیامبر این سخن را 👂🏻شنیده‌اید❓ «فاطمه،پاره‌تن‌ من‌ است.و من از او هستم.هرکس اورا آزار دهد من را آزار داده‌است و هرکس مرا آزار دهد خدا را آزرده است.» _آری،ای دختر پیامبر❕ +شکر خدا که شما به این سخن اعتراف کرده‌اید. ⚜فاطمه سلام‌اللّه‌علیها دست🤲🏻های خود را به سمت آسمان🏞 بلند می‌کند و از دل چنین می‌گوید: « خدایا! تو شاهد باش این دو نفر مرا آزار دادند و من از آنها راضی نیستم.» 📯آنگاه می‌گوید🗣: «به خدا قسم✋🏻! هرگز از شما راضی نمی‌شوم❌،من منتظر هستم تا به دیدار به پدر بروم و از شما نزد او شکایت کنم.» ابوبکر به گریه پناه می‌برد😭،او فکر می‌کند می‌تواند با گریه ،فریب‌کاری🤥 کند. و می‌گوید: « وای بر من من از غضب تو به خدا پناه می‌برم، امان از عذاب خدا، ای کاش به دنیا🌍 نیامده‌بودم و چنین روزی را نمی‌دیدم.» عمر ،ابوبکر را آرام می‌کند.😑 فاطمه سلام‌اللّه‌علیها که سخنان عمر برای آرام کردن ابوبکر را شنیده می‌گوید: « من در هر نماز📿 شما را نفرین می‌کنم.» عمر از جای خود بلند میشود ابوبکر هم برمی‌خیزد و خانه 🏠 را ترک میکنند.🚶🏻‍♂ 📚برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🍃| @dokhtarane_booyesib 🌹| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۴} 💢علی علیه‌السلام کنار فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نشسته است ، سلام‌اللّه‌علیها درس خوبی به خلیفه داده‌است.فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نگاهی به علی علیه‌السلام می‌کند و می‌گوید: _علی جان! تواز من خواستی که آنها را به خانه 🏠 راه دهم، آیا آنچه را از من خواستی انجام دادم؟🤔 +آری. _حالامن اگر از تویک چیز بخواهم قبول میکنی؟🙏🏻 _آری، فاطمه جانم🌷! _من از تو میخواهم که وقتی من از این دنیا رفتم نگذاری این دو نفربر جنازه‌ام⚰ نماز بخوانند.😢 فاطمه سلام‌اللّه‌علیها لحظه‌به‌لحظ بدتر می‌شود.شب سیزدهم ما«جمادی‌الاول»فرا می‌رسد.نگاه👀 علی علیه‌السلام به چهره همسرش خیره‌ شده‌است.😱فاطمه سلام‌اللّه‌علیها چشمان👀 خود را باز می‌کند، علی علیه‌السلام را در کنار خود می‌بیند. روبه او می‌گوید علی جان من الان خواب پدرم را دیده‌ام.او به من گفت🗣: «دخترم نزد من بیا که من مشتاق 😍تو هستم‌.» من نیز به او گفتم: « به خدا قسم ، من نیز مشتاق🤩 دیدار تو هستم.» او به من گفت: « تو به زودی مهمان من خواهی بود.» اشک در چشمان 😢علی علیه‌السلام حلقه می‌زند.سفر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها قطعی شده است ‌.در آسمان غوغایی به پا شده‌است همه خودرا برای استقبال از فاطمه سلام‌الله‌علیها آماده می‌کنند.😭😱 📚 برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🖤| @dokhtarane_booyesib 🌿| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۵} ⏳فرصت خوبی است تا فاطمه سلام‌اللّه‌علیها حرف🗣 های خود را با علی علیه‌السلام بگوید. علی علیه‌السلام سر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را به سینه گرفته و به شدت گریه😭 می‌کند. قطرات💧 اشک علی علیه‌السلام بر صورت فاطمه سلام‌اللّه‌علیها می‌ریزد. گویا فاطمه سلام‌اللّه‌علیها اشک 💧چشم علی علیه‌السلام را می‌گیرد و بر صورت خود می‌کشد. اشک مظلوم حرمت دارد،اشک مظلوم شفای دل است.