eitaa logo
هیات رزمندگان اسلام
1.6هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین 👈 @Tanha3340
مشاهده در ایتا
دانلود
28.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل هالو زنگی کنید امام زمان به دیدار شما هم می آیند 🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇 https://eitaa.com/razmandganz
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیاد یاران 😭 با نوای گرم حاج علی مالکی نژاد التماس دعا 🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇 https://eitaa.com/razmandganz
شهدای گمنام مظلومترین شهدا، هستند امام خمینی ( ره) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 0⃣7⃣8⃣1⃣ هر شب ده صلوات هدیه به روح مطهر یکی ازشهدا داریم.🌷 شبهای جمعه ده گل صلوات هدیه میکنیم به روح مطهر شهدای خوشنام🌷 ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ به [گروه رهروان شهدا] بپیوندین👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2589458586Cdf6cee8599
PTT-20200614-WA0183_5996910029058345385.opus
زمان: حجم: 352.5K
خاطرات. غذا و خوردو خوراک در جبهه،، 😋🥫🥘🥫 نگاهی متفاوت به،،زندگی درجبهه،، از زبان.. حاج محسن به [گروه رهروان شهدا] بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/2589458586Cdf6cee8599
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 زیارتنامه تصویری شهدا هدیه بروح مطهر شهدا دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و ... صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ به [گروه رهروان شهدا] بپیوندین👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2589458586Cdf6cee8599
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فیلمی زیبا و دیدنی از قاسم ها و علی اکبر ها و حبیب ابن مظاهر های دوران دفاع مقدس و حرف های ارزشمند آنها که باید با گوش جان شنید و صادقانه به تفکر نشست !؟ 🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇 https://eitaa.com/razmandganz
 « سکوت شکسته » بر اساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد با قلم: سید هادی سعادتمند فصل سوم هورالحمارکابوسم بود.فاو میزبانم قسمت 3⃣5⃣  نتیجه شناسایی ها این شد که به واسطه مسافت طولانی با هدف، امکان پشتیبانی آتش توپخانه نیست. و مهمتر اینکه دشمن روی ارتفاعاتی مستقر بود، جاده داشت و پشتیبانی اش به سادگی انجام می‌شد.   گزارش شناسایی با جزئیات تهیه شد و توسط یوسفی که مسئول محور بود، به فرماندهی لشکر ارائه شد. فعالیت در این منطقه متوقف شد.  قرارگاه به لشکر ۱۷ ماموریت داد که بر روی ارتفاعات پنجوین عملیات داشته باشد. قرار شد به سمت مریوان حرکت کنیم. لشکر ۱۷ در مرحله سوم عملیات والفجر ۴ وارد عمل شد و ما می‌بایست با دشمن هوشیار می جنگیدیم. در والفجر ۳ چنین شرایطی را تجربه کرده بودیم؛ به این معنا که وارد جنگی نابرابر می‌شدیم.  ما درعملیات هایی به پیروزی قطعی می رسیدیم که به بهترین شکل از اصل غافلگیری استفاده می کردیم؛ این مهمترین امتیاز ما نسبت به نیروهای دشمن بود. این امکان از دست رفته بود. با هدف تثبیت و تصرف بخش غربی قله کانی مانگا می بایست با دشمن هوشیار وارد جنگ می‌شدیم.  لشکر امام حسین با هدف تصرف ارتفاعات سنگ معدن، از تپه سیدی گذشته بود. اما نتوانسته بود آنجا را تصرف کند. به عقب برگشته و روی تپه سیدی مستقر شده ما درعملیات هایی به پیروزی قطعی می رسیدیم که به بهترین شکل از اصل غافلگیری استفاده می کردیم؛ این مهمترین امتیاز ما نسبت به نیروهای دشمن بود. این امکان از دست رفته بود. با هدف تثبیت و تصرف بخش غربی قله کانی مانگا می بایست با دشمن هوشیار وارد جنگ می‌شدیم. معاونت اطلاعات ـ عملیات با سرعت بیشتری نسبت به مابقی یگان ها و گردان های لشکر وارد مریوان شد. فرماندهی اطلاعات ـ عملیات به آقای محمد میرجانی واگذار شده بود. او هشت محور برای این عملیات در نظر گرفته بود. من با گروه یوسفی به همراه سلطان محمدی با یک ماشین به سمت تپه سیدی حرکت کردیم که شب قبل به تصرف لشکر امام حسین درآمده بود.  