eitaa logo
شاعر اهلبیت رضوی زنجانی
165 دنبال‌کننده
84 عکس
122 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم حضرت ابوالفضل .ع.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اجازه جهاد خواستن حضرت قاسم(ع) . . سیزده ساله ستاره صبح عاشورا درخشید مظهر ایمان و پاکی گوهر تقوا درخشید . آسمان هاشمی را نور وی روشن نموده حُسن زیبای حَسن با چهره ی زیبا، درخشید . پرچم ایثار و همت را زند بر قله ی عشق مثل اکبر آن شبیه حضرت طاها، درخشید . گشته آماده فدای جان کند در راه قرآن جلوه ای از پرتو آن لؤلؤ لالا، درخشید . در ره مولا شهادت چون عسل باشد برایش سالک کوی ولایت زهره ی زهرا، درخشید . مجتبی را دلبر است این نوجوان پاک سیرت سینه ی پر مهر او چون سینه ی سینا، درخشید . بر حضور شاه خوبان آمده با چشم گریان بهر رخصت لب گشود و مثل مه سیما، درخشید . اذن میدان ده عمو جان تا کنم جان را فدایت نور عرفان در دل شیدای من مولا، درخشید .
شب عاشورای حسینی (ع) امشب به پایان گر رسد نه طاق گریان می شود ذبح عظیم دین حق لب تشنه قربان می شود امشب صدای خواندن قرآن رسد بر عرش حق فردا خود قرآن ولی در خون غلطان می شود امشب اگر خورشید حق افتاده در دام کسوف فردا برون آید ولی در نیزه رخشان می شود امشب در آن دشت بلا آزرده خاطر زینب است با دیده ی تر عازم خرگاه سلطان می شود امشب اگر در خیمه ها عباس باشد پاسدار فردا به سوزان خیمه ای زینب نگهبان می شود پروانه وار عباس اگر گردد به دور شمع دین فردا در آن دشت منا قربان جانان می شود امشب رخ عباس اگر چون بدر می تابد ولی فردا میان خاک و خون آن ماه پنهان می شود امشب اگر اهل حرم در خیمه هایش ایمن است فردا ولی آه و فغان همراه آنان می شود امشب رقیه ناز بر اکبر کند اما دریغ فردا گل باغ علی پرپر به میدان می شود امشب اگر از خیمه ها آید صدای العطش فردا میان خیمه ها آتش نمایان می شود امشب علی اصغر اگر پر می زند از تشنگی فردا ولی با خون خود رنگین و الوان می شود لالا اگر گوید رباب بر دلبر شش ماهه اش فردا گلوی نازکش آماج پیکان می شود امشب ندارد طفل او آرام و جان در سینه اش فردا پسر می خندد و مادر پریشان می شود هر کس عزادار شه عطشان شود در این جهان فردا که آید روز حشر مسرور و خندان می شود ماخذ از کتاب خورشید شهادت اثری از رضوی زنجانی
یا قمر العشیره ای ابوالفضل ای ملائک پاسبان  در گه پاکت بُود عرش  آستان غبطه  ایمانت  برند  افلاکیان در وفایت جمله واله  خاکیان قدسیان تحسین ایمانت کنند شیعیان جانها به قربانت کنند عبد صالح  بنده ی  حیّ ودود عرشیان بر  درگهت  آید فرود روز  اول  اولین   گوهر   شناس کرده بر حق بهر دیدارت سپاس  مرتضی هم گشته یعنی مست تو بوسه زد مولا علی  بر  دست  تو مرحبا  بر  حیدری  احساسیت جان  فدا  بر  غیرت  عباسیت ای ابوافضل ای گل یاس علی فخر حیدر اشجع الناس علی در اراده تک سواری تک سوار در صلابت چون جبال استوار پشت دشمن را شکافد عزم تو حیدری بود بهر دشمن رزم تو آن  دو  بازویت   عمود   کربلاست در دو عالم ای بسا مشگل گشاست حضرت  زهرا  به  محشر  آورد اهل محشر را یقین دل می برد نازم آن دستی  مناعت  می کند اهل محشر را  شفاعت  می کند فاطمه با تو قیامت می کند آن قیامت را بنامت می کند گرچه در عالم قیامت کرده ای جان به قربان امامت کرده ای گرچه پر خون گشته روزی مشک تو بهر  اصغر  گشته   جاری   اشک   تو گرچه اصغر  از نفس  افتاده  بود مرغ بی جان  بر قفس افتاده بود ای  همای   حق   ز تو   شهپر   فتاد اشک هجران بر حسین مهلت نداد پرچم      آزادیت     شد      واژگون چون مه افتادی  میان  خاک و خون بر سرت آمد عمودی که فرود قد شاه  کربلا  را  خم  نمود آتش  غم  بر   دل   مولا  نشست غصه ات پشت حسینت را شکست  شعر از  رضوی زنجانی