🥺آیا تاریخ مظلوم تر از علی علیه‌السلام به خود دیده‌است⁉️ 🔰وقتی سلام‌الله ‌علیها برود چه کسی اشک چشم علی علیه‌السلام را خواهد دید؟مرگ فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نزدیک است، علی علیه‌السلام باید آماده‌باشد تا سر در چاه بیابان کند و اشک بریزد...😞🥺 فاطمه سلام‌اللّه‌علیها چنین سخن می‌گوید: _علی جان❗️ من از تو می‌خواهم که بعد از من با فرزندانم،مهربانی بیشتری داشته باشی، بعد از من با دختر خواهرم امامه،ازدواج💍 کن،زیرا او با فرزندان من مهربان است.😢 +فاطمه جان! توبه‌زودی حالت خوب می‌شود و شفا می‌یابی.💔 _نه ، من به زودی نزد پدر خود می‌روم،علی جان! وصیت دیگری هم دارم. بدنم را شب🌃 غسل بده🚿، شب 🌌به خاک بسپار،تو را به خدا قسم می‌دهم مبادا بگذاری آنهایی که بر من ظلم کردند بر جنازه من حاضر شوند،آنهایی که مرا با تازیانه زدند ،محسن مرا کشتند نباید بر پیکر من نماز بخوانند.🚫 علی جان ! من از تو می‌خواهم خودت مرا غسل دهی و کفن نمایی و در قبر بگذاری، علی جان! بعد از ان‌که مرا دفن کردی،کنار قبرم بشین و قرآن و دعا بخوان،توکه می‌دانی من سخت مشتاق تو هستم و چقدر شیدای صدای دلنشین تو هستم.🖤 علی علیه‌السلام فقط گریه 😭می‌کند،فاطمه سلام‌الله‌علیها،تمام عشق❤️ علی علیه‌السلام بود ،اما دشمنان با عشق❤️ علی علیه‌السلام چه کردند؟ در مقابل چشم 👀علی علیه‌السلام او را تازیانه زدند، سیلی به صورتش زدند،پهلویش را شکستند😡 و او برای حفظ اسلام صبر کرد.💔 فاطمه سلام‌اللّه‌علیها گریه 😭می‌کند.علی علیه‌السلام رو به او می‌کند و می‌گوید: +فاطمه جان! چرا گریه می‌کنی؟ _من برای غربت و مظلومیت تو گریه😭🥺 می‌کنم می‌دانم که بعد از من سختی ها و بلاهای زیادی روبه‌رو خواهی شد.😢 +فاطمه جان!گریه نکن،😭🚫 من در راه خدا بر همه سختی ها صبر خواهم کرد.💔 📚 برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» ادامه دارد... 🍂| @dokhtarane_booyesib 🌹| @booyesib_ir
🖤 🥀 ای بی‌نشانه‌ای که خدا را نشانه‌ای هر سو نشان توست ولی بی‌نشانه‌ای:) 💔| @dokhtarane_booyesib ✨| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۶} _علی جان! من فاطمه تو هستم مگر نمیگفتی هرگاه دلم می‌گیرد، با نگاه 👀به چهره فاطمه آرام میگیرم؟ پس چرا به من نگاه نمی‌کنی؟چراسـرخود را به زیر افکنده ای😞؟ نکند از سرخِی چشم وکبودی صورت من غمگین شده‌ای؟😢 جان فاطمه،سرت را بالابگیر،جان من به فدای تو! فاطمه تو، فدایی توست: «رُوحیَ لکَ الفِداء ...» علی جان! من بار سفر بسـته ام و به زودی از پیش تو میروم، اماذبـدان که تو همیشه در قلب❤️ من هستی، پیوند من و تو، هرگز از هم گسسته نمیشود. علی جان! با من سـخن بگو🗣، غم دل💔 خود را برایم بازگو کن!