بخشی از مسیر تپه سیدی را که می شد با ماشین رفت، با تویوتا وانت بالا می رفتیم که ماشین هنگام گذشتن از پل داخل کانال سقوط کرد. نیم تنه ی محمود عباسی بین لوله حفاظ پشت کابین تویوتا و دیواره ی صخره‌ای کانال قرار گرفت. چهار چرخ ماشین رفت بالا، قبل از چپ شدن ماشین، من و چند نفر دیگر پریدیم بیرون. عباسی گیر افتاده بود و فریاد می زد « دارم خفه میشم ». به هر جای ماشین که امکان دسترسی داشت، چسبیده بودیم که فشار از روی عباسی برداشته شود. اما تلاش ما بی فایده بود. ماشین با دیواره‌های کانال درگیر بود و هیچ تکان نمی‌خورد. ادامه دارد... 🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇 https://eitaa.com/razmandganz
باسلام و احترام با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام دفاع مقدس شهرستان زرندیه به ویژه دو شهید گمنام خوشنام شهر زاویه و ضمن تقدیر از دغدغه تمامی عزیزان در زمینه تکمیل مجمتع فرهنگی شهدای گمنام جلسه ای عصر امروز با حضور جمعی از رزمندگان و پیشکسوتان عرصه جهاد وشهادت( برادران اینجانب محمد تنها ؛ حاج علی رضالو ؛ حاج مهدی شاکری و محمدرضا احمدی) و نماینده بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی در زرندیه (برادر حسین رحیمی) و فرمانده محترم حوزه مقاومت بسیج حضرت ولیعصر عج شهر زاویه ( جناب سروان تیمار) در محل مجتمع برگزار شد.با توجه به ادعاهای انجام شده در خصوص اعتبارات تخصیص یافته برای تکمیل مجمتع پس از از استعلام از سوی ستاد کل و استان مرکزی ادعاها واقعی نبوده و تمامی اعتبارات با سرفصل و به صورت مشخص و با اسناد معتبر تخصیص و هزینه شده است ضمنا به اطلاع می رساند همه عزیزان حاضر در این گروه ضمن اطلاع رسانی در جهت افزایش مشارکت خیرین نیک اندیش در امر تکمیل مجمتع انجام و از سوی دیگر پیگیری اعتبارات استانی و شهرستانی از سوی مسئولین و هیئت امنای یادمان شهدا انجام شده و با توجه به بازدید های صورت گرفته و اعتبارات سال ۱۴۰۲ اقدامات لازم مجدانه پیگیری شود. ضمنا با توجه به همت معاونت امور عمرانی فرمانداری و تلاش ها و پیگیری های فرماندار محترم شهرستان زرندیه در خصوص تهیه نقشه و تامین اعتبارات لازم نقشه تهیه شده و جهت بررسی به اداره کل حفظ آثارو همچنین همت فرمانده محترم سپاه ؛ امام جمعه محترم بخش و بخشدار محترم بخش زاویه در خصوص پیگیری تامین اعتبارات خیرین و صنایع پر رونق در سطح بخش زاویه همچنان ادامه دارد. باتشکر فراوان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یک_قرار_شبانه 1⃣3⃣8⃣1⃣ هر شب ده صلوات هدیه به روح مطهر یک شهید داریم🌹 🌸 هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر شهید والامقام مصطفی یوسفی از قم 🌹 ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌به [گروه رهروان شهدا] بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2589458586Cdf6cee8599
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود سالروز عملیات نصر ۵ تاریخ شروع عملیات: ۱۳۶۶/۴/۳ رمز عملیات: یا زهرا (س) منطقه عملیاتی: جنوب غربی شهرستان سردشت منطقه عمومی قلعه دیزه کردستان عراق هدف عملیات : تصرف و تامین بخشی از بلندیهای مشرف به شهر و منطقه قلعه دیزه عراق تلفات دشمن: 1100 نفر کشته و زخمی و اسیر نیروهای عمل کننده : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یاد کنید شهدای این عملیات را با ذکر صلوات ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇 https://eitaa.com/razmandganz
