eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
432 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#story #شهید_ذوالفقاری_را_بشناسیم بار دوم که به منطقه رفتیم نزدیک بود شهید بشم اما خدا نخواست..!!! https://eitaa.com/refigh_shahid1
نــام : پویا نـام خـانوادگـی : ایزدی نـام پـدر : اطـلاعاتی مـوجود نـیست تـاریخ تـولـد : ۱۳۶۲/۰۶/۰۱ مـحل تـولـد : لنجان سـن : ۳۲سال دیـن و مـذهب : اسلام شیعه وضـعیت تاهل : متاهل شـغل : پاسدار مـلّیـت : ایرانی دسـته اعـزامـی : تیپ ۸ زرهی نجف اشرف مسئولیت نظـامی : مسئول تانک ها درجـه نظـامی : اطـلاعاتی مـوجود نـیست تـحصیـلات : اطـلاعاتی مـوجود نـیست https://eitaa.com/refigh_shahid1
🌹جـزئیات شـهادت🌹 تـاریخ شـهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۰۱ کـشور شـهادت : سوریه مـحل شـهادت : حلب عـملیـات : اطـلاعاتی مـوجود نـیست نـحوه شـهادت : بر اثر اصابت موشک کورنت اسرائیلی به تانکش به شهادت نائل آمد. https://eitaa.com/refigh_shahid1
⚫️اطـلاعات مـزار⚫️ مـحل مـزار: گلزار شهدای لنجان اصفهان وضـعیت پـیکر : مـشـخـص موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا قـطعـه : شهدای مدافع حرم ردیـف : اطـلاعاتی مـوجود نـیست شـماره : اطـلاعاتی مـوجود نـیست https://eitaa.com/refigh_shahid1
رفیق شهید.. #شهید_پویا_ایزدی #شهید_مدافع_حرم https://eitaa.com/refigh_shahid1
از همه خلق شوم خسته و دست بسته اگر..🌹 تا تو هستی چه حاجت به عطای دگران..🌹 پنج شنبه و بیاد شهدای عزیز مدافع حرم و شهدای هشت سال دفاع مقدس برای شادی روح همه شهدا علی الخصوص شهید حسین معز غلامی صلوات...❤️
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️ ⚫️🔸⚫️ 🔸 🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️ ⚫️ 💠 🌹 🔸 🔸 🌹 💠 ⚫️ ⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸 🔸 ⚫️ 🔸⚫️ ⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠 هروقت حسین به سوریه می رفت دست به دامن یک شهید می شدم بار اول متوسل به شهید آقامحمودرضا بیضایی شدم که حسین سالم بیاد . بار دوم متوسل به شهید آقاجواد الله کرم شدم و حسین سالم بیاد و نذرم در هر بار ادا می کردم . بار آخر شهید سجاد زبرجدی رو انتخاب کردم .که حسین سالم برگرده شله زرد بپزم و به نیت ایشان پخش کنم ؛ چندشب قبل از شهادت حسین خواب دیدم شهید سجاد زبرجدی در عالم رویا به من گفتن نذرت قبول شده ادا کن ؛ نذر من قبول نشد چون حسین ازمن مستجاب الدعوه تر بود و شهید سجاد زبرجدی در اصل بشارت شهادت حسین رو داده بود . 💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸 ⚫️🔸⚫️ 🔸⚫️💠💠 ⚫️ 💠🌹 🔸 https://eitaa.com/refigh_shahid1
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️ ⚫️🔸⚫️ 🔸 🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️ ⚫️ 💠 🌹 🔸 🔸 🌹 💠 ⚫️ ⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸 🔸 ⚫️ 🔸⚫️ ⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠 دفعه اولی که حسین به سوریه رفت خیلی برای ما سخت گذشت، نه تنها روزشماری می کردیم برای بازگشتش بلکه ثانیه هارو هم می شمردیم تا برگرده. یک روزتماس گرفت و گفت : سه شنبه شب بر می گرده، بی نهایت خوشحال شدیم . از ساعت ده شب در فرودگاه امام خمینی رحمت الله علیه با یک سبد گل بزرگ منتظر برگشت ایشون بودیم که تقریبا برای ساعت سه هواپیماش رو زمین نشست. تموم مدت پشت شیشه های سالن پرواز قرآن می خوندیم و ذکر می گفتیم تا از روی پله ها دیدیمش. شاد و خوشحال به سمتش رفتیم تا از گیت بیرون اومدتا مارو با اون سبد گل بزرگ دید با غم بزرگی که در چشماش و صداش نمایان بود گفت : تورو خدا برید اونطرف و گل رو مخفی کنید. ماهم اطاعت کردیم و خودمون رو از گیت دور کردیم وقتی اومد بیرون و ازش علت رو جویا شدیم با حال عجیبی گفت : تو این پرواز چندتا شهید آوردیم، تازه خیلی از ابدان شهدا در منطقه جاموند، می ترسم پدر و مادر یکی از شهدا این دسته گل ها رو ببینه و آه بکشه. تموم راه برگشت از فرودگاه رو با چشم اشکبار طی کردیم تا رسیدیم به منزل . تا نماز صبح نشست و از خاطرات تلخ حلب گفت و ما گریه کردیم . بخاطر همین اتفاقات بار دوم که از سوریه برگشت بی خبر اومد . 💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸 ⚫️🔸⚫️ 🔸⚫️💠💠 ⚫️ 💠🌹 🔸 https://eitaa.com/refigh_shahid1
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️ ⚫️🔸⚫️ 🔸 🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️ ⚫️ 💠 🌹 🔸 🔸 🌹 💠 ⚫️ ⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸 🔸 ⚫️ 🔸⚫️ ⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠 دفعه دوم که اومده بود سوریه یه ترکش خورد تو دستش . همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره . ولی دیدیم خیلی آروم و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت ی گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر ! می گفت : نمی تونم برم عقب کار رو زمینه ؛ بعدشم خودش دستشو پانسمان کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی ی ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه تضعیف نشه . 💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸 ⚫️🔸⚫️ 🔸⚫️💠💠 ⚫️ 💠🌹 🔸 https://eitaa.com/refigh_shahid1
#عشق_جگر_میخواهد 《•..قدم اول این راه جگر میخواهد..•》 #شهید_حسین_معز_غلامی #رفیق_شهیدم