♦️ جهان با اهانتکنندگان به مقدسات چگونه برخورد میکند؟
🔹 تنها در ۶ ماه گذشته، ۷ بار قرآن مورد هتک حرمت قرار گرفته و تندروها بیش از هر زمانی فضا را برای ترویج خشونت و تفرقهافکنی بین ملتها و ادیان مناسب میدانند.
🔹 نمونههای زیادی وجود دارد که میگوید وقتی توهین به اسلام در کار باشد در قالب آزادی بیان تفسیر میشود در حالی که قضیه برای ادیان دیگر متفاوت است. آمارها نشان میدهد تنها در سال ۲۰۱۱ حدود ۷۰ بار اماکن مقدس فسلطینیان از قبیل مسجدالاقصی هدف یورش صهیونیستها قرار گرفته است.
🔹 بر اساس قانون پیشنهادی که سال ۲۰۲۲ از سوی یکی از احزاب ائتلاف حاکم ملی - محافظهکار لهستان به پارلمان ارائه شد، هر کسی کلیسا را آشکارا هدف توهین و تمسخر قرار دهد تا ۲سال زندانی میشود. نمونه دیگر به ماجرای حمله فردی به کلیسای «اوگدن» در ایالت آیووای آمریکا در سال ۲۰۲۱ برمیگردد؛ شهروندی که اعتراف کرد قصد داشته برای کسانی که میخواهند در کلیسا عبادت کنند، ترس ایجاد کند و در نهایت پس از پارهکردن و سوزاندن برخی از صفحات انجیل به زندان محکوم شد.
🚨 به راز موفقیت بپیوندید
@razmovafajh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ حضور جوانان مسیحی با قرآن در مراسم عزاداری اباعبدالله در عراق!
🔹 جوان مسیحی در مورد احترام به عقائد میگوید و هتک حرمت به قرآن را محکوم میکند.
🚨به راز موفقیت بپیوندید
@razmovafajh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بساط شرابخواری و حرمتشکنی کارتر و خاندان پهلوی در ایام سوگواری سیدالشهداء (ع)
👈 حوالی ۲۰ محرم ۱۳۵۶ | در همین سفر بود که کارتر ایران را جزیره ثبات خواند ولی یک سال بعد شاه سقوط کرد.
🆔 اسرار تاریخ
💠💠💎 راز موفقیت
@razmovafajh
#همسرانه❤️
گاهی به همسرتان سفارش کنید؛ هوای مادرش را داشته و بیشتر از قبل جویای حالش باشد. این کار هم همسرتان را به شما دلگرم میکند هم محبت و احترام مادرش را به شما بیشتر میکند.
💠💎💠 راز موفقیت
@razmovafajh
👴پدرم مرد دانايي بود،
گهگداري پندم ميداد،
هميشه ميگفت:
👦پسرجان مبادا با آبروي کسي بازي کني!!!
مبادا 👧دختر مردم بشه چک نويس احساساتت!!!
مبادا دختري رو دلبسته خودت کني و
فرداها نتوني جوابگو باشي!!
.
يک روز در جواب همه ي نصيحت هاش نيشخندي زدم و گفتم:اي بابا دوره اين حرفها گذشته دختراي اين دور و زمونه خودشون چراغ سبز ميدن🚥...
خودشون دلشون....
💠پدرم تو چشمهام نگاه کرد وگفت:
💢پسرجان زليخا زياده تو يوسف باش!!!💢
همين که اين جمله رو شنيدم مو يه تنم سيخ شد وزبونم بند اومد
ديگر هيچ جوابي نداشتم که بدم.
واقعا هم حق ميگفت
هميشه زليخا زياد بوده و هست؛
اون منم که بايد يوسف باشم.👌
.✨تو زندگي بايد مرد باشيم که نامرد زياده...✨
┄┅┅❈••💓👨👩👧👦💓••❈┅┅┄
کانال👈 #راز موفقیت
@razmovafajh
⭐️ داستانک
💎 فرعون فرمان داد، تا یک أهرامی آسمان خراش برایش بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن هرم به کار و بیگاری گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند.!
👈 یکی از زنان جوان که حامله هم بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمل میکرد، چارهای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند، اگر او از بردن آن سنگها شانه خالی میکرد، زیر تازیانههای جلادان فرعونی، کشته میشد.
👈 آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل میکرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچهاش سقط گردید و در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت:
«آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمیبینی این طاغوت زورگو با ما چه میکند؟! »
💎 چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید ( آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند ).
آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت:
« هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران میباشیم »
🇮🇷
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ
👈 افراط و تفریط یعنی رضاخان
✔️عزاداریهای سردار سپه
✍️گردآوری: سهند ایرانمهر
🔸دسته ای که در یکی از ایام عاشورا که خود این نویسنده در مسجد بودم رضاخان را که در آن وقت سردار سپه بود دیدم که با دسته اش وارد شده، عساکرانش به زدن دور حوض و خودش به پله سوم منبر بر آمده که ناگزیر هم روضهخوان که بر صدر منبر نشسته بود لب از سخن بسته کارگردانی را به او واگذار نمود و او غربال کش کاه دسته اش را به جلو خوانده ابتدا نظری به جمعیت و چشمی به چشم مجلسیان گردانده گفت :"میدانید امروز چه روزی است که، خاک بر سرم کنند؟!"
