این تصاویر عکس رزمندگان ویژه ۲۵ کربلا شهرستان بهشهر از سمت راست والی جناب آقای حاج امیرحسنی ، حاج احمد مشکل گشا ، عباس گودرزی ، رضا بایرامزاده ، سید موسی مجتبوعی ، علی اصغر آهنگری ،شهر فاو
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
سالگرد شهادت شهیدان والامقام محمد علی رجایی و محمد جواد باهنر
تاریخ شهادت : 1360/6/8
محل شهادت : انفجار دفتر نخست وزیری به دست منافقان
🌹 شادی روحشان صلوات🌹
🔻کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
🌼 بوی بهشت میگذرد
یا نسیم دوست
🌸 یا ڪاروان صبح
ڪہ گیتی منوّرست ...
صبحتان شهدایی🌱🌱
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال وهوائی این چُنینم آرزوست.
ببینید این رزمنده با اینکه تانکهای دشمن پُشتِ سَرش هست با چه آرامشی صحبت میکنه
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
《خاطراتی از سپاه سردشت》
《بخش بیست و یکم》
در طول ماموریت ۹ماهه در سپاه سردشت مجموعا" هشت بار مسیر بین شهر محل سکونت و شهر سردشت را از مسیرهای مختلف و با وسایل نقلیه متفاوت طی طریق نمودم که خود این سفرها کم و بیش خاطره انگیز بود .
اولین سفر که بالطبع در آغاز ماموریت از مبدا استان مرکزی و اراک به مقصد سردشت انجام شد ، بدلیل نداشتن تجربه قبلی و عدم آشنایی با جغرافیای مقصد که شهر سردشت بود جزء دشوارترین سفر در میان هشت سفر انجام شده ، می باشد . سفری که می توانست آسانترین باشد . زمانی که از سپاه اراک جهت اعزام به یگان رزم ، به سپاه ناحیه مرکزی معرفی شدم ، انتظار اولیه این بود که مطابق روال ، به یکی از دو یگان منتسب به استان مرکزی که عبارت بودند : از لشکر ۷۱ روح الله (ره) و یگان مهندسی رزمی ۴۲ قدر ، معرفی شوم لکن علی رغم انتظار ، حکم ماموریت به نام سپاه سردشت رقم خورد .
به هر حال از لحظه دریافت حکم برای سپاه سردشت ، دفتر منسوب به آن در سپاه اراک که تا آن روز صرفا"به عنوان همسایه به آن می نگریستم ، اکنون به عنوان مرجع و ملجاء در مقابلم خود نمایی می کرد . از آنجا که برای اولین بار قرار بود به سردشت بروم لذا وجود آن دفتر و بویژه سرویس های اتوبوس آن به مقصد سپاه سردشت آن هم بصورت رایگان ، قوت قلبی بود که شاید در همان لحظات اول احساس کردم .
در روزی که قرار بود اتوبوس به سردشت اعزام گردد به دفتر سپاه سردشت در سپاه اراک مراجعه نمودم لکن متاسفانه آن روز بخت با من یار نشد و تلاشهای آقای محمد جواد مهدی مسئول آن دفتر برای تهیه اتوبوس نتیجه نداد .
آن روز که اتفاقا"روز معرفی حقیر به سپاه سردشت بود بدین صورت با ناامیدی از تدارک سرویس در اراک سپری شد . لذا تصمیم گرفتم بصورت شخصی خود را به سردشت برسانم .
از آنجا که از اراک اتوبوسی مستقیم به سردشت و یا حتی شهرهای مجاور آن وجود نداشت تنها راه ممکن برای رفتن به سردشت را ، رفتن به تهران می دانستم .
لذا شب را در سپاه اراک سپری و فردای آنروز از اراک عازم تهران و ترمینال غرب که در جنب میدان آزادی بود شدم . در آنجا هم بلیطی برای سردشت پیدا نکردم گویا اتوبوس به مقصد سردشت تنها در روزهای خاصی از هفته وجود داشت و آن روز نبود .
بعد از مدتی سرگردانی در ترمینال غرب تهران ، طی تصمیم ناشیانه ای بجای شهرهای نزدیک سردشت از جمله مهاباد ، میاندوآب ، بانه و ...بلیط اتوبوس سنندج را تهیه و با اتوبوس راهی سنندج شدم که بعد از ساعتها طی طریق ، ساعت حدود ۱۲ شب به آنجا رسیدم و در میدانی پیاده شدم و هوا هم سرد بود . بدین ترتیب روز دوم ماموریت نیز چنین سپری شد .