😢 میدانم که وقتی من رفتم، تو هیـچ کسـی را نخواهی داشت تا با او درد دل کنی، تو به بیابان پناه خواهی برد و با چاه سخن خواهی گفت...😰 علی جـان! وقتی اشـک💧 چشم👀 یتیمـان مرا ببینی، وقتی نگـاه کنی و ببینی حسن وحسـین من، زانوی غم در بغـل گرفته‌انـد،چه‌خواهی‌ کرد؟😥 . . . چهره فاطمه سلام‌اللّه‌علیها به خوبی نشان می‌دهد لحظ پرکشیدن اوست.🥀 فرزندان فاطمه سلام‌اللّه‌علیها در کنار مادر نشسته‌اند و آخرین نگاه‌👀های خودرا به او دوخته‌اند. زینب دلش میخواهد مادر یک‌بار دیگر اورا در آغوش🫂 بگیرد،ولی مادر نمی‌تواند او را در آغوش بگیرد استخوان های مادر شکسته است...😭 . . . نزدیک اذان ظهر است علی علیه‌السلام با سلام‌الله‌علیها خداحافظی می‌کند و به مسجد🕌 می‌رود... 📚برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🥀| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۷} فاطمه سلام‌اللّه‌علیها به کمک سلمیٰ وضو می‌گیرد و لباس نو به تن نموده و خودرا خوشبو می‌کند.😌فاطمه سلام‌اللّه‌علیها روبه قبله می‌خوابد و چادر خود را به سر می‌کشد و به سلمیٰ می‌گوید: « مرا تنها بگذار و بعد از لحظاتی،صدایم🗣 بزن، اگر جواب تو را ندادم🔇 بدان که من نزد پدر خویش رفته‌ام.🥀» وقت اذان است سلمیٰ می‌آید و سلام‌الله‌علیها را صدا می‌زند🗣،اما جوابی نمی‌شنود.🔇فاطمه سلام‌اللّه‌علیها از دنیا رفته‌است.😱😱😭😭😭😭😭 سلمیٰ حسن و حسین علیه‌السلام را دلداری می‌دهد و از آنها می‌خواهد به مسجد🕌 بروند و به پدر خبر دهند.😔😫وقتی علی علیه‌السلام این خبر را میشنود بی قرار می‌شود و می‌گوید: «ای دختر پیامبر ❗️بعد از تو چه کسی مایه آرامش من خواهد بود.💔» 📢مردم خبردار می‌شوند غوغایی در شهر به پا شده‌است. عایشه همسر پیامبر میخواهد وارد خانه علی علیه‌السلام شود. اما سلمیٰ مانع او می‌شود:⛔️ «فاطمه سلام‌اللّه‌علیها وصیت 📜کرده بعد از مرگش به ❌هیچ کس❌ اجازه ندهیم کنار پیکر او بیاید.» 💢عایشه همان کسی است که حدیث دروغ از پیامبر نقل کرد.😱 عایشه با بغض و کینه بیشتر برمی‌گردد.همه منتظر هستند علی علیه‌السلام دیگر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را به مسجد🕌 ببرد تا آنها بر او نماز بخوانند و در تشیع ام شرکت کنند.‌‌.. 📯در این میان علی علیه‌السلام سخنی به ابوذر می‌گوید ابوذر رو به مردم می‌کند و می‌گوید: « ای مردم تشیع جنازه فاطمه سلام‌اللّه‌علیها به تأخیر ⏳افتاده‌است،خواهش می‌کنم به خانه 🏠 های خود بروید.» آنها خیال🗯 می‌کنند علی علیه‌السلام می‌خواهد فردا مراسم با شکوهی برای فاطمه سلام‌اللّه‌علیها بگیرد.😭😢😥 📚برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🏴| @dokhtarane_booyesib 🌿| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۸} هوا تاریک🌌 شده‌است و مردم مدینه در خواب😴 هستند‌اما امشب 🌃 در خانه🏠 علی علیه‌السلام ،همه بیدار هستند.😭 علی علیه‌السلام دارد بدن فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را غسل🚿 می‌دهد .