eitaa logo
راز دل با شهدا 🇮🇷
9.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
13 فایل
پیامبراکرم(ص): هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا، که عملی نیکوتر از آن وجود ندارد تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ورود پیکر شهید مدافع حرم رضا زارعی به بندرعباس پیکر شهید مدافع حرم رضا زارعی عصر امروز وارد هرمزگان شد و مورد استقبال مردم شهیدپرور این استان قرار گرفت. این شهید دلاور در ماموریت مستشاری و در پی حمله تروریست‌های صهیونیست در سوریه در بامداد جمعه آسمانی شد. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🔻فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی (ع) الان در اطراف ما وجود ندارند وجود دارند خوارج چه کسانی بودند ؟ خوارج امدند و ابتدا به علی(ع) گفتند: که یاعلی ما با تو هستیم بعد همین ها از پشت به علی ضربه زدند این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم هایی را نداشته باشیم الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی(ع) خوارجی هستند ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
💢 . ▪️ عملیات کربلای پنج بدجوری کار پیچ خورده بود.بلباسی سه شب و سه روز نخوابیده بود ، و بسیاری از اوقات ایستاده به جایی تکیه میداد و چشمانش بسته میشد.پشت خاکریز بچه های گردان امام محمدباقر و جمع کرد و شروع به سخنرانی کرد. . ▪️فرمانده آن روز از کربلا و گفت و از امام حسین.از اینکه امشب شب عاشوراست و این زمین شلمچه کربلاست.اجباری هم نیست ؛ هر کس توان ماندن نداره برگرده.هر کس هم بمونه برگشتی نداره‌.همین حین بلند شدم و گفتم : حاجی ما که میمونیم ولی شما ببین ، تعدادمون خیلی کمه ؛ خیلی ها شهید شدن ؛ نیروی نمونده واسمون.برگشت و گفت : آقای احمدی ؛ . این جمله فرمانده تو گوشم بود تا ده سال بعد وقتی استخون های پاکش از شلمچه برگشت و نگاهم به تابوت افتاد ؛ فقط زیر لب زمزمه میکردم : تکلیفه تکلیفف.... (راوی : حسین احمدی اتویی) . 🌷 (( ۱۲ لشکر ویژه ۲۵ ؛ امام محمدباقر علیرضا بلباسی .)) . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
💢 ۱۲ اسفند ۱۲۹ شهید از لشکر ویژه ۲۵ گرامیباد : . ▪️شهــــــــیــــــــدان: 🌹سردار شهید علیرضا بلباسی فرمانده گردان امام محمد باقر از قائم‌شهر 🌹سردار شهید موسی محسنی جانشین گردان امام محمد باقر از قائم‌شهر 🌹سردار شهید حجت الله ظهوری معاون تیپ ادوات لشکر25 از چالوس 🌹سردار شهید مرتضی جباری از فریدونکنار 🌹سردار شهید جواد نژاداکبر از بابل 🌹شهیدمحمدباقر قمی بیشه از بابل 🌹معلم شهید صادق مبلغ الاسلام از بابل 🌹شهید مجتبی بخش ملکی از بابل 🌹شهید رضاعلی ابراهیم نژاد از بابل 🌹شهید محمد براری کشتلی از بابل 🌹شهید محمدرضا تقی زاده درونکلا از بابل 🌹شهیدنعمت الله نعمتی از بابل 🌹شهید حسن خیرالله زاده گاوزن از بابل 🌹شهید رحمان اکبری بنگر از بابل 🌹شهید مجتبی رعیتی دماوندی از بابل 🌹شهید غلامعلی تقی تبار از بابل 🌹شهیدعشقعلی آقاجانی مرزونی بابل 🌹شهید رضا شعبان نتاج عزیزی از بابل 🌹شهیدجنگل فتح الله شکری از آمل 🌹شهیدجنگل عباسعلی