در اینجا قبل از بیان ادامه ماجرا به یک نکته اشاره می کنم .
فاصله شهر محل سکونت حقیر با شهر همدان حدود ۹۰ کیلومتر است و از همدان تا سنندج هم حدود ۱۸۰ کیلومتر ، لذا با یک حساب سر انگشتی می توان فاصله بین محل سکونت تا سنندج را با یک وسیله نقلیه معمولی ، در حدود ۵ تا ۶ ساعت طی نمود لکن برای حقیر این زمان در آن سفر ، حدود ۴۰ ساعت به طول انجامید آن هم با مشقت ، این یعنی فاجعه !!
ارادتمند : جواد پاک منش
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
از سمت راست برادران ابوالفضل اخلاقی ، جانباز حاج داود صاحبدل
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
هدایت شده از هیات رزمندگان اسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎋پنجشنبه است
🕯هـمان روزی که
🎋اهالی سفر کرده از دنیا،
🕯چشم انتظار عزیزانشان هستند
🎋دستشان از دنیا ڪوتاه است
🕯و محتاج یاد ڪردن ما هستند
🎋روحشان را شاد کنیم با ذکر صلوات
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
خاطرات شهید والامقام علی پیرونظر از لحظه اعزام به قلم خود شهید سه ماه قبل از شهادت
قسمت 1⃣
دوشنبه ۶۶/۸/۴صبح ساعت ۴/۵ بیدار شدم و برای نماز آماده شدم از خوابگاه خودم که شماره ۱۶ است در مرکز دارالفنون خارج شدم وضو گرفتم ونماز صبح را با جماعت خواندم بعد لیوان و شکر را برداشتم و برای خوردن صبحانه به سالن غذاخوری رفتم دوستم هم آمده بود بعد از صبحانه به خوابگاه آمدم و کتابهای درسی همان روز را آماده کردم و با دوستم با صدای زنگ به حیاط مرکز رفتیم در صبحگاه اول قرآن وبعد معنی آن خوانده شد وبعد آقای خرقانیان مسئول مرکز صحبت کرد او گفت فرم اعزام رابین همه تقسیم کنید وبعد با حالت سینه زنی وارد سالن شدیم وبعد از مرکز خارج شدیم ودر خیابان امام خمینی ره دوری زدیم و شعار دادیم وبعد به مرکز برگشتیم همه فرم گرفتیم و پر کردیم وهمه به شهرهای خودشان برگشتن برای خداحافظی . من هم وسایلم را جمع کردم و دوستم به پدرش زنگ زد و من را به گمرک رساندن و با اتوبوس به ساوه آمدم ساعت ۴ رسیدم . شاهده خانه بود خبر را که دادم کمی ناراحت شد .........
سه شنبه ۶۶/۸/۵ صبح وقتی بیدار شدم باران می آمدبعد از خوردن صبحانه شاهده را به محل کارش رساندم بعد آمدم سراغ حاج خانم قرار شد بعد از ظهر سیسمونی را بیاورند خانه ما شروع کردم به حاضر کردن لوازم و خرید مقداری میوه ک شیرینی .ساعت ۲ رفتم دنبال شاهده و رفتیم خونه حاج خانم و بعد از ناهار ساعت ۴ سیسمونی را با تاکسی وانت من و محسن به خانه آوردیم وبعد از رفتن مهمان ها من و شاهده و محسن لوازم بچه را چیدیم و برگشتیم خونه حاج خانم . شاهده ناراحت بود اورا کمی دلداری دادم و بعد خوابیدیم
ادامه دارد.....
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
هیات رزمندگان اسلام
خاطرات شهید والامقام علی پیرونظر از لحظه اعزام به قلم خود شهید سه ماه قبل از شهادت قسمت 1⃣ دوشنبه
از سمت راست شهید والامقام علی پیرونظر ، حاج محمد شایان
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
برادر جانباز حاج حبیب اله تشکری
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
از سمت چپ برادران شوزب اوتادی ، بقیه ناشناس هستن
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شادی روح مطهر و منور امام و شهدا ، فاتحه باذکرچهارده شاخه گل صلوات 🌹
کانال هیات رزمندگان اسلام 👇👇
https://eitaa.com/razmandganz