علی علیه‌السلام می‌خواهد فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را در پارچه بهشتی که پیامبر به او داده‌است،کفن نماید.ناگهان چشمش👀 به فرزندان فاطمه سلام‌اللّه‌علیها می‌افتد،آنها دوست دارند برای آخرین بار مادر خود را ببینند.🤧🤧 علی علیه‌السلام آنها را صدا 🗣می‌زند: «عزیزانم! بیایید و برای آخرین بار، مادر خودرا ببینید.» یتیمان جلو می‌آیند و با مادر سخن 🗣می‌گویند صدایی از آسمان به گوش👂🏻می‌رسد: «ای علی! یتیمان را از مادر جدا کن. فرشتگان از دیدن این منظره به گریه افتاده‌اند‌.» . . . ⚜علی علیه‌السلام از حسن علیه‌السلام می‌خواهد تا ابوذر را خبر دهد که وقت تشیع جنازه سلام‌اللّه‌علیها فرا رسیده‌است. ابوذر نیز به خانه سلمان، مقداد،عمار،حذیفه می‌رود و به آنها خبر می‌دهد.📣 فرشتگان❗️گروه گروه به این خانه می آیند ، همه آمدندتا بر پیکر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نماز بخوانند.📿سپس علی علیه‌السلام دستور می‌دهد دو شاخه درخت خرما آتش بزنندو در جلوی تابوت⚰حرکت بدهند. علی علیه‌السلام با قبر سخن 🗣میگوید: «ای قبر! من امانتم رابه تو می‌سپارم ،این دختر پیامبر است.» علی علیه‌السلام همه هستی خود را به خاک می‌سپارد،ندایی به گوش 🔊می‌رسد: «ای علی! بدان که من از تو به فاطمه مهربانتر خواهم بود.» علی علیه‌السلام بدن فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را در قبر می‌نهد و چنین می‌گوید: « بِسمِ‌اللّه و بِاللّه وَ عَلیٰ مِلّةِ رَسولِ اللّه » «به نام خدا و برای خدا و بر دین رسول خدا.» فاطمه جان!💔 من تو را به خدا می‌سپارم و راضی به رضای او هستم.همه فرشتگان در تعجب از صبر علی علیه‌السلام هستند.او در همهٔ این سختی و بلاها به رضای خدا اندیشه دارد. علی علیه‌السلام از فاطمه سلام‌اللّه‌علیها خداحافظی 👋🏻می‌کندوبا چشمانی گریان 😭،خشت لحد را می‌چیند و خاک بر روی قبر می‌ریزد،فقط خدا می‌داند که امشب در دل علیه‌السلام چه می‌گذرد.😰🤧 📚برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۴۹} همه ایستاده‌اند و به علی علیه‌السلام نگاه 👀می‌کنند ،علی علیه‌السلام دارد اشک 😢می‌ریزد. کاش یک نفر جلو می‌آمد و زیر بازوهای علیه‌السلام و او را کنار قبر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها بلند می‌کرد.😰🤧علی علیه‌السلام آخرین سخن خود را به فاطمه سلام‌اللّه‌علیها می‌گوید: «فاطمه جان!💔من میروم، اما دلم پیش توست،به خدا قسم✋🏻 اگر از دشمنان،نگران نبودم🥺 کنار قبر تو می‌ماندم و از اینجا نمی‌رفتم و همواره به گریه😭می‌پرداختم.» برمی‌خیزد روبه آسمان🌫 می‌کند: «بارخدایا❗️من از دختر پیامبر تو راضی هستم.» چهل قبر آماده می‌شود و قبرها را پر از خاک می‌کنند. حالا همه متفرق می‌شوند و به خانه های خود می‌روند.📣صدای اذان صبح بلند میشود،مردم مدینه از خواب😴 بیدار می‌شوند. خلیفه در مسجد🕌 منتظر است تا پیکر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را به مسجد🕌 بیاورند و او بر آن نماز بخواند. خبری در بین مسجد🕌 ردوبدل میشود: « دیشب علی، بدن فاطمه را به خاک سپرده است.»