برزگرفاضلی از آمل 🌹شهید جنگل محمدعلی دلاپور از آمل 🌹شهیدجنگل بهروز حسین زاده از آمل 🌹شهید جنگل اسفندیار یوسفی از آمل 🌹شهید جنگل احمد احمدزاده ازنیاک آمل 🌹شهیدجنگل حسن اسماعیلی از آمل 🌹شهید حسین تقی زاده از آمل 🌹شهید علی رنجبر آمل 🌹شهید قربان رمضانی از آمل 🌹شهید رجب صادقی از آمل 🌹شهید میرحسین حسینی هشتلی از حسین آباد آمل 🌹شهید رضا فتحی از آمل 🌹شهید محسن کمالی از آمل 🌹شهید سیدمجتبی مظلوم از آمل 🌹شهید حسن مرزبان از آمل 🌹شهیدطلبه عبدالهاشم یوسفی از سعیدآباد 🌹شهید احمدرضا اسدی کلایی از ساری 🌹شهید سیدمحسن وزیری از ساری 🌹شهید سیدعلی تقوی از ساری 🌹شهید علی گل ترابی زارمی از سورک ساری 🌹شهی علی احمدی خلردی از ساری 🌹شهید قنبرعلی ذلیکانی تلاوکی از ساری 🌹شهید اسحاق ذوالفقاری از میارکلا ساری 🌹شهید نقی خادمی از کیاسر 🌹شهید محمد زرهون از ساری 🌹شهید محمدعلی شجاعی پاچی ازساری 🌹شهید یزدان شمشیربند از ولویه ساری 🌹شهید فضل الله محسنی از ولویه ساری 🌹شهید علی اکبر محمدی کارنامی از ساری 🌹شهید علی حیدر عشوری لالیمی از ساری 🌹شهید قاسم اصغریان از بابلسر 🌹شهید ابوالقاسم جهانی از بهنمیر 🌹شهید سیدعباس مهدی زاده از گالشکلا بهنمیر 🌹شهید حبیب الله مرادتبار از عزیزک بابلسر 🌹شهید مصطفی اولادی قادیکلایی از قائم‌شهر 🌹شهید محمدطاهر رضایی از پشت علیا قائم‌شهر 🌹شهید شهرام شعبانی جنید ازقائم شهر 🌹شهید سیاوش شعبانی جنید ازقائم شهر 🌹شهید عبدالله حسین زاده عربی از وسطی کلا قائم‌شهر 🌹شهید شلمچه باباعلی آقاجان زاده از خطیرکلا قائم‌شهر 🌹شهیدحمید آقاجانی تیر از خطیرکلا قائم‌شهر 🌹شهید هادی زاهدی تیر ار خطیرکلا قائم‌شهر 🌹شهید سیدجلال باقرزاده قزوینی واسکس قائم شهر 🌹شهید حسن جعفریان کفشگرکلایی ازقائم شهر 🌹شهید مظفر تیرخطیر ازکفشگرکلا قائم‌شهر 🌹شهید صادق محسنی ازکفشگرکلا قائم‌شهر 🌹شهید بهرام کشوری قادکیلائی از چالدشت قائم‌شهر 🌹شهید رجب علی زاده چمازکتی قائم‌شهر 🌹شهید احمد تقوی قائم شهر 🌹شهید احمد مقدسی کوچک سرایی از قائم شهر 🌹شهید سیدمحمد موسوی قائم‌شهر 🌹سردار جانشین ادوات شهید علی رضا کشاورزیان ازبهشهر 🌹شهید حبیب الله باقری خلیلی بهشهر 🌹شهید محمدعلی شیخ ازبهشهر 🌹شهید نادعلی تقی پورعلی تپه بهشهر 🌹شهید نورمحمد درویش محمودی كته گز بهشهر 🌹شهید علی رضا حیدری رستمکلا بهشهر 🌹شهید عبدالرضا سبزی فروش ازبهشهر 🌹شهید جهان بخش صیدانلو ازبهشهر 🌹شهید حسن عموزاده مهدیرجی ازگلوگاه 🌹آزاده شهید عقیل افتخاری ازجویبار 🌹آزاده شهید منصور فقیهان جویباری ازسراجکلاجویبار 🌹شهید شلمچه محسن پلنگی کوهی خیلی جویبار 🌹شهید حسین کمانیان کردکلایی از کوهی خیل جویبار 🌹شهید امرالله ذکریایی سراجگلا جویبار 🌹شهید محمدحسین حبیبی جویبار 🌹شهید جعفرقلی جعفریان اسماعیل کلا جویبار 🌹شهید یحیی روشناس اسماعیل کلا جویبار 🌹شهید محمدجعفر رضائیان جویباری باغبان محله جویبار 🌹شهید منصور جعفری سوادکوهی بیکارآیش جویبار 🌹شهید ابراهیم نامدار از کلاگرمحله جویبار 🌹شهید حجه الاسلام سیدعظیم حسینی علی آباد محمودآباد 🌹شهید علی مسلمی از تنکابن 🌹شهید سلمان جعفری ازسیف محله تنکابن 🌹شهید علی اصغر حاجی زاده سرخرودمحمودآباد 🌹شهید قربان علی حسین زاده از آرم محمودآباد 🌹شهید حسین طهماسبی ملاکلا محمودآباد 📿شادی روح شهدا صلـــــــوات... ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داشتم خونه تکونی میکردم که جاریم رسید😁 تا خونه تکونی منو دید دهنش ۴متر باز موند😳😂 گفتم ببند دهنو بیا برو اینجا ۴تا خونه تکونی یاد بگیر 🤪👇 https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4 هر زنی اینجا عضو شده با یه روزه کرده 😁☝️
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
📣 🔴توزیع چادرمشکی رایگان از ساعاتی دیگر🔴 حتماااا ثبت نام کنید‼️ جهت دریافت بزن رو چادر👇 ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️⚫️ 🚚ارسال رایگان ➕ هدیه روسری ابریشم https://eitaa.com/joinchat/2721382422C7b95832f20 👆با هر خرید بلااستتثنا روسری هدیه میگرین....😍🤩
📣 🔴توزیع چادرمشکی رایگان از ساعاتی دیگر🔴 حتماااا ثبت نام کنید‼️ جهت دریافت بزن رو چادر👇 ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️⚫️ 🚚ارسال رایگان ➕ هدیه روسری ابریشم https://eitaa.com/joinchat/2721382422C7b95832f20 👆با هر خرید بلااستتثنا روسری هدیه میگرین....😍🤩
شمادلتون‌روبدیددست‌‌آقا ببینید‌به‌شهادت‌دچارمیشیدیانه! ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 📌 شهیدی که در خواب در دستان مادرش تربت گذاشت و بعد از بیداری، تربت در دستان شهید بود. ○● وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ _ آل عمران / 169 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
: . ▪️کربلای چهار تمام شده بود، خیلی از بچه های گردان امام محمد باقر(ع) شهید شده بودند. علیرضا هم مجروح به خانه برگشت، گفت: این دفعه هم شهادت قسمت ما نشد.آن روزها خانواده های زیادی به دیدن همسرم می آمدند و سراغ فرزند مفقودالأثرشان را می گرفتند؛ بعضی از آنها با التماس نشانه های کوچکی از فرزندشان می خواستند و علیرضا در مقابل شان چیزی نداشت جز سکوت و دعوت به صبر. . ▪️غروب بود، آمنه بغل علیرضا جا خوش کرده بود و حسین کنارش ایستاده بود، علیرضا مردانه باحسین دست داد و گفت: «خُب پسرم مثل همیشه...» حسین فوری حرف پدرش را قطع کرد و گفت: «خوب درس بخوانم و مواظب مامان و آبجی آمنه باشم؟» هر دو خندیدیم، حتی وقتی می خندید، غم غریبی را توی چهره اش می دیدم، نگاهش را به من دوختو گفت: «این چند روز خانواده های شهدا را دیدی؟ ناله های شان را شنیدی؟» گفتم: «بله.» گفت: «از تو می خواهم در نمازهایت برایم دعا کنی تا من هم به شهادت برسم و مثل عزیزان آنها مفقودالأثر شوم، نمی توانم از شرمندگی این خانواده ها بیرون بیایم، آن ها رفتند و من که فرمانده شان بودم هنوز این جایم.» آن لحظه انگار کسی در درونم فریاد کشید: «سیرنگاهش کن، دیگر او را نخواهی دید.» 🌷🌷🌷🌷🌷 . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
