زندگینامه 💌
🍂شهید محمدجهان آرا🍂
🌷متولد: ۱۳۳۳از مبارزان با رژیم پهلوی و فرماندهان بزرگ جنگ تحمیلی بود.
🌷شهادت: دنبال بازپسگیری آبادان از نیروهای ارتش عراق، در تاریخ ۷ مهر ۱۳۶۰ محمد جهانآرا و تعدادی از فرماندهان، راهی تهران شدند، تا گزارش عملکرد نیروهای ایرانی را به رهبر وقت جمهوری اسلامی؛ روحالله خمینی بدهند، اما در میانه راه، بر اثر سقوط هواپیمای حامل آنها در پرواز هرکولس سی-۱۳۰ نیروی هوایی ارتش برخی از سرنشینان، که جهانآرا نیز از جمله آنها بود، کشته شدند.
خصوصیات اخلاقی شهید:
✅مبارزات، هیچگاه به مسیر انحرافی گام
ننهاد و همیشه از محضر علما و روحانیون كسب فیض میكرد. عشق و علاقه زیادی به حضرت امام خمینی(ره) داشت و تكه كلامش این بود: من مخلص و چاكر امام هستم. از جمله سخنانش این بود كه: مادامی كه به خدا اتكا داریم و رهبریت بزرگی چون امام داریم، هیچ غمی نداریم.
✅سید محمد دارای روحیهای عرفانی بود و بسیاری از اوقات دیده میشد كه در حال راز و نیاز با خدای خود است. زمانی كه در زندان به سر میبرد، از نماز شب غفلت نمیكرد.
✅تواضع و فروتنی در سید موج میزد. با وجود اینكه فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده داشت خود را یک بسیجی میدانست و در حالی كه فرماندهی قاطع بود اما رابطه عاطفی و برادرانه خود را با نیروهای تحت امر حفظ كرده بود.
✅او به تربیت كادرهای كارآمد توجه خاصی داشت و در رشد دادن نیروهای مردمی، تلاش چشمگیری نمود. صبر و استقامت، فداكاری و شهادت طلبی از خصایص بارزی بود كه وجود سید را بسان شمعی در انقلاب ذوب نمود و جان شیرینش را فدای جانان كرد.
وصیتنامه ✍
🔹من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم.
🔹خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...
🔹و تو ای امامم! ای که به اندازه ی تمام قرنها سختی ها و رنج ها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره ی تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاضر و آینده تاریخ می باشد؟
🔹ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری.
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خودم میگفتم عاشق نمیشم ..
*دانلود صوت*
#دیارعشق
#شلمچه
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╯
یکی از علما فرمود، از نفهمیهایِ
دوران جوانی مـن ایـن بـود کـه
ساعتها معراجالسعاده میخواندم
و گریه میکردم ولی وقتی پدرم
با من کار داشت جواب نمیدادم💔:)
±دعایےڪهدرزمانغیبٺبایدهرروز
خوانـدھشـود↯
اللهُمَّعَرِّفنیِنَفْسَکَ،
فَاِنَّکَاِنْلَمْتُعَرِّفنینَفْسَکَلَمْاَعرِفْرَسُولَکَ،
اَللهُمَّعَرِّفنیرَسُولَکَ،
فاِنَّکَاِنْلَمْتُعَرِّفْنیرَسُولَکَلَمْاَعرِّفْحُجَّتَکَ،
اللهُمَّعَرِّفنیحُجَّتکَفَاِنَّکَاِنْلَْم
تُعَرِّفنیحُجَّتکَضَلَلْتُعنْدِینیِ🌸/"
#امام_زمان
#رفیق_بامرام
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ازش پرسید: ارزششو داشت دوتا پاتو برای بشار اسد بدی؟
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی کوتاه
انسان کامل
حجت الاسلام عالی
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╯
📌 مادر شهید یوسف داورپناه : من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم
🔹 مادر شهید: پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت
◇ کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند ، گفتند به خمینی توهین کن
یوسف این کار رو نکرد.
◇ به من گفتند توهین کن، گفتم چنین کاری نمیکنم. گفتند: بچه ات را میکشیم بازهم قبول نکردم.
