👴پدرم مرد دانايي بود،
گهگداري پندم ميداد،
هميشه ميگفت:
👦پسرجان مبادا با آبروي کسي بازي کني!!!
مبادا 👧دختر مردم بشه چک نويس احساساتت!!!
مبادا دختري رو دلبسته خودت کني و
فرداها نتوني جوابگو باشي!!
.
يک روز در جواب همه ي نصيحت هاش نيشخندي زدم و گفتم:اي بابا دوره اين حرفها گذشته دختراي اين دور و زمونه خودشون چراغ سبز ميدن🚥...
خودشون دلشون....
💠پدرم تو چشمهام نگاه کرد وگفت:
💢پسرجان زليخا زياده تو يوسف باش!!!💢
همين که اين جمله رو شنيدم مو يه تنم سيخ شد وزبونم بند اومد
ديگر هيچ جوابي نداشتم که بدم.
واقعا هم حق ميگفت
هميشه زليخا زياد بوده و هست؛
اون منم که بايد يوسف باشم.👌
.✨تو زندگي بايد مرد باشيم که نامرد زياده...✨
┄┅┅❈••💓👨👩👧👦💓••❈┅┅┄
کانال👈 #راز موفقیت
@razmovafajh
⭐️ داستانک
💎 فرعون فرمان داد، تا یک أهرامی آسمان خراش برایش بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن هرم به کار و بیگاری گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند.!
👈 یکی از زنان جوان که حامله هم بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمل میکرد، چارهای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند، اگر او از بردن آن سنگها شانه خالی میکرد، زیر تازیانههای جلادان فرعونی، کشته میشد.
👈 آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل میکرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچهاش سقط گردید و در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت:
«آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمیبینی این طاغوت زورگو با ما چه میکند؟! »
💎 چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید ( آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند ).
آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت:
« هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران میباشیم »
🇮🇷
إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ
👈 افراط و تفریط یعنی رضاخان
✔️عزاداریهای سردار سپه
✍️گردآوری: سهند ایرانمهر
🔸دسته ای که در یکی از ایام عاشورا که خود این نویسنده در مسجد بودم رضاخان را که در آن وقت سردار سپه بود دیدم که با دسته اش وارد شده، عساکرانش به زدن دور حوض و خودش به پله سوم منبر بر آمده که ناگزیر هم روضهخوان که بر صدر منبر نشسته بود لب از سخن بسته کارگردانی را به او واگذار نمود و او غربال کش کاه دسته اش را به جلو خوانده ابتدا نظری به جمعیت و چشمی به چشم مجلسیان گردانده گفت :"میدانید امروز چه روزی است که، خاک بر سرم کنند؟!"
و مشت کاهی از غربال برداشته بسر حضار پاشید و اضافه کرد :"ای امام حسین کجا بود در روز عاشورا رضا که جان خودش و این سربازانش را در راهت فدا بکند " و با همین چند کلمه اشک مردم راه افتاد به نحویکه صد روضهخوان کار کشته نمی توانستند و همراه غیه کشیدن و به سینه کوبیدن و غش و ضعف زنان از منبر نزول کرده به راه افتاد و دسته اش که دنبالش از مسجد خارج گردیدند.
این یک منظره بود و منظره دیگرش هم غدغن کردن دسته و سینه زنی و هر نوع عزاداری از تعزیه و روضه و نوحه وسیله خود او در وقتی که به سلطنت رسیده تاج گذاری کرده بود، تا آنجا که بر پا دارندگانش را توقیف و به زندان افکنند و آرایش مساجد و عزاخانه ها، مانند تکایا و حسینیه ها که مظهر و نمایانگر عزاخانه بودن باشد، حتی افراشتن بيدق سیاه بر سر خانه و دکان و دالان و کاروانسرائی به علامت عزای حسین در حکم بدترین کار خلافي لازم مجازات باشد که صاحبش باید تنبیه بشود و در جمع شدن برای روضه که بانی ۳ و ذاکر و مستمع دستگیر و حبس بشوند.