💢 ... . ▪️از مرخصی بر می گشتیم منطقه، گفتیم بین راه شام بخوریم. من بلباسی و اسلامی بودیم. رسیدیم به اراک. آن زمان تازه مرغ بریان و سوخاری مد شده بود. پیشنهاد دادیم برویم مرغ بخوریم. مسیر حرکت مان هم از کمربندی بود. جلوی یکی از غداخوری ها ترمز زدیم. تویوتا را پارک کردیم و وارد آنجا شدیم و یک مرغ سفارش دادیم، اما طرف گفت:آماده نیست. . ▪️مرغ، جلوی ما داخل دستگاه دور سیخ می چرخید و روغن اش چکه می کرد روی شعله ها.گفتیم:- آقا این که آماده است؟ گفت: نه، اصلاً مرغ نداریم.به قیافه اش نگاه کردم، متوجه شدم از آن آدم هاست که اصلاً از سپاهی و بسیجی جماعت خوش اش نمی آید.بلباسی همچنان ساکت بود و گوش می کرد. اسلامی که دیگر قاطی کرده بود، صداش را بالا برد و گفت:شما موظفید به مشتری جنس بدهید.بلباسی گفت:بیائید برویم بچه ها.برای ما دردآور بود. مگر ما چه جرمی مرتکب شده بودیم که آن آقا راست راست به ما نگاه کند و بگوید: به شما نمی فروشم.سوار ماشین شدیم. منتظر بودیم بلباسی حرفی بزند. گفت: ما نیت کردیم مرغ بخوریم. حالا که اینطور شد، شاید خدا نخواسته چنین طعامی را بخوریم. . ▪️ما دیگر حرفی نزدیم. اسلامی همچنان عصبانی در حال رانندگی بود. جلوتر به یک نانوایی رسیدیم. بلباسی گفت بایستیم. رفتیم نان و پنیر خریدیم و داخل ماشین خوردیم.وقتی داشتیم نان و پنیر می خوردیم، می گفت: دیدید چه لذتی دارد؟ بی خود نیست می گویند لذتی بالاتر از ترک لذت پیدا نمی شود. . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و کمتر دیده شده از سردار علیرضا بلباسی امام محمد باقر ویژه ۲۵ ... . ▪️💢متولد ۱۳۳۲ روستای آسور فیروزکوه. قبل از انقلاب تکنسین پرواز در هواپیمایی ایران بود.در طول خدمت، به آموزش زبان انگلیسی مشغول و نیز موفق به اخذ درجه مکانیک هواپیما شد.در سال 58 یعنی در 26 سالگی، با دختری مؤمنه به نام «مریم بانو صادقی» ازدواج کرد. سپاه که تشکیل شد از هواپیمایی انصراف داد و پاسدار شد و به جبهه رفت.عملیات رمضان از ناحیه دست چپ ؛ سینه مجروح شد.جانشین فرمانده گردان مالک اشتر لشکر 25 کربلا بود و بعد جانشین گردان امام محمد باقر (ع) شد اما شهادت علی اصغر خنکدار، باعث شد که علیرضا فرمانده این گردان منصوب شود. در عملیات والفجر 8 از ناحیه پای چب مجروح و در بیمارستان بستری شد تا مورد عمل جراحی قرار گیرد، امّا نپذیرفت و بیمارستان را به قصد جبهه ترک کرد.در عملیات کربلای یک، از ناحیه کتف، گردن و دست راست مجروح شد.در 28 بهمن ماه 1365 وصیت نامه‌ای نوشت : «دنیای کفر بداند در فطرت توحیدی ما فقط یک ترس قرار دارد و آن هم ترس از خدا و ترس از گناه است. سرانجام سردار شهید «علیرضا بلباسی» در 12 اسفند 65 در عملیات کربلای 8 در شلمچه بر اثر اصابت خمپاره به سر و سینه به آرزوی دیرینه‌اش که شهادت بود، رسید و به مدت 9 سال، پیکر پاکش بر اساس خواست قلبی‌اش بر خاک گرم و سوزان شلمچه ماند تا اینکه در سال 1374 توسط گروه تفحص شناسایی و به قائمشهر منتقل و پس از تشییع ، در گلزار شهدای قائمشهر به خاک سپرده شد. @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از کمردرد و سیاتیک شب خوابت نمیبره⁉️ پدرم کمر درد شدیدی داشت و درد سیاتیکش امانش بریده بود، راه های زیادی برای درمانش طی کرد، خیلی از دکترها گفتن عمل جراحی کند❌.. تا اینکه با این کانال آشنا شدند و از عمل جراحی نجات پیدا کردند.🤲 واقعا معجزه کرد. اینجا وارد شید و شما هم درمان بگیرید👇 https://eitaa.com/joinchat/3498508525Cc3548bddf5
