.
.
دستتقدیرچنانکنپسازدادنِجان
درجوارحرمیار،همهخاکشویم♥️
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله✨
[
•♥️❛
دختران هم به سربازی می روند...
همینڪه چادر به سر میڪنے...
مراقب حجابت هستے...
جامعه را از فساد حفظ میڪنے...
لباس زهرا اطهر علیهاسلام را
در جامعه رواج میدهے..
خودش سربازیست..
#خواهــــرم_چادرت_یادگارمادرت_زهراست✍🏻
•
وحالاچادرعنصریبرایپاکےجامعه ❕
جامعهایپاکازفسادمیشه؛ضدفسادوپاکے جامعهباعثرشداونجامعهازلحاظعلمیو فرهنگیوبقیهعرصههامیشه 🙂☝️🏽
چرادشمنمخالفِحجابیکخانمتویایرانه؟!
اصلامخالفحجابنیست؛مخالفرشدِ
جمهوریاسلامیه.. 🤷♂
زمانےکهجامعهیپاکتبدیلبهیکخانهیفساد بشهدیگهعلمکجامعناداره؟!
امنیتکجامعناداره؟!
غیرتروبایدازکےیادگرفت؟!
عفتروازکیبهارثبُرد؟!
•
•
خانمهانهتنهارهبرِتربیَتےخانوادههستنبلکه میتوننعنصرقوتهاییکجامعهباشن
چرا ⁉️
چونتربیتمیکنن..
یکسرباز|دکتر|مهندس|هنرمندرو
یکخانمتحویلجامعهمیده 👌🏽'-
💞 ازدواج در سنین جوانی توصیه اسلام، به علت ایجاد صمیمت بین اعضا خانواده
💕 پیامبر اکرم اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند؛ چه دخترها و چه پسرها ، البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند.
💕 ما هم باید در جامعه خودمان این را رواج دهیم. جوانها در سنین مناسب، وقتی از دوران جوانی خارج نشدهاند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند.
💕 این بر خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال میکنند ازدواجهای دوران جوانی، ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواجهای بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانوادهای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.
#ازدواج
وصلهیناجور:))
#عاشقانه
بهترین معیار برای انتخاب همسر اینه که آگاه بشید طرف مقابل چقدر با واژه مبارزه با نفس انس داره؛ چون شما باید قبل از شروع زندگی مشترک این نکته رو بپذیرید که قرار نیست هیچ تفاوتی وجود نداشته باشه و روزهای غمانگیز بزرگی هم خواهید داشت.
اما اگر شخص اهل مبارزه باشه میتونید در کنار هم به صلح درونی برسید یا به قول روانشناسان وحدت وجودی!
اونی که در مسیر رسیدن به وحدت یا صلح درونی هست قلبش مال خودش نیست مال خداست و خداوند هست که بهش دستور میده چگونه با شما برخورد و زندگی کنه نه نفس و تضاد !
-یادت نره، اگر چنین شخصی رو خواهان هستی باید اول از خودت شروع کنی
#ازدواج
وصلهیناجور:))
. . دستتقدیرچنانکنپسازدادنِجان درجوارحرمیار،همهخاکشویم♥️ #صلےاللهعلیڪیااباعبدالله✨ [
بعضۍوقتا
نہمداحۍآرومتمیڪنہ
نہروضـہ ... ؛
نہعڪسِڪربلا
بعضۍوقتایہ"حسین"ڪمدارۍ !
-بایدبرۍضریحشوبغلڪنیتاآرومشۍ(:"💔🙂🌱
"بسم رب الشهداء"
یڪیازتیڪهڪلامهاشاینبودکھ:
"نمازروولڪن!خداروبچسب!"
یهروزازشپرسیدممعنیاینحرفتچیه؟!
خندیدوگفت:
داداش!
یعنیاینڪههمہنمازتبایدبراخداباشہ
وهمشبهفڪرخداباشی♥️!'
_شہیدمصطفےصدرزاده
#شهیدانه
https://eitaa.com/joinchat/3106996566Ced1c241890
گروه به رسم رفاقت✅
دوستان انشالله امشب ساعت۲۱مطالبی راجع به دوستی با نامحرم داخل گروه قرار داده میشه،با حضور گرمتون با ما همراه باشید.
انشالله نظرات شما دوستان هم گزاشته خواهد شد✅
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #سی_وسوم
چه میکرد....!!؟؟
همه درونیاتش را با دادو فریاد به پدرومادرش میگفت..!؟
همه دلخوریها و کلافگیش را سر آنها فریاد میکشید...؟!