و مشت کاهی از غربال برداشته بسر حضار پاشید و اضافه کرد :"ای امام حسین کجا بود در روز عاشورا رضا که جان خودش و این سربازانش را در راهت فدا بکند " و با همین چند کلمه اشک مردم راه افتاد به نحویکه صد روضهخوان کار کشته نمی توانستند و همراه غیه کشیدن و به سینه کوبیدن و غش و ضعف زنان از منبر نزول کرده به راه افتاد و دسته اش که دنبالش از مسجد خارج گردیدند.
این یک منظره بود و منظره دیگرش هم غدغن کردن دسته و سینه زنی و هر نوع عزاداری از تعزیه و روضه و نوحه وسیله خود او در وقتی که به سلطنت رسیده تاج گذاری کرده بود، تا آنجا که بر پا دارندگانش را توقیف و به زندان افکنند و آرایش مساجد و عزاخانه ها، مانند تکایا و حسینیه ها که مظهر و نمایانگر عزاخانه بودن باشد، حتی افراشتن بيدق سیاه بر سر خانه و دکان و دالان و کاروانسرائی به علامت عزای حسین در حکم بدترین کار خلافي لازم مجازات باشد که صاحبش باید تنبیه بشود و در جمع شدن برای روضه که بانی ۳ و ذاکر و مستمع دستگیر و حبس بشوند.
✔️تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم/جعفر شهری/ج5
🔸«در مراسم عزاداری ایام محرم، نظامی ها هم به رقابت با یکدیگر دسته راه می انداختند. قزاق ها در همان میدان مشق قسمتی که از انبار خواربار بود به نام تکیه تزئین میکردند و اغلب رجال هم دعوت می شدند... از دستههای مهم عزاداری در آن موقع هم یکی دسته قزاقخانه و یکی هم چالمیدان بود.
دسته که راه می افتاد معمولاً سران دسته، پیاده در جلو دسته بطور جمعی در حرکت بودند. حضرت اشرف (رضاخان سردار سپه) و سایر درجه داران ارشد از قبیل سرتیپ و میرپنج جلو دسته قزاق بودند و شخص معینی که در دامن خود کاه داشت کاه به طور پراکنده بر سر دیگران کاه می پاشید و موزیک عزا هم مترنم بود.
یکی از روزها که از سمت بازار دسته قزاق خیلی مفصلی به خیابان ناصریه در حرکت بود و سینهزنهای قزاق نوحه خوانی می کردند و مجتمعاً سینه می زدند و دم گرفته بودند و این نوحه را می خواندند:
اگر در کربلا قزاق بودی
حسین بی یاور و تنها نبودی
بین مردم که کنار خیابان برای تماشا ایستاده بودند تعدادی از اهالی رشت که در زمان میرزا کوچک خان در زد و خورد قزاق و متجاسرین مورد غارت و چپاول هر دو طرف قرار گرفته و ناراضی بودند در جواب نوحه خوانی قزاق ها آن ها هم نوحه ساخته و می گفتند:
اگر در کربلا قزاق بودی
چادر از سر زینب ربودی
✔️رضاخان/ خاطرات سلیمان بهبودی
🔸دستهجات بزرگ كه اسب و يدك داشتند همه از سمت توپخانه آمده مىگذشتند و مىرفتند بازار. يكى از اين دسته جات طفلان مسلم درست كرده بودند. يك مردكه نتراشيده نخراشيده هم زره و كلاهخود نموده و شمشير و سپر هيكل نموده حارث شده بود. چند تركه دست گرفته و طفلان مسلم را چوبكارى مىكرد. جلوى سردار سپه چوبها را شديدتر نواخت. يكمرتبه سردار از تخت به زير آمد و به سمت آقاى حارث روان شد. حارث به گمان اينكه جايزه خواهد گرفت و از اين چوبكارى سردار خوشش آمده بنا كرد شديدتر زدن كه سردار رسيد. طناب اطفال را از دست حارث گرفته و بچه ها را آزاد نمود و آنوقت همان چوبها را گرفته و بنا كرد حارث را چوب زدن. صداى زنها از هرسمت بلند شد قربان دستت برويم، قربان چوب زدنت برويم. پس از چوبكارى رفت و به جاى خود جلوس كرد. خدايار خان و محمود آقاخان هم به جاهاى خود!
✔️بریده خاطرات روزانه عین السلطنه، جلد 8 ،ص 6502
🔰🔰 راز موفقیت
@razmovafajh
🌿 #عکس_نوشته
🌹 *بالاتر از ایثار*
📜ارزش اباالفضل العباس سلاماللهعلیه به *جهاد، فداکاری، اخلاص و معرفت* او به امام زمانش است
🏴 #به_رهبری_حسین علیهالسلام
🖤🖤🇮🇷🖤🖤 راز موفقیت
@razmovafajh