هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درهای دسشویی حمومت پوسیده شده 😱
پولم نداری ۷؛۸ میلیون بدی در نو بخری 😔💸
اصا غمت نباشه 😉
بیا بهت بگم که پوسیده ترین در چوبی دنیا هم که تو خونت باشه😞
فقط با یه ماده درت نو بشه😍🚪👇
https://eitaa.com/joinchat/1140785583C43de8f3dd4
🌱هر وقت نیاز داشتی، از پدر امام زمان (عج) خجالت نکش :)
عیدتونمبارک❤️
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
📖 ″برشی از خاطرات″ | محمدرضا تورجی زاده
#شهید | #محمدرضا_تورجی_زاده
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
⭕ قالیباف خلبان پرواز به لبنان
▫️رسانههای عبری، باقر قالیباف را نزدیکترین فرد به قاسم سلیمانی معرفی کردند و در توضیح این سفر نوشتند: در شرایط حساس پیشرو، این سفر از جانب او که یکی از معتمدین اصلی [آیت الله] خامنهای است معنادار و مهم است و میتواند باعث تجدید قوای حزبالله و سایر اجزای محور مقاومت باشد
#سیاسی
#جهان
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
به مسائل مادی بسیار بی توجه بود. لباس شخصی اش همین لباس نظامی بود که همیشه به تن داشت. آستینش را تا می زد و همیشه در حالت نیمه رزم بود. در مجالس عزا و عروسی با همان لباس حضور پیدا می کرد و در روزهای تعطیل اگر قرار بود تفریحی کند یا جایی برود با همان لباس می رفت.
باورش سخت است اما چند روز پشت سر هم مرخصی نمی رفت و تمام عمرش را وقف نظام کرده بود.
#سردار_شهید_محمد_ناظری
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
〽️ صرافی آنلاین
قیمت لحظه ای هر گرم طلا 💰
قیمت لحظه ای خودرو وارداتی و داخلی
قیمت لحظه ای ارزهای خارجی دلار ؛ یورو 💵
https://eitaa.com/joinchat/1130169241C178d6862cf
✅ فقط نرخ های رسمی و تایید شده👆
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
سر سفره عقد میخاست بهم چیزی بگه
اما جمعیت زیاد بود وخجالت مےکشید
تو دستمال ڪاغذی نوشت و داددستم
باز کردم دیدم برام نوشته:
دعا کن شهیدبشم🥀
شهید#صالح_زارع
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهیدی که با سرش فوتبال بازی میکردن🥀
#آیا قدر دان شهدا هستیم؟!
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صاحب این صدا، حاج حسین غریب ساعاتی پیش در حملات رژیم صهیونیستی به لبنان به شهادت رسید.
#شهدا
#لبنان
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
#قسمت_دوازدهم
#شهيد_مهدي_زين_الدين
حالا که حرفی از مجید زدم باید از این بردار بیش تر بگویم . مجید پسر دوست داشتنی فامیل زین الدین بود . کوچک ترین بچه ی خانواده بود . قیافه نورانی داشت . مهدی پای مجید را به منطقه باز کرده بود ، گردان تخریب . هر جا می رفت مجید را هم با خودش می برد . همدیگر را خوب می فهمیدند . بعضی وقت ها می شد مهدی هنوز حرفی را نگفته مجید می گفت " می دونم چی می خوای بگی . " و می رفت تا کار را انجام دهد . در یکی از عملیات ها مجید مجبور شده بود دو سه روز در نی زارها قایم شود . وقتی آقا مهدی او را به خانه آورد . از شدت مسمومیت همه ی بدنش تاول زده بود . یک هفته ازش پرستاری کردم آن قدر سردی بهش بستم که حالش خوب شد . همان جا او را خوب شناختم . با مهدی هم که دیگر حسابی صمیمی شده بودم ، ولی باز هم به روش خودمان . وسط اتاقمان رخت خواب ها را چیده بودم و اتاق را دو قسمت کرده بودم . پشت رختخواب ها اتاق مهدی بود . بعضی شب ها که از منطقه بر می گشت ، می رفت می نشست توی قسمت خودش و بیدار می ماند . من هم سعی می کردم وقتی او آن جا است زیاد مزاحمش نشوم ، راحت باشد . زن خانه بودم و باید به کارهایم می رسیدم ، ولی گوشم پیش صدای دعا خواندن او بود . یک بار هم سعی کردم وقتی دعا می خواند صدایش را ضبط کنم . فهمید گفت " این کارها چیه می کنی ؟ "
بعد از چند روز آقا مهدی تلفن زد گفت " آماده شوید می خواهیم برویم مشهد . " گفتم " چه طور ؟ مگر شما کار ندارید ؟ " گفت " فعلاً عملیات نیست . دارند بچه ها را آموزش می دهند . " برایم خیلی عجیب بود . همیشه فکر می کردم این ها آن قدر کار دارند که سفر کردن خوش گذارنی ِ زیادی برایشان حساب می شود . آن قدر سؤال پیچش کردم که " حالا چه شده می خواهی بری مسافرت ؟ " گفت " مدت ها دنبال فرصت بودم که یک جایی ببرمت . فکر کردم چه جایی بهتر از امام رضا ، که زیارت هم رفته باشیم . " با راننده اش ، آقای یزدی ، آمدیم قم و دو خانواده همراه یکدیگر رفتیم مشهد . مشهد خیلی خوش گذشت . رفت و برگشتنمان چهار روز طول کشید .
بعد از مشهد رفتن ، و بر گشتنمان به اهواز مهدی تغییر کرده بود . دیگر حرف زدنهایمان فقط در صحبت های پنج دقیقه ای پشت تلفن خلاصه نمی شد . راحت تر شده بود . شاید می دانست وقت چندانی نمانده ، ولی من نمی دانستم .
🌸پايان قسمت دوازدهم داستان زندگي #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
هدایت شده از 🇮🇷مثل هانیه🇮🇷
18.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا کافه هانیه ست؛ یه کافه دخترونه که شبیهش هیچ جای دنیا وجود نداره
اینجا اون چیزی رو که مدتهاست دنبالش میگردی پیدا میکنی؛ حال خوب
باورنکردنیه اما واقعی اینجا همه قهرها به آشتی و فاصله ها به صمیمیت تبدیل میشه؛ کلیک کنید و خودتون ببینید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2196177079C8c0a08e6b5