eitaa logo
رِفـــےقِ ݼاבرے³¹³ღ:)♡¡
424 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
بسم‌ﷲ.. 💕° هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو تو ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/17369194161376 گپمون🙂✌🏻 https://eitaa.com/joinchat/1896743064C5f293e75f2 کپی ازاد باذکر صلوات (الهم صلی علی محمد وعلی محمدوعجل فرجهم) دیگࢪهیچ‌مگࢪفرج...!:)🖇
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به ادمین پر فعال نیاز داریم ✨ شرایط هم داخل پیویی میگم... آیدی👇🏻 @yoplcn_tpfkiii
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"السـلـام‌علیـک‌یا‌ابا‌عـبدالله‌حـسـیـن‌" (دخٺࢪان فاطمیھ)
چالش ییهویی نفر اولی که (سیب سبز کامیون سبز خیار ) فرستاد... آیدی @......
بچه ها پاک کنید دوباره بفرساید چون اشتباه نوشتم ماشین شخصی اگه پاک کنید دوباره بفرستید شاید نفر اول شما باشید... 😉
هدایت شده از  تبادلات کاکتوس🍃
الناز: عرفان ایشالله خیر نبینی موهامو ول کن 😫❌ عرفان: نوچ تا نگی کردم ول نمیکنم 😝 الناز: هه بشین تا بهت بگم بعد از حرفم موهامو بیشتر کشید که دوباره جیغم هوا رفت و پشت بندش شروع کردم یه فحش دادن موهامو ول کن پسره 😤♨️ عرفان: اصلا خودتم میفهمی داری چی میگی🤣 الناز: اومدم جوابشو بدم که یدونه از اون فکرای و به رسید سپس نیشخند تحویل عرفان دادم بعد پامو بلند کردم و کوبیدم رو پاش که داد بلندی زد و منم که فرصت طلب در رفتم د برو که رفتیم عرفان: دختره خیره سر وایسا میکنم الناز: فرشته ها که آدم نمیشن😌 https://eitaa.com/joinchat/419364986Cbc5cb356c3 😂‼️
هدایت شده از  تبادلات کاکتوس🍃
🤤⚡️ 🙊 آرسان:برو بشین تو ماشین زود باش.🤭🛑 با صدای دادش ترسیدم،وقت لجبازی باهاش نبود رفتم داخل ماشین نشستم بعد از چند دقیقه اومد. رگ گردنش باد کرده بود،چشماش قرمز بود نفسای عصبی می کشید..🤯 ناخودآگاه چسبیدم به در ماشین میترسیدم بلایی سرم بیاره ازش هیچی بعید نبود.با سرعت زیادی رانندگی میکرد. آرسان تروخدا یکم آروم تر برو. آرسان:خفه شو فقط برای چی تا الان بیرون بودی؟با کی قرار داشتی هاااان؟؟!!🚫 با صدای دادش بغض کردم و گفتم:با کسی قرار نداشتم فقط رفته بودم قدم بزنم. آرسان:تو خیلی غلط کردی این موقع شب با این سر و وضع میری بیرون😡 به نظر خودم لباسام هیچ ایرادی نداشت . گفتم:سر و وضعم خیلیم خوبه هروقت دلم بخواد میرم بیرون. چرا باید بهت جواب پس بدم؟😒 دستاشو مشت کرد خیلی عصبیش کرده بودم آرسان: فقط ساکت شو وگرنه سالم نمیذارمت نمیخوام چرا باید ساکت باشم ..😤😏 هیچ غلطی نمیتونی بکنی.. اصلا تو چی کاره منی که بهم گیر میدی!.؟ داشتم حرف میزدم که....😱❌ 🔥⁉️ https://eitaa.com/joinchat/1549533314C59680a3f94
چ.ا.ل.ش.ک.د.ه//--دختران فاطمیهـ--// https://eitaa.com/dokhtaranfatemiyee
بچه ها من 19 سالمه فک کنم بزرگتر از همه هستم ت کانال احترام ب بزرگتر واجبه😑😂😂
هدایت شده از  تبادلات کاکتوس🍃
بی اختیار با شنیدن اسمم از زبونش زدم زیر گریه و دوباره صداش کردم: -سامیار.. صدای بلند و با عجله ی کشیده شدن پایه ی صندلی روی زمین تو گوشی پیچید و بعد دوباره صدای سامیار: -چی شده؟..بهت میگم چیشده..گریه نکن حرف بزن... با ترس به در نگاه کردم و با صدای خفه ای گفتم: -یکی اومده تو خونه..من میترسم..تورو خدا بیا..زود بیا.. صدای دادش بلند شد: -چی؟..یعنی چی یکی اومده تو خونه؟..نگفت کیه؟..تو کجایی الان؟ ترسم بیشتر شد وقتی دیدم سامیار از چیزی خبر نداره و با هق هق گفتم: -من..من تو اتاقمم..اومده پشت در..میگه..میگه بیا بیرون تا..تا بگم کی هستم... -اصلا.. سوگل؟..به هیچ وجه درو باز نمیکنی..من دارم میام..نترس یکم دیگه میام ـــــــــــــــــــــــــ بیا ببین این پسر خشن و غیرتی مون چکارا که نمی کنه 😳😭😱 ☆•☆•☆•☆•☆•☆☆•☆•☆•☆•☆• https://eitaa.com/joinchat/2903638106Cac57d0283c ☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