همه این ٢ماه تلاش را چگونه بیان میکرد که کسی او را نمیدید، نمیفهمید،..!
هیچکسی کاری نمیتوانست انجام دهد. هر کسی هم به اندازه توانش قدم برداشته بود،اما بی حاصل..!😞
میخواست،خودش را آماده کند....
که به شیراز رود.
شهری که عاشقش بود. انتخاب کرده بود اما حال پشیمان شده بود.😔
قبولی ارشد، رشته مهندسی ساخت و تولید، که روزی رویایش را درسر میپروراند، اما حالا هیچ جذابیتی برایش نداشت.😔🙁
#تصمیم_گرفت خودش را «به خدا» بسپارد...
تلاشش را کرده...به انتخابش مطمئن.. تمام فامیل، دوستان را واسطه کرده بود.. خاستگاری هم رفت.
اما همه بی نتیجه...!!
حالا #وقتش بود..👌
« #وقت_توکل».چیزی که شاید زودتر از اینها باید انجام میداد. اما دوست داشت تمام تلاشش را میکرد. که خود را مدیون دلش نمیکرد.
سجده کرده بود.زمزمه کرد با معبود...
✨خدایا هرچی تو بگی..هرچی تو بخای.. هرچی... هرچی...😭 #صلاحت اینه اصلا نشه.. باشه قبول.. دیر میخای بدی.. آقا قبول..😭 سخته.. ولی تو میگی چشم...آخداااا قبوووول😭..دیگه هیچی نمیگم.. هیچی... خودت درستش کن.!فقط فلج شدم... راهش بنداز..😭🙏
حوصله جمع کردن وسایلش را نداشت.
همه وسایل ها را کف اتاق ریخته بود. ساک، لباسها، کتابهاو...🎒👖👕📚📑
خودش هم وسط اتاق، زانوانش را بغل گرفته بود.😣 به همه چیز، فکر میکرد. میخواست به شیراز رود از ٣ماه زودتر. حوصله نداشت بماند.. شاید زود خسته شده بود.. شاید.!😞😣
نگاهش به ✨قرآن✨ روی میزش رفت.در دلش با او حرف زد. معامله کرد.
خلوتی میخواست...
بلند شد. دراتاق را بست. پشت میز کامپیوترش نشست. چشمانش را بست. نیت کرد.
قرآن را باز کرد و شروع کرد به خوندن...
✨صفحه ٣۵۴. سوره نور. آیه ٣٣
«ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله،....
و کسانی که #امکانی برای ازدواج نمی یابند، باید #پاکدامنی پیشه کنند. تا خداوند از #فضل_خود آنان را #بی_نیاز گرداند..✨
هرچه بیشتر میخواند،..
جوشش اشک چشمانش بیشتر میشد..😭یک صفحه را کامل خواند. قرآن را بست.
چقدر آرامتر شده بود...
تمام دلش را به #خدا سپرد.هرچه بود #بایدراضی_باشد به رضای خدا...😭☝️
#هنوزصورتش_راازاشک_پاک_نکرده بود، که مادرش او را صدا زد.
پایین رفت...
#بالبخند گوش به کلام مادرش داد😊
_زنگ زدم به طاهره خانم.برا امشب قرار گذاشتم. کت شلوارت رو ببر خشکشویی زودتر. عموت گفت بعد نماز بیاین.😕
با هرجمله ای که مادرش میگفت..
بیشتر از ثانیه قبل مات و متحیر میشد... 😳😧چند قطره اشک از چشمش جاری شد.ناخودآگاه زمزمه کرد.
_دمت گرم خدا میذاشتی یه ساعت بگذره بعد..😍😢
فخری خانم_ چی میگی!! ؟؟😕
پیشانی و دست مادرش را بوسید.😘
_هیچی مامان جان.... هیچی.. فقط خیلی نوکرتم مامان. خیلی چاکرتم به مولا😍
_نه نوکر میخام نه چاکر... فقط زود کاراتو انجام بده قبل نماز قراره بریم خونه خانجون.از اونجا همه باهم بریم.😕
عجب نشانهای خدا نشانش داد...
#عجیب_نشانه_هارامیدید😍😭
نیمه دوم اردیبهشت ماه بود....
ادامه دارد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#تا_نیایی_گره_از_کار_بشر_وا_نشود