رباعی یا نوحه شب عاشورا ________________ الله الله آقامین گلدی شهادت گئجه سی آل طاهایه ولی اولدی قیامت گئجه سی ________________ رشک ائدور خیمه گه حضرته دشت عرفات شب عاشور حسیندی اوتانور آب فرات صبح آچیلسا اولاجاق دشت بلاده عرصات آل طاهایه اولوب گرچه عبادت گئجه سی کربلا یکسر اولوب دشت غم افزا بو گئجه هلهله بسکه ائدور لشگر اعدا بو گئجه ایلیور ناله خانم حضرت زهرا بو گئجه اهل بیته بو گئجه اولمادی راحت گئجه سی گرچه معناده دیور وای بالا زهرای بتول زینب اولموش بو گئجه گرچه پریشان و ملول آغلاشوبدور بو گئجه یاتمادی اولاد رسول خردا قیزلاره اولوب گور نه ریاضت گئجه سی زینبین قلبینه غملر غمین اوستن قالانور خردا قیزلاره باخور خانه ی صبری تالانور خیمه لر دوررینی عباس اوزی گرچه دولانور اولوب عباسه ولی گور نه سقایت گئجه سی بو گئجه اصغره لای لای دیوری غملی رباب اصغرین حالی ائدوبدی آنانی قلبی کباب سو دیین چوخدی ولی سوزلرینه یوخدی جواب سو اوزی باخدی علی اصغره حسرت گئجه سی آنانون سینه سینه دیرناقون از بسکه چالوب قوریان سینه ده دیرناقلارینون ردی قالوب طاقت قلب ربابی بو گئجه الدن آلوب چر پینوب یاتمادی اول صبح سعادت گئجه سی هی دئدی اصغرینه غملی آناسی بالا یات دردیوین یوخدی داخی الده دواسی بالا یات آلتی آی منزلیمین نوری ، صفاسی بالا یات اصغریم اولدی سنه گور نه ملالت گئجه سی ماخذ از کتاب خورشید شهادت اثری از رضوی زنجانی
نوحه ورود اهل بیت به کوفه زبانحال حضرت زینب (س) ____ باشین جداده بنزر بیر آفتابه قارداش سر نیزه دن نظر قیل بو دل کبابه قارداش سن آیت خداسن _ مظلوم کربلاسن ____ خورشید حق دوشوبسن مانند آی محاقه لاهوتیان پریشان حیران بو اتفاقه سعی ایله زینبیندن دوشمه حسین اوزاقه من عاشقم یوزونده اول نور نابه،قارداش ای ماه بی قرینیم پوزقون هلال زینب سنسیز گیدوبدی الدن جاه و جلال زینب بو کوفه ده چوخالدی درد و ملال زینب نفرین ایله بو کوفه اولسون خرابه،قارداش باشینده حجت حق معراج هواسی گوردوم یاقوتی لبلرینده قرآن نواسی گوردوم بو کوفه ده یوزونده غم ماجراسی گوردوم باخ گللرین گوزونده عطر گلابه، قارداش اولدون هدف خدنگ نامرد روزگاره گل جسمیوه یارانون اوستن وروبلا یاره الاندا تازه قانون قارداش آخور عذاره دوشدی گوزوم یوزنده قانلی نقابه،قارداش گورم باشون جداده قرآن تلاوت ایلر اهل جهانی یکسر حقه هدایت ایلر بو زینبه او لحنون نصرت عنایت ایلر گیتمیش بو اهل کوفه الاندا خوابه،قارداش کهف آیه سین جداده ایتدین تلاوت الآن اشرار کوفه اولدی بو ایشده مات و حیران سرکوب اولوب شیاطین واله ده یاوه گویان صد مرحبا بو لحنه بو انتخابه ، قارداش من نطقی باشلیاندا ایتدیم سنه توسل بو زینب عرضین ایتدین سر نیزه ده تقبل قرآن سسین گلوبدی ایجاد ایدوب تحول عالم فدا سنون تک عالی جنابه ، قارداش لطف ایله قافله مدن گیتمه کناره الآن قویما بو اهل بیتین دوشسون فشاره الآن قیزلاریوین آخور چون اشگی عذاره الآن باخدوقجا گل یوزونده قاندان خضابه،قارداش هجرینده قافله مده یالقوزلار آغلاشولار آی تک خسوفه دوشدون اولدوزلار آغلاشولار قارداش دینده زینب بو قیزلار آغلاشولار دورمده باخ پوزولموش پوزقون صحابه،قارداش لعن اولسون اول کسانه ئولدوردی ئوز امامین قویماز ولی بو زینب محدود اولا قیامین نشر ایلیر جهانه قارداش سنون پیامین شیطانه تیر نطقوم بنزر شهابه ، قارداش باشیوه نوک نیزه معراج اولوب حسینیم پیکان و تیغه جسمین آماج اولوب حسینیم باشین کسیلدی خیمه ن تاراج اولوب حسینیم آغلار آنام سنون تک میر شبابه ، قارداش .رضوی زنجانی ماخذ از کتاب عشق شهادت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیرلدی دشت غمدن ظاهرده گر ظفرسیز شامه گیدوب ایدیبدی طغیانلار اثرسیز شامین بُت بزرگین خرد ایلیوب تبرسیز شامی ایدوب مسخّر بنت‌الحسین رقیه
🌑 سخت ترین مصیبت بین وقایع کربلا و کوفه و شام چه بود؟!! از امام سجاد(علیه السلام) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام) در روایتی امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود 1- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند. 2- سرهای شهدا را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت. 3- زن های شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. 4- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز، ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند. 5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند و به آنها می گفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را در خیبر و خندق و ... کشتند و خانه های آنها را ویران ساختند، امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید... 6- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند بجای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت. 7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها را از گرما و شبها از سرما آرامش نداشتیم ... 📚 سوگنامه آل محمد ع ، ص ۴۵۹