✔️تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم/جعفر شهری/ج5
🔸«در مراسم عزاداری ایام محرم، نظامی ها هم به رقابت با یکدیگر دسته راه می انداختند. قزاق ها در همان میدان مشق قسمتی که از انبار خواربار بود به نام تکیه تزئین میکردند و اغلب رجال هم دعوت می شدند... از دستههای مهم عزاداری در آن موقع هم یکی دسته قزاقخانه و یکی هم چالمیدان بود.
دسته که راه می افتاد معمولاً سران دسته، پیاده در جلو دسته بطور جمعی در حرکت بودند. حضرت اشرف (رضاخان سردار سپه) و سایر درجه داران ارشد از قبیل سرتیپ و میرپنج جلو دسته قزاق بودند و شخص معینی که در دامن خود کاه داشت کاه به طور پراکنده بر سر دیگران کاه می پاشید و موزیک عزا هم مترنم بود.
یکی از روزها که از سمت بازار دسته قزاق خیلی مفصلی به خیابان ناصریه در حرکت بود و سینهزنهای قزاق نوحه خوانی می کردند و مجتمعاً سینه می زدند و دم گرفته بودند و این نوحه را می خواندند:
اگر در کربلا قزاق بودی
حسین بی یاور و تنها نبودی
بین مردم که کنار خیابان برای تماشا ایستاده بودند تعدادی از اهالی رشت که در زمان میرزا کوچک خان در زد و خورد قزاق و متجاسرین مورد غارت و چپاول هر دو طرف قرار گرفته و ناراضی بودند در جواب نوحه خوانی قزاق ها آن ها هم نوحه ساخته و می گفتند:
اگر در کربلا قزاق بودی
چادر از سر زینب ربودی
✔️رضاخان/ خاطرات سلیمان بهبودی
🔸دستهجات بزرگ كه اسب و يدك داشتند همه از سمت توپخانه آمده مىگذشتند و مىرفتند بازار. يكى از اين دسته جات طفلان مسلم درست كرده بودند. يك مردكه نتراشيده نخراشيده هم زره و كلاهخود نموده و شمشير و سپر هيكل نموده حارث شده بود. چند تركه دست گرفته و طفلان مسلم را چوبكارى مىكرد. جلوى سردار سپه چوبها را شديدتر نواخت. يكمرتبه سردار از تخت به زير آمد و به سمت آقاى حارث روان شد. حارث به گمان اينكه جايزه خواهد گرفت و از اين چوبكارى سردار خوشش آمده بنا كرد شديدتر زدن كه سردار رسيد. طناب اطفال را از دست حارث گرفته و بچه ها را آزاد نمود و آنوقت همان چوبها را گرفته و بنا كرد حارث را چوب زدن. صداى زنها از هرسمت بلند شد قربان دستت برويم، قربان چوب زدنت برويم. پس از چوبكارى رفت و به جاى خود جلوس كرد. خدايار خان و محمود آقاخان هم به جاهاى خود!
✔️بریده خاطرات روزانه عین السلطنه، جلد 8 ،ص 6502
🔰🔰 راز موفقیت
@razmovafajh
🌿 #عکس_نوشته
🌹 *بالاتر از ایثار*
📜ارزش اباالفضل العباس سلاماللهعلیه به *جهاد، فداکاری، اخلاص و معرفت* او به امام زمانش است
🏴 #به_رهبری_حسین علیهالسلام
🖤🖤🇮🇷🖤🖤 راز موفقیت
@razmovafajh
Seyed Taleh Bakooei ~ Music-Fa.ComSeyed Taleh Bakooei - Saslerem Karbala (320).mp3
زمان:
حجم:
9.07M
سسلرم کربوبلا
حسین کربوبلا
سید طالع باکویی
@razmovafajh
داستانهایی از گریه بر امام حسین (ع): حضرت موسى(ع) و طلب مغفرت
حضرت موسى (ع ) در مناجات خود از پروردگار متعال براى يك نفر از بنى اسرائيل در خواست آمرزش نمود.
خداوند تبارك و تعالى فرمود: اى موسى هر كس از من در خواست آمرزش و بخشش كند من او را مى بخشم و مورد عفو خود قرار ميدهم ، مگر قاتلين حسين (ع ).
حضرت موسى (ع ) عرض كرد: پروردگارا اين حسين كيست ؟! خداوند متعال فرمود:
همان كسى است كه در كوه طور ذكرى از او شنيدى . عرض كرد: قاتلين او چه كسانى هستند؟!
خداوند متعال فرمود: گروهى از طاغيان و ظالمان امت جدش در زمين كربلا او را مى كشند و اسب او ناله مى كند و فرياد مى زند الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها (فرياد، فرياد، از امتى كه پسر دختر پيامبرشان را كشتند.) پس بدن او بدون غسل و كفن برروى ريگها مى گذارند و اموال او را بغارت ميبرند و اهل و عيال او را به اسيرى مى برند و يار و ياورانش را مى كشند و سرمقدسش را با سر ياورانش بر روى نيزه مى گذارند و مى گردانند.
اى موسى ؛ اطفال كوچكش از تشنگى ميميرند و پوست بدن بزرگانشان از تشنه گى جمع مى شود، هر چه استغاثه و امان مى خواهند كسى آنها را يارى نمى كند و امان نمى دهد.
حضرت موسى (ع ) گريه كرد و عرض كرد؛ اى پروردگارا چه عذابى براى قاتلين او هست . خداوند متعال فرمود: عذابى كه اهل آتش از شدت آن عذاب به آتش پناه ميبرند رحمت من و شفاعت جدش به آنها نخواهد رسيد و اگر براى كرامت و بزرگوارى آن حضرت نبود من همه آنها را بزمين فرو مى بردم .
حضرت موسى (ع ) فرمود ؛ پروردگا را از آنها و كسانيكه راضى بكار آنها باشند بيزارم . خداوند متعال فرمود: من براى تابعين آن حضرت رحمت قرار دادم .
و بدان : هركس كه بر او گريه كند و يا ديگرى را بگرياند يا خود را مانند گريه كنندگان در آورد، بدن او را بر آتش حرام ميگردانم .(1)
1- بحار الا نوار: ج 44، ص 308
منبع: داستانهایی از گریه برامام حسین علیه السلام ، تالیف علی میر خلف زاده
💠💎💠 راز موفقیت
@razmovafajh
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 صحبتهای جنجالی استاد #رائفی_پور درباره اتفاقات اخیر پیرامون مدیر اداره فرهنگ استان گیلان و اتفاقات سالها پیش برای سعید طوسی
🔹 با مردم شفاف باشید و با متخلفین با صراحت برخورد کنید. نگذارید بیاعتمادی بین مردم گسترش پید
چشم پوشی ازخیانت دولت مردان ورباخواری بانکها خیانت به عقایدوافکارپاک مردم عزیزمان وخیانت بخون شهداواسلام وقران است
چراکابینه حسن روحانی خاصه گروه برجامی ظریف بخاطرخیانتشان درزمینه تاسیسات هسته ای وهمدستیشان درشهادت سردارسلیمانی تاکنون محاکمه نشده ان
چرابانکها بارباخواری زندگی مردم رافلج کرده اندباانهادرحکومت اسلامی برخوردنمیشودپس بهتراست اسم اسلام راحذف کنیم تامردم به اسلام بدبین نشوند
چراحقوقدانان ومجلیسیها خبرگان وشورای اسلامی وعلماخواستارمحاکمه وبرخوردباخاطیان نمیشود
صلوات حکیم پور
@razmovafajh راز موفقیت 💠