« سکوت شکسته » بر اساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد با قلم: سید هادی سعادتمند فصل سوم هورالحمارکابوسم بود.فاو میزبانم قسمت 4⃣5⃣  از اینکه ماشین حرکت کند، ناامید شدیم. سعی می‌کردیم زمین اطراف عباسی را که زیر ماشین گیر افتاده بود با دست بکنیم.  عباسی ناله میکرد و کمک می‌خواست هرچه زمان میگذشت، صدایش ضعیف تر می شد. سرپنجه ی کسانی که می‌خواستند سنگلاخ های اطراف عباسی را بکنند، زخمی و خون آلود شده بود. کار پیش نمی رفت. هر چه بیشتر تلاش می‌کردیم، کمتر موفق می‌شدیم. اهرم درست می کردیم، بی فایده بود؛ ماشین هیچ تکانی نمی‌خورد. هم زمان که انرژی ما به واسطه تلاشی که داشتیم، تخلیه می شد، محمود عباسی هم جانی برایش نمانده بود تا ناله کند. صدایی ازش در نمی آمد. وقتی توانستیم از زیر ماشین بیرونش بکشیم که شهید شده بود.  با مشقت زیاد و روحیه ضعیف شده به علت شهادت محمود عباسی، خودمان را روی تپه سیدی رساندیم. اسمش تپه بود، اما ارتفاع بلندی داشت.  از سر پل ذهاب با عجله حرکت کرده بودیم؛ بدون پوشاک مناسب و تنها با یک بلوز به سمت مریوان آمده بودیم. چند ساعتی از شب گذشته بود که رسیدیم روی تپه ی سیدی. ما با هدف شناسایی ارتفاع سنگ معدن، روی تپه سیدی رفته بودیم. حادثه‌ای که پیش آمد، باعث شد کار شناسایی به شب بعد موکول شود. فکر نمی کردیم هوا به این شدت سرد باشد. سنگرهای روی تپه پر بود از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین.  دنبال چاله‌ای می گشتیم تا از سوز سرما و ترکش در امان باشیم. روی تپه، کانالی حفر شده بود که عمق زیادی نداشت، که آن هم پر از جنازه بود.   به دلیل حجم بالای آتش دشمن، گروه ما قرار شد پراکنده شوند؛ هر کدام به سمتی رفتند تا جای مناسبی برای خواب پیدا کنند. من هم به هر جا سرک کشیدم، جایی پیدا نکردم. خسته بودم. نشستم کنار کانال. روز سختی را پشت سر گذاشته بودم.  آرام آرام دراز کشیدم و با سردتر شدن هوا خودم را بین جنازه‌ها جا دادم؛ به شکلی که وقتی آفتاب زد، نور خورشید را از بین سبیل های یک جنازه عراقی درشت هیکل دیدم. با شروع صبح، از بس نیروهای لشکر امام حسین روی جنازه ها راه رفته بودند، چفت جنازه‌ها شده بودم. با گذشت سال ها وقتی این بیت شعر مولوی را می خوانم یا میشنوم، یاد آن شب می‌افتم؛  من به هر جمعیتی نالان شدم / جفت بدحالان و خوشحالان شدم/  سخت بود حرکت دادن جنازه ها. با چه بدبختی خودم را از لای آن ها کشیدم بیرون. یوسفی را دیدم که با چشم های ورم کرده از شدت سرمای دیشب که تحمل کرده بود، دنبالم میگشت. گفت:« تو اینجایی؟ از دیشب دنبالت می گردم دستم را دراز کردم تا کمک کند از جا بلند شوم. گفت:«اول برو غسل میت بکن بعد.»  همان روز با منطقه و موقعیتی که در آن قرار داشتیم، آشنا شدیم. حال من خوب بود. چون خواب خوبی کرده بودم. سرحال بودم. اما یوسفی شب سختی را پشت سر گذاشته بود و برای  شناسایی آمادگی نداشت. شب که شد، گروه سلطان محمدی آماده حرکت شد و رفتند سمت ارتفاعات سنگ معدن. مسیر سختی را باید پایین می‌رفتند و بعد وارد دره ای می شدند که در آن پایین، یک روستای خالی از سکنه بود.  نیروهای لشکر امام حسین برای ما گفتند که کومله و دموکرات در موفق نشدن آنها در تصرف ارتفاعات سنگ معدن خیلی موثر بودند. یکی از اهداف این عملیات، پاکسازی نیروهای کومله و دموکرات بود. وجود دشت شیلر در بین ما و عراق باعث شده بود تا خط پدافندی طولانی ای داشته باشیم. در این عملیات، می‌خواستیم با اتصال سورن به سورکوه بر شهر پنجوین عراق تسلط پیدا کنیم که در نقطه صفر مرزی قرار داشت؛ تا شمال غرب کشور را امن کنیم و مانع فعالیت این دو جریان مخالف، یعنی کومله و دموکرات بشویم که مشکلات زیادی را در کردستان ایجاد کرده بودند.. 🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇 https://eitaa.com/razmandganz
ایستاده از راست مرحوم حاج احمد علی آتش پیکر ، سید علیرضا کاشی ، ابوالفضل نعمتی ، مرحوم حاج میزا ولی شعبانلو، مرتضی رنجبر، رمضانعلی مقصودی، نشسته از راست عباس احمدی ، محمود وکیلی ، حاجعلی شعبانلو، مرحوم حسن فرهادی ، حسن غلامان 🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇 https://eitaa.com/razmandganz