😍یه خرید راحت و به صرفه😍 اگه فروشنده ای یا اگه میخوای برای خانواده‌ات بهترین محصول رو با قیمت عالی تهیه کنی ما یه مرکز تخصصی فروش مواد غذایی بهت پیشنهاد میکنیم 🔺مشاوره با کارشناس فروش 👨‍💻 🔺مرجوعی درصورت نارضایتی😉 🔺قیمت های باورنکردنی🤯 🔺ارسال به سراسر کشور 🚚 ✅ تخفیفات ویژه شب عید و ماه رمضون هم داریم 😍 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1836253367C6f618c1f59
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
🔴سه راه برای پولدار شدن تا شب عید🔴👇 1. گوشی ساده 📱 2. اتصال به اینترنت 📶 3. عضو شدن در این کانال🔻 اینجا بهت یاد میده روزانه کسب درآمد کنی👇 https://eitaa.com/joinchat/2877882585C2b9658acd8 💵‌‌‌‌‌‌‌ ماهانه 40 میلیون تومان تو خونه پول دربیارید! 💰👉
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
به یاد مهمانِ عرش عارفِ لشکر۲۵ کربلا فرمانده گردان امام محمدباقر (ع) "شهید سردار علیرضا بلباسی" که می گفت: مَردم شهادت مُردن نیست ، یک تولد هست تولدِ بسیار زیبا زمانیکه شما به مهمانی فرش می‌روید "شهید" به مهمانی عرش می‌رود... شهادت: ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ شلمچه عملیات کربلای هشت ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
که در لحظات آخر به همرزمانش گفت: "دارند صدایم می کنند..." ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🎊 مینا و مهدی برای پیدا کردن خانه همراه پدرشان به شاهین شهر رفتند بچه‌ها محیط غیرمذهبی آنجا را که دیدند با خرید خانه در آنجا مخالفت کردند. شاهین شهر ۲۰ کیلومتر با اصفهان فاصله داشت و محیطش بسیار باز بود طوری که دخترها توی کوچه و خیابان بدون حجاب دوچرخه‌سواری می‌کردند. جعفر به خاطر هم کارهای شرکت نفتی و همشهری های جنوبی به خرید خانه در شاهین شهر تمایل داشت. مخالفت بچه ها هم تاثیری در تصمیمش نداشت. بچه ها بعد از تمام شدن ماه مرخصی شان به آبادان برگشتند. جعفر و من چند روز برای انجام کارهای اداری و قانونی وام به تهران رفتیم و مادرم پیش بچه ها بود. بعد از برگشتن از تهران بابای بچه‌ها خیلی سریع یک خانه ۲۰۰ متری در خیابان سعدی، فرعی ۷ خرید و ما از محله دستگرد اصفهان به شاهین شهر اثاث کشی کردیم. بیشتر مردم شاهین‌شهر مهاجر بودند شرکت نفتی ها بعد از سالها کار در مناطق گرم از مسجدسلیمان و امیدیه و اهواز برای دوره بازنشستگی به آنجا مهاجرت می‌کردند. تعدادی از جنگ زده های خرمشهری و آبادانی هم بعد از جنگ به شاهین شهر رفتند. ظاهرش خوب و تمیز بود خیابان کشی های مرتب و فضای سبز قشنگی داشت اما جوّ مذهبی نداشت. بچه ها را در مدرسه های شاهین شهر ثبت نام کردم زینب کلاس اول دبیرستان بود که رشته علوم انسانی را انتخاب کرد. می خواست در آینده به قم برود در حوزه درس بخواند و طلبه شود. انگیزه زیادی برای انجام کارهای فرهنگی در شاهین شهر داشت. جند ماه از رفتن ما به شاهین شهر می‌گذشت که بچه‌ها به مرخصی آمدند و باز دور هم جمع شدیم. با آمدن بچه ها خوشبختی دوباره به خانه برگشت چند روزی که بچه ها پیش ما بودند زینب مرتب می نشست و از آنها می‌خواست که از خاطرات مجروحان و شهدا برایش صحبت کنند. از لحظه شهادت شهدا از وضعیت بیمارستان آبادان و حتی خانه مان در آبادان ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
✨🍃ادب فرمانده گردان🍃✨ دم اذان صبح آمدم نماز بخونم، دیدم از دم در صدا می آد. در رو باز کردم، دیدم اصغر روی پله نشسته. بغلش کردم، دیدم داره یخ می زنه، آوردمش پای بخاری. گفتم: ننه، کجا بودی؟ چرا در نزدی؟ گفت: نصف شب با آقاسید اومدم. دیدم شما خواب هستید، در نزدم که مزاحم خواب شما شوم. صبر کردم تا وقت نماز که بیدار بشید، در رو باز کنید... 🥀 📚 کوچه نقاش ها ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
عاشق امام حسین (ع) بود. تا اسمش را می‌شنید منقلب می‌شد و شور حسینی همیشه در وجودش شعله‌ور بود. طوری که خواهرش برگشت به او گفت که عاشق شده‌ای؟! و او جواب داد: عشق فقط یک کلام... حسین علیه السلام! ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی : هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند وپیوسته این ذکر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد شهید حاج🕊🌹 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌
همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن‌ می نوشت. روزی که خیلی برای خدا کار انجام می داد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود. یادم هست یکبار به من گفت: امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد گره از کار چندین بنده خدا وا کنم. به هیچ یک از تعلقات دنیا دل خوش نمی کرد. هیچ چیز او را راضی نمی کرد، مگر اینکه دل یک انسان را بخاطر خدا خوش کند. لباس نو نمی پوشید. می گفت: هر زمان تمام مردم توان پوشیدن لباس نو و زیبا داشتند، من هم می پوشم. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا ‎‎‌
●ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﻱ محمداسلامی نسب ديدم, از چهره‌اش پيدا بود كه حرفهاي زيادي دارد. بعد از نماز در گوشه‌اي نشستم و او شروع به صحبت كرد: «حاج حميد! به زودي عملياتي در پيش داريم. مي‌دانم كه ديگر بر نمي‌گردم. گفتم: «محمد جان! خاك خونين جبهه و بچه‌هاي بسيج به تو عادت كرده‌اند. انشاء الله به سلامت بر مي‌گردي.» اين جمله را در حالي گفتم كه خود نيز مي‌دانستم اين كبوتر هم پريدني است. ● ادامه داد: «حاج آقا من هيچ وقت دلم نمي‌خواست خانه‌اي داشته باشم، اما به خاطر خانواده، مجبور شدم ساختماني بسازم. حال شما دعا كن تا من وارد اين خانه نشوم.» از اين حر ف دلم گرفت اما هيچ نگفتم چند روز بعد استاد كار منزل «محمد» نزد من آمد و گفت: « به آقاي اسلامي نسب بگوئيد ساختمانشان آماده است. ○هنوز بنا، پيچ كوچه را طي نكرده بود كه زنگ منزل دوباره به صدا در آمد و پيكي سفر جاودانه محمد را خبر داد. آن روز دعايي را كه درخواست نكرده بودم، مستجاب مي‌ديدم و محمد را بر بال ملائك .. . ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا