eitaa logo
راز دل با شهدا 🇮🇷
9.7هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
6هزار ویدیو
13 فایل
پیامبراکرم(ص): هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا، که عملی نیکوتر از آن وجود ندارد تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
16.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد و دل دختر شهید عبدالله باقری مدافع حرم با پدرش ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
🔻کتاب بی آرام برای سردار شهید حاج اسماعیل فرجوانی به:روایت زهرا امینی نوشته:فاطمه بهبودی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت یازدهم: معصومه که چهار ماهه‌ش شد بردیم برای معاینه. دکتر گفت: «عملش خوب و امیدوارکننده ست.» دل اسماعیل آرام گرفت. گفت: «پس ان شاء الله دخترم خوب میشه.» دکتر همان جا پسر پانزده ساله ای را نشانمان داد و گفت: «این پسر مثل بچه شما بود. عملش کردیم ببینید چطور سالم و سرپا شده!» ما با دل خوش به اهواز برگشتیم. مدام توی دلم می‌گفتم خدایا اسماعیل به هر دری زد و هر کاری توانست انجام داد تا دخترم سرپا شود؛ تو نخواه که نشود! وقتی از بیمارستان مرخص شدیم صد و ده تومان خرجمان شده بود! بنده خدا اسماعیل فقط هفتاد هزار تومان به پزشک دستمزد داده بود؛ در حالی که ماهیانه سه هزار تومان حقوق می‌گرفت. برای همین به شوخی معصومه را صدا می زد: «دختر هفتاد هزار تومنی!» خودش را حسابی توی قرض انداخته بود. علاوه بر وام هایی که گرفته بود، مبالغی هم از دو تا از دوستانش گرفت. سرپنج ماهگی دخترم، برگشت و بچه را بردیم پیش پزشک. معاینه کرد. دکتر باز هم گفت: «خیلی خوبه» رفتیم پیش دکتر پدرام و گفتیم اگر بچه ما بر اثر ازدواج فامیلی این طور شده، چطور بچه دوممان سالم است. گفت: چون ژن پسرتون سالمه. اگه بخواید بچه دار بشید باید ژنتون رو عوض کنید. اسماعیل رفت تهران و برای اسفندماه وقت گرفت که برویم ژنمان را عوض کنیم. همان روز با امیر از خانه بیرون رفت. عقب جبهه کاری داشت. وقتی برگشت گفت آقای رئوفی (فرمانده لشکر۷) را دیدم و گفتم من را از عملیات قلم نگیری که دارم می آیم. شب یلدای ۱۳۶۵ ، حاج خانم در کارگاه تولیدی اش ماند و خانه نیامد. وقتی اسماعیل نبود و حاج خانم در تولیدی می‌ماند من هم بچه ها را برمی داشتم و می‌رفتم آنجا. آن شب اسماعیل آمد و بعد از شام برگشتیم خانه پاداد. معصومه از دست اسماعیل نمی افتاد. مدام او را بغل میکرد و بالا می‌انداخت و با او بازی می‌کرد. گفتم ول کن پسرعمه ! خسته ای. گفت: دیگه معصومه خوب شده الحمد لله . تا بچه ها را بخوابانم اسماعیل به رختخواب رفت. من هم تا سرم را روی بالش گذاشتم خوابم برد. خواب پسر عمه شهیدم را دیدم؛ محمد علی نادی، پسر عمه پروین. او را سیروس صدا می زدند. عمه زاده ام لیسانس که گرفت کردستان شلوغ شد. تازه سرباز شده بود که جنگ کومله ها بالا گرفت. در غائله کردستان کومله ها تکه تکه اش کردند؛ مُهر داغ به سینه اش زدند، چانه اش را بریدند زبانش را از حلقش درآوردند، پوست ریشش را کندند، حتی چشم هایش را درآوردند! خواب دیدم سیروس آمده در اتاقمان را باز کرده و صدا میزند: «اسماعیل بیا!» اسماعیل پتو را کنار زد و بلند شد. گفتم: «پسر عمه کجا می خوای بری؟» گفت: تو بخواب حالا می آم» یک مرتبه دیدم سیروس با شتاب می دود و اسماعیل به دنبالش. صدا زدم پسرعمه، تو رو خدا وایسا می خوام باهات بیام. گفت: حالا برو، سیروس کارم داره. گوش نکردم و باز صدایش کردم. گفت: برو، بچه ها تنهان. من به موقعش می آم پیشت. اما من دویدم دنبالش یک مرتبه دریایی بین ما فاصله انداخت. نمی دانم چطوری سیروس و اسماعیل از روی آب ها گذشتند. اما من هر چه کردم نتوانستم رد شوم. پا که می‌گذاشتم توی آب فرو می‌رفتم. باز صدا زدم: پسر عمه، تو رو خدا بیا من رو هم بیر . گفت: فعلاً برو پیش بچه ها. یک مرتبه از خواب پریدم. اسماعیل را که کنارم دیدم، نفس راحتی کشیدم. گفت: «سر صبحی چرا هراسون بیدار شدی!» خوابم را تعریف کردم. لبخندی زد و گفت: «خیره.» گفتم: «پسرعمه، نمیشه این عملیات رو نری؟» خندید و گفت: «نه.» - به دلم بد افتاده. - شاید بد تو خوب من باشه! افتادم به خواهش - تو رو خدا این عملیات رو نرو. - مگه میشه؟ من فرمانده گردانم! می خندید و می گفت: میگی بمونم پیش تو؟ باشه! به شوخی گذاشته بود: حالا من یه نامه ای به بچه ها می نویسم که عیالم اجازه نداد با شما بیام. شما بدون فرمانده عملیات کنید. او به خنده این‌ها را می‌گفت؛ ولی دل توی دل من نبود. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
نذر هفت یاسین سخت ترین حاجت هارو روا میکنه‼️📿 اگه این نذر رو انجام بدی خدا هر حاجتی داری بر آورده میکنه 🤲 بزن رو کتیبه ها تا دستور العملش رو بهت بگم👇 📜📜📜📜📜📜 📜📜📜📜📜📜 بگو خدایا حاجتم رو براورده کن ☝️
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
👇بزن رو لنگر بپر توکانال👇 🕳. 🕳 ⚓️. ⚓️ ⚓️. ⚓️ ⚓️. ⚓️ ⚓️. ⚓️ 🦦 🦦🦦🦦 🦦🦦🦦🦦 🙈اینجا هر کی کنگر خورده😋 لنگر انداخته😂
11.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ 🔺 پیشنـهاد ویـژه ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | مادر شهیدی که خواب شهادت فرزندش را قبل از رسیدن خبر شهادتش دید ✍️ مادر بزرگوار شهید «سیدمسعود زرآبادی» طی مصاحبه‌ای، خواب شهادت فرزندش قبل از رسیدن خبر شهادتش را روایت می‌کند که شما را به تماشای قسمتی از این فیلم مصاحبه دعوت می‌کنیم. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
📝می‌گفت: بهم گفت: با هر چی داری به سمت جنگنده آمریکایی شلیک کن.. گفتم حاجی تیرم بهش نمی‌رسه که! حاجی گفت: باشه، بازم شلیک کن، مبادا فکر کنه داری فرار می‌کنی. 🔷چوبی که در آخرین لحظات از حیات دنیوی به سمت کوادکوپتر اسرائیلی پرت کرد، همون شلیکی هست که حاجی گفت... "تسلیمی در کار نیست، تا آخرین نفس بجنگ" ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️نحوهٔ مواجهه با رژیم صهیونیستی از زبان شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹«ما دشمن‌مان را می‌شناسیم. اگر ترسیدیم، مثل سگ هار تعقیب می‌کند...» ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
😳☝️ ایشون رو میشناسی؟ آقای اصغری هستن با محصول معروف همون ابردوا که هزاران بیمار رو درمان کرده 😳 از کشورای دیگه برا خریدش میان ایران ✈️ صدا و سیما ازشون مستند تهیه کرده 🎥 رو لینک بزنی عضو کانالش میشی👇 https://eitaa.com/joinchat/2237465213C11d65ecb7b برای هر بیماری میتونی ازشون مشاوره بگیری☝️
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
کپسول تقویت حافظه ویژه دانشجویان و دانش‌آموزان😍 این محصول با از بین بردن رطوبت مغز باعث تقویت شدید حافظه میشه!!✨❗️100% گیاهی❗️ 🌻درمان الزایمر 🌻فهم دقیق دروس🌱 🌻مناسب برای دانش اموزان و دانشجویان🌱 👇فقط و فقط تو این کانال 👇 https://eitaa.com/joinchat/2237465213C11d65ecb7b بعد از زدن روی لینک پیوستن رو بزن گمش نکنی❌
🌷🕊 ^'💜'^ ⚘عباس‌آقا،خادمِ‌مسجدِامام‌رضا علیھ‌السلام‌ تعریف‌می‌کرد؛ یہ‌روزنشستہ‌بودم‌توحیاطِ‌مسجد. مھدی‌آمدکنارم‌نشست.چشمش‌اُفتادبہ‌ عکسِ‌شھدا کہ‌بالایِ‌دیوارِمسجدنصب‌شده‌بود. روبہ‌من‌کردوباحَسرت‌گفت: یعنی‌میشھ‌یہ‌روزهم‌عکسِ‌منوبزنندآن‌بالـاپیشِ‌شھدا؟ گفتم: "آن‌هابراۍزمان‌خودشان‌بودند. توبایدبری‌زمانِ‌خودت‌روپیداکنی..!" ⚘حالاعباس‌آقاداشت‌دنبالِ‌عکس‌مھدی می‌گشت‌تابزندآن‌بالاپیش‌شھدا.. ♥️🕊 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
ڪبوترانه‌مےگردیم گِرد‌تصاویـرتان . .🕊'🥺 ♥️ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم