#اخلاق_شهدایی 🌹
یڪی از بچهها به شوخی پتو رو پرت ڪرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد تو سر ڪاوه . ڪم مونده بود سڪته ڪنم ؛ سر محمود شڪسته بود و داشت خون میآمد .
با خودم گفتم : الانه ڪه یه برخورد ناجوری با من ڪنه . چون خودم رو بیتقصیر میدونستم ، آماده شدم ڪه اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش رو بدم .
دیدم یه دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون ! این برخورد از صد تا سیلی برام سختتر بود !
در حالی ڪه دلم میسوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن ، همونطور ڪه میخندید گفت : مگه چی شده ؟ گفتم : من زدم سرت رو شڪستم ، تو حتی نگاه نڪردی ببینی ڪار ڪی بوده !
همونطور ڪه خونها رو پاڪ میڪرد ، گفت : این جا ڪردستانه ، از این خونها باید ریخته بشه ، این ڪه چیزی نیست .
چنان من رو شیفته خودش ڪرد ڪه بعدها اگه میگفت : بمیر ، میمردم .
#سردار_شهید_محمود_کاوه
#درس_اخلاق
⭕️کارگریِ فرمانده!
انباردار جدید لشکر گفت: یه بسیجی اینجاست که عوض ده تا کارگر کار میکنه، میشه این نیرو رو بدی به من؟
بهش گفتم: کو؟ کجاست؟
گفت: همون که داره گونیها رو دو تا دو تا میبره تو انبار.
نگاه کردم ببینم کیه؛ گونیها جلوی صورتش بود و چهرهش دیده نمیشد. رفتم نزدیکتر، نیم رخش رو که دیدم خشکم زد!
فرمانده لشکر عملیاتی بود! تا منو دید، با چشم و ابرو اشاره کرد چیزی نگم!
دل تو دلم نبود؛ اما دستور بالاترین مقام بود.
گونیها که تموم شد، گفتن بریم. رفتیم و کسی نفهمید کارگر خوب همون مهدی باکری، فرمانده لشکر عملیاتی جنوب بود...
#شهید_مهدی_باکری
#درس_اخلاق
@refigh_shahid1
⭕️چند روز قبل بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبهی پاکت نامه از جیب شلوارش زده بود بیرون.
گفتم: "هان، آقا مهدی خبری رسیده؟"
چشمهاش برق زد!
گفت: "خبر که... راستش عکسش رو فرستادن."
خیلی دوست داشتم عکس بچهش رو ببینم. با عجله گفتم: "خب بده ببینم."
گفت: "خودم هنوز ندیدمش." خورد توی ذوقم.
قیافهم رو که دید، گفت: "راستش میترسم؛ میترسم توی این بحبوحهی عملیات اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش."
نگاهش کردم. چی میتونستم بگم؟
گفتم: "خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، منم میبینم..."
#شهید_مهدی_زینالدین
#درس_اخلاق
@refigh_shahid1🌹🌹🌹
⭕️حاج احمد اومد طرف بچهها. از دور پرسيد: "چی شده؟"
يک نفر اومد جلو و گفت: "هر چی بهش گفتيم مرگ بر صدام بگه، نگفت. به امام توهين کرد، من هم زدم توی صورتش."
حاجي يک سيلی خوابوند زير گوشش و گفت:
"کجای اسلام داريم که میتونيد اسير رو بزنيد؟! اگه به امام توهين کرد، يه بحث ديگهس. تو حق نداشتی بزنيش."
#حاج_احمد_متوسلیان
#درس_اخلاق
#شهدایی🌸🌸🌸🌸
⭕️آیتالله مجتهدی(ره):
خدا گفته اول وقت نماز بخون. اول وقت خوندی نماز؟
گفته غیبت نکن. غیبت نکردی؟
دروغ نگو، نامحرم نگاه نکن...
به حرف خدا رفتی؟
اگه به حرف خدا بری، خدا هم به حرف تو میره!
#درس_اخلاق
@refigh_shahid1
📚 #درس_اخلاق
🌹 اولویتِ نیکی، دخترانند...
✍هدیه دادن به همه خوبست اما به اعضای خانواده، بهتر است و هنگام هدیه دادن به اعضای خانواده، توصیه شده که دختران مقدّم باشند. در شرایط امروز جامعه، اگر نیاز عاطفی فرزندان به ویژه دختران از طریق والدین رفع نشود، چه بسا از راههای دیگری که اصلا به مصلحت نیست دنبال رفع آن باشند.
لذا لازم است که والدین مخصوصا پدرها توجه ویژه ای به خواسته ها و نیازهای دختران خود داشته باشند و از آن جمله میتوان به خرید هدیه درمناسبتهای مختلف برای دختران اشاره کرد. که این هدیه موجب تقویت محبت بین والدین و دختر خانواده میشود.
پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: باید دختران را در دادنِ هدایا بر پسران مقدّم بدارید. زیرا هر کس دخترش را خوشحال کند گویا برده ای از نسل حضرت اسماعیل را آزاد کرده است.
📚اَمالی شیخ صدوق، ص ۶۷۲
@refigh_shahid1
آیتالله بهجت(ره):
🌼ذکر شریف استغفار را زیاد تکرار کنید وخسته نشوید، که مداومت بر این ذکر باعث میشود خداوند به شما توفق عنایت کند.
#درس_اخلاق
@refigh_shahid1
💢 هر #جمعه در یکی از کوچههای محله بازی #والیبال برگزار میکرد
💢 و در کنار ورزش درسهای معنوی و #اعتقادی را به بچهها آموزش میداد،
💢 طوری که آنها با شنیدن #اذان دست از بازی میکشیدند و برای #نماز آماده میشدند و همانجا نماز جماعت به جا میآوردند.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#درس_اخلاق
#هادی_دلها
🌷شهدارا یاد کنیم با ذکر صلوات
⭕️آیتالله فاطمینیا:
🔸پسر يكی ازعلمای بزرگ تعريف ميكرد روزی به پدرم گفتم:
"شما كه دريای علم هستی، اگر بنا باشد يك نصيحت كنی، چيست؟"
میگفت پدرم سرش را مدتی پايين انداخت و فرمود: "آبروی كسی را نبر!"
🔹عزيزان من اسلام میخواهد آبروی افراد حفظ شود!
انقدر راحت آبروی ديگران را نبريم!
اين گناه آبرو بردن انقدر نحس است كه صاحبان آن گاهی موفق به توبه نمیشوند!
#درس_اخلاق
@refigh_shahid1