◇ پسرم رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند
◇ گفتند: به خمینی توهین کن، بازم توهین نکردم ، من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم در یک اتاق گذاشتند و در رو قفل کردند
◇ بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی.گفتم : من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم
◇ گفتند: جنازه اش را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم
◇ شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه می گفتم: یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری؛ انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر قبر پسرم.
◇ دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر.
◇ فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو.
◇ کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم؛ به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم.
🔻 مادران شهدا مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و ولایت ایستادند
🔹️ به راستی ما کجای کار هستیم ؟
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╯
روز سی و هفتم چله زیارت عاشورا
به نیابت از شهید روح الله کافی زاده
❤️🩹#چله_معرفت
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╯
زندگینامه 💌
🍂شهید روح الله کافی زاده 🍂
🌷متولد: روحالله در 27 شهریور سال 59 در نجفآباد اصفهان به دنیا آمدند.
🌷شهادت: ۱۵اردیبهشت ۹۲ در ۳۳سالگی در حلب سوریه شهید شد. به عنوان تعمیرکارتانک رفته بود. گویا در روز شهادتش عملیات داشتند. دوتانک باید حرکت میکرده که اولی راه میافتد و میرود؛ ولی دومی خراب بوده و نمیتواند حرکت کند. میگوید من این را درست میکنم و به شما میرسم. زمانیکه در حال تعمیر تانک بود، سرش را هدف میگیرند و با شلیک گلوله او را به شهادت میرسانند.
خصوصیات اخلاقی شهید:
✅خیلی خوشرو و خوش خنده بود. همیشه و حتی در بدترین شرایط لبخند به لب داشتند. هر کدام از دوستان و آشنایان در مورد او صحبت میکنند از خنده هایش میگویند. همکارانش به او میگفتند تو بیخیالی؛ اما او میگفت: طرف حساب من خداست من بیخیال نیستم.
✅خیلی دستگیر پدر و مادرش بود. یک مادربزرگ پیر داشت که در یک خانه قدیمی و کاهگلی زندگی میکرد. یادم است یک سال شب عید رفت منزل مادربزرگش را کاملا تمیز کرد و حتی قسمتهایی از دیوار را که ریخته بود، با گچ لکهگیری کرد. خیلی خسته شد اما میگفت: دعای مادربزرگم ارزش خسته شدن را دارد. سقف منزل پدرش نم برداشته بود. خودش رفت و آن را تعمیر کرد؛ ولی یک هفته گردن درد گرفت، طوری که مجبور شد مرخصی بگیرد. میگفت: ثواب این کار بیشتر از دردی است که میکشم.
✅خیلی ولایی بود؛ او عاشق ولایت بود و طرفدار سرسخت حضرت آقا. هروقت بین اقوام در این مورد بحث میشد، تا آخرین لحظه میایستاد و با منطق پاسخ میداد. برخی از اقوام برخورد سختی با شهید داشتند اما اصلا کوتاه نمیآمد و فرقی نداشت چه کسی بخواهد در این مورد حرفی بزند، در هر صورت با منطق و دلیل حرفش را میزد و از آقا دفاع میکرد. خیلی دوست داشت به دیدار آقا برود. یک بار هم اوایل استخدامش رفته بود؛ اما به خاطر شلوغی حالش بد شده بود و نتوانسته بود خوب استفاده کند و از این بابت خیلی ناراحت بود. دیدار هر ساله پاسداران را که با آقا نشان میدادند، افسوس میخورد و میگفت: کی میشود که ما اینجا باشیم.
✅همسر شهید در مورد او می گوید: « روحالله خیلی نماز شب میخواند. اواخر سعی میکرد نماز شبش ترک نشود. توسلهایش دیدنی بود. عاشق امام زمان (عج) بود، میگفت خیلی ناراحتم که تا حالا برای خشنودی آقا نتوانستم کاری انجام دهم. به نظر من شهدا فقط با خدا معامله میکنند
آدرس مجازی:
╭━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╮
@razmikaraneshohada
╰━━⊰⊰⊰❀🔷❀⊱⊱⊱━━╯