#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_وطن
#شهید_حادثه_تروریستی
نــام :
حسین
نـام خـانوادگـی :
ولایتی فر
نـام پـدر :
محمد تقی
تـاریخ تـولـد :
۱۳۷۵/۰۴/۰۶
مـحل تـولـد :
دزفول
سـن :
۲۲سال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :
مجرد
شـغل :
پاسدار
مـلّیـت :
ایرانی
دسـته اعـزامـی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
مسئولیت نظـامی :
اطـلاعاتی موجود نیست
درجـه نظـامی :
تکاور پاسدار
تـحصیـلات :
اطلاعاتی موجود نیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1
🌹جـزئیات شـهادت🌹
تـاریخ شـهادت :
۱۳۹۷/۰۶/۳۱
کـشور شـهادت :
ایران
مـحل شـهادت :
اهواز
عـملیـات :
حادثه تروریستی اهواز
نـحوه شـهادت :
یکی از دوستان و همرزمان شاهد حسین نقل می کرد که حسین خود استاد کمین و ضد کمین بوده است. اگر میخواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند امکان نداشت تیر بخورد. وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه میخوابند روی زمین، حسین جانبازی را میبیند که نمیتواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، حسین هم به سمت آن جانباز میدود تا او را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند. که چندین تیر به سینهاش میخورد و آسمانی میشود
https://eitaa.com/refigh_shahid1
⚫️اطـلاعات مـزار⚫️
مـحل مـزار:
گلزار شهدای دزفول
وضـعیت پـیکر :
مـشـخـص
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
ردیـف :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
شـماره :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1
771.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفیق شهید
|•بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من میدانم شهید میشوم ☺️•|
#شهید_حسین_ولایتی_فر
《شهیدی که هنوز هم حلال مشکلات است》
یکی از دوستان شهید به خاطرهای بعد از شهادت او و نظر کردن شهید به رفقایش اشاره کرده و آن را چنین روایت میکند: سر مزار حسین بودیم که یکی از رفقا پرسید: «برادرت کجاست؟ چند وقتی است ندیدیماش.» داستان برادرم را برایش تعریف کردم. گفتم: «برادرم به خاطر شکایتی که از او شده زندان است.» جزئیات را روایت کردم: «برادرم ساکن کیش بود. آنجا به دختری علاقمند شد و از طریق خانوادهاش پیگیری کرد. آنها هم ابتدا به صورت مشروط میپذیرند. شرطشان این بود که برادرم خودش را به خانواده اثبات کند. برادر من هم هر کاری کرد تا اعتماد آن خانواده را جلب کند. از خریدن جهیزیه برای دختر مورد علاقهاش تا خرجهای کذایی. برادرم که فکر میکرد با این کارها دل خانواده دختر را به دست آورده است، به آنها اعلام کرد به همراه خانوادها میخواهم بیایم خواستگاری.
اما آنها درخواستش را رد میکنند. حتی آن دختر میگوید: «من اصلا به تو علاقهای ندارم.» برادرم وقتی میفهمد در این مدت فریب خانواده را خورده عصبانی شده و با خانواده درگیر میشود. در حین درگیری، لگدی هم به بخاری که آنجا بود میزند. بخاری روی زمین میافتد و آتش در خانه شعلهور میشود. همه به سلامت از خانه خارج شدند اما خانه کاملا سوخت. حالا آن خانواده از برادرم شکایت کردهاند. در دادگاه هم برادرم را به پرداخت 85 میلیون تومان جریمه محکوم کردهاند. او هم که این پول را نداشت، مجبور میشود به زندان برود. این مدت بارها خواستیم رضایت خانواده را بگیریم. هر بار نمیشد. قبول نمیکردند رضایت بدهند. دیگر قطع امید کرده بودیم.»
وقتی این ماجرا را تعریف میکردم، بغض گلویم را گرفته بود. هم شهادت رفیقم، هم ماجرای برادرم خیلی ناراحتم کرده بود. بیشتر از یک سال از زندان رفتن برادرم میگذشت و هیچ کاری هم از دست ما برنمیآمد. آن شب تا دم سحر با رفیق شهیدم درد و دل کردم. وقتی رفتم خانه اذان صبح بود. نمازم را که خواندم از شدت خستگی بیهوش شدم. صبح با صدای مادرم از خواب بیدار شدم. با خوشحالی گفت: «داداشت آزاد شده. آن خانواده اول صبح رفتند و رضایت دادهاند.» صدای مادرم هنوز در گوشم میپیچد. خوشحالیش وصف شدنی نبود. من در آن حالت یقین داشتم که دل سنگ آن خانواده را حسین نرم کرده بود. با خودم گفتم رفیقمان هنوز هم مثل قدیم دنبال حل کردن مشکلات ماست.
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#خاطره_کوتاه
همیشه میگفت: «من یک روز شهید میشوم.» حتی یکبار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازیگوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم میگوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون میکنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید شهید آینده را از کلاس بیرون میکنید.»
#شهید_حادثه_تروریستی
#شهید_حسین_ولایتی_فر
https://eitaa.com/refigh_shahid1
شهید #شهید_حسین_ولایتی_فر در اردوی جهادی..
•|همه اجر ها در گمنامیست..|•
https://eitaa.com/refigh_shahid1
707.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حسین ولایتی فر در پیاده روی اربعین سال ۹۶
ان شاءالله سال آینده عکس ماروهم بزنن..😔
#رفیق_شهید
https://eitaa.com/refigh_shahid1