مادر شهید:
بیشتر از اینکه از تیر خوردن بترسد، از من میترسید! اگر بلایی سرش میآمد، به همسرش سفارش میکرد که به من چیزی نگوید، میگفت: «مامانم بفهمه کارمون در اومده!» اولین بار که مجروح شد، من از پچپچ پدرش و دامادمان فهمیدم که برای مرتضی اتفاقی افتاده، همان جا شروع کردم به گریه، هرچه میگفتتد که او سالم است قبول نمیکردم، امکان تماس هم نبود. با چند نفری تماس گرفتند و بالاخره شمارهای پیدا کردند که بتوانم با مرتضی حرف بزنم، گوشی را که برداشت گفت: «مامان چی شده؟ کل سوریه دارن دنبالم میگردن!». گفتم: «میخواستم صداتو بشنوم، بگو ببینم حالت چطوره؟ خیلی درد داری؟ آخه با خودت چیکار کردی پسر؟»، خندید و گفت: «من خوبم مامان، همون دو روز پیش چند ساعت بعد مجروحیتم بهتون زنگ زدم ولی مثل اینکه خبرش تازه بهتون رسیده! نگران نباشید».
https://eitaa.com/refigh_shahid1
یادم هست حسین(شهید مرتضی حسینپور) جانباز شده بود و در همان زمان مجروحیت با آقا دیدار داشتند. دوست داشت انگشتر حضرت آقا را هدیه بگیرد اما رویش نشده بود. در همان دیدار یکی دیگر از بچهها انگشتر آقا را گرفت. حسین این موضوع در دلش مانده بود. وقتی برگشتند به آن دوستش گفته بود: «این انگشتر را بده من ببینم» و بعد گفته بود: «اگر بخواهم که آن را به من ببخشی که نمیدهی، میدهی؟» آن طرف هم بهشوخی گفته بود: «تو گوشیات را به من بده. من هم انگشتر را به تو میدهم.»، اما حسین خیلی جدی همان موقع گوشیاش را داد. گوشیاش آن موقع بیش از دو میلیون قیمت داشت، اما آن را داد و گفت "این گوشی من برای تو" و انگشتر آقا را گرفت. اصلاً دلبستگی به مال دنیا نداشت.
https://eitaa.com/refigh_shahid1
مادر شهید:
هیچوقت از مرتضی نشنیدیم که غیبت کسی را کند. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر کسی جلوی او از کسی بد میگفت با خنده و شوخی بحث را عوض میکرد. حتی دوست نداشت پشت سر کسانی که در حقش ظلم کرده بودند هم بدگویی شود. بار غصهها و مشکلات را بهتنهایی بهدوش میکشید اما درباره کسی بدگویی نمیکرد.
https://eitaa.com/refigh_shahid1
حاج قاسم سلیمانی:
اگر شهید حسن باقری را چشم تیزبین دفاع مقدس مینامیم، شهید مرتضی حسینپور را باید چشم تیزبین جبهه مقاومت اسلامی بنامیم.
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهیـد_مـرتضے_حسیـن_پـور:
«مــن براے شهــادت اصــرار نمےڪنم
آنقـدر ڪـــار مےڪنـم
ڪہ لایـق شهـــادت شـوم ...
و خــدا من را بخـــرد .»
https://eitaa.com/refigh_shahid1
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
#شهید_جهاد_عماد_مغنیه #شهید_حزب_الله نــام : جهاد (جواد عطوی) نـام خـانوادگـی : مغنیه نـام پ
دلش تفسیر نصرالله چمران خون تو رگ هاش...
جهاد اسمش جهاد رسمش جهاد اندیشه و رویاش...
.
۲۸ دی ماه سالروز شهادت شهید جهاد مغنیه...
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_حسین_هریری
#شهید_تیپ_فاطمیون
#قمر_فاطمیون
نــام :
حسین(اسم جهادی:سید عمار)
نـام خـانوادگـی :
هریری
نـام پـدر :
عباس
تـاریخ تـولـد :
۱۳۶۸/۰۸/۰۳
مـحل تـولـد :
مشهد
سـن :
۲۷سال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :
متاهل
شـغل :
کارمند بخش بازرسی قطار شهری
مـلّیـت :
ایرانی
دسـته اعـزامـی :
فاطمیون
مسئولیت نظـامی :
تخریب چی
درجـه نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
تـحصیـلات :
کارشناسی حقوق از دانشگاه قوه قضائیه
https://eitaa.com/refigh_shahid1
🌹جـزئیات شـهادت🌹
تـاریخ شـهادت :
۱۳۹۵/۰۸/۲۲
کـشور شـهادت :
سوریه
مـحل شـهادت :
حلب
عـملیـات :
پاکسازی شهر حلب
نـحوه شـهادت :
دشمن در قسمتی از حلب عقبنشینی کرده بود. حسین با دو نفر دیگر از دوستانش از جمله شهید بشیری و شهید جهانی برای پاکسازی به آن قسمت منطقه حلب میروند. سه تا تله انفجاری در یک خانه بوده که میخواستند خنثی کنند. حسین فکر میکند این تلهها جدا از یکدیگر کار شدهاند، اصلی را خنثی میکند. در صورتی که تلههای دیگر به صورت مخفی در خانه کار شده بودند. آنها منفجر میشوند.
https://eitaa.com/refigh_shahid1