😳 مردم می‌خواهد قبر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را پیدا کنند اما با چهل قبر تازه روبه‌رو می‌شوند. نکند فاطمه در جای دیگری دفن شده‌است؟🤭 هیچ کس نمی‌داند،آیا فاطمه به راستی در این قبرستان دفن شده‌است؟🤔 مردم با خود فکر می‌کنند چرا فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را مخفیانه‌ به خاک سپرده‌اند؟ چرا قبر او معلوم نیست؟ این کار فریاد بلند اعتراض است.✊🏻 📚 برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» 🍂| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
«یـــــٰاس کَـبـــُـــــود🥀» •[ ویژه برنامه ایام ]• {۵۰} عمر عصبانی می‌شود 😤او می‌داند مخفی بودن قبر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها برای تاریخ ،یک علامت سوال بزرگ ❓است. هرکس تاریخ را بخواند🤓 با خود می‌گوید: «چرا قبر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها مخفی است⁉️» جواب این سوال آبروی خلافت را برد‌ه‌است او میخواهد هر طور شده این علامت سوال را پاک کند.😳 عمر روبه مقداد می‌گوید🗣: _چه موقع فاطمه را دفن کردید؟ +دیشب ‌مقداد با مردم سخن می‌گوید🔉: « ای مردم❗️دختر پیامبر از دنیا رفت در حالی که زخم پهلوی او خوب نشده بود آیا میدانید چرا؟ برای اینکه شما با غلاف شمشیر🗡 به پهلوی او زدید.» علی علیه‌السلام در خانه 🏠نشسته‌است به او خبر می‌دهند عمر می‌خواهد قبر هارا بشکافد تا پیکر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را پیدا کند. علی علیه‌السلام شمشیر ⚔️ذُوالْفَـقـــــار⚔️ را در دست می‌گیرد و عمامه‌ای زرد رنگ بر سر می‌گذارد... رگ های گردن او پراز خون💉 شده‌است. عمر جلو می‌آید و می‌گوید: «ای علی❗️این چه کاری بود که تو کردی؟ ما پیکر فاطمه را از قبر بیرون می‌آوریم تا خلیفه بر آن نماز بخواند.» علی علیه‌السلام عمر را با یک دست زمین می‌زند و روی سینه او می‌نشیند و می‌گوید: « تا امروز هرکاری کردید من صبر نمودم،اما به خدا قسم✋🏻، اگر دست به این قبرها بزنید با شمشیر🗡 به جنگ💣 شما می‌آیم،به خدا ،زمین 🌎را از خون شما سیراب خواهم نمود.» 📯همه علی علیه‌السلام را می‌شناسند اگر علی علیه‌السلام قسم✋🏻بخورد به قسم خود عمل میکند، چه کسی می‌تواند در مقابل شمشیر علی علیه‌السلام ایستادگی کند؟🤔 ابوبکر در فکر نجات عمر است و به علی علیه‌السلام می‌گوید: « تو رابه حق پیامبر قسم می‌دهم عمر را رها کن،ما از تصمیم خود منصرف شدیم😓،ما هرگز 🚫این کار را انجام نمی‌دهیم.» علی علیه‌السلام عمر را رها می‌کند و مردم متفرق می‌شوند.علی علیه‌السلام می‌خواهد به کنار قبر فاطمه سلام‌اللّه‌علیها برود ولی باید تا شب صبر کرد و در خلوت شب با یار سفر کرده‌اش،سخن خواهد گفت🗣.😭😱 💠به راستی او با همسفر سفر کرده‌اش چه خواهد گفت؟ 📚 برگرفته از کتاب «فریاد مهتاب» «پایان» 🍃| @dokhtarane_booyesib 🖤| @booyesib_ir