#خاطره_کوتاه
سردار همدانی وقتی اخراجی ها را دید گفت
اگر کسی از تو شاهد خواست که مگر همچین آدم هایی در جنگ بودند،
بگو بیاید پیش من آدرسشان را بگیرد.»
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#خاطره
#سردار_سرلشگر_شهید_حسین_همدانی
سردار همدانی نمونه واقعی یک انسان کامل به شمار میرفت و چه با دشمنانش و دوستانش بزرگمنشانه برخورد میکرد و اگر کسی اشتباه و خطایی میکرد سردار همدانی به راحتی از آن چشم میپوشید.
نگاه پدرم به دنیا نگاهی نبود که درگیر دنیا باشد و چیزی را برای خود نخواست و معتقد بود دنیا محل گذر و عبور است و در زندگی و رفتار خود این مسئله را همیشه رعایت میکرد.
مدتی قبل از رفتنشان با پدرم دیدار داشتم و ایشان به خانواده گفتند که شاید این آخرین ماموریتم باشد.
مادرم هم به ایشان گفت من به شرطی با این ماموریت موافقم که اگر شهید شدی من را نیز شفاعت کنی.
پدرم در آخرین دیدار خود حتی تاکید کردند اگر من شهید شدم من را همدان به خاک بسپارید و ما نیز با دلخوری به وی میگفتیم(سردار نزد ما حرفی از رفتن نزن.)
#خاطره_کوتاه
پسر شهید همدانی
پدرم در وصیت نامه خود یک پیشنهاد خوب دارند
و آن اینکه اگر امکان داشت هر شخصی که وصیت نامه من را می خواند
برای من یک روز نماز و روزه به جای آورد که اگر در آن عالم در کنار هم بودیم جبران کنم.
#یادشباصلوات
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
نحوه شهادت فرمانده تیپ فاطمیون شهید علی رضا توسلی طبق برنامه هباریه رو تا ۱۰ شب یکسره کردیم، تل قری
بالا رفتیم درگیری شدید شد، نور انفجار، بوی باورت و دود… فهمیدیم که واقعا منتظرمون نبودن یک ساعت از نیمه شب گذشته رسیدیم رو تل، تل رو گرفتیم.
اعلام کردیم تل قرین پاکسازی شده داریم تثبیتش می کنیم. بچه های حزب الله محور شمالی بودن اماده بودن برای تلول فاطمه، حمریت و سلطانه، تعجب کردن که تل قرین رو گرفتیم خودشون رو جمع و عزمشون رو جزم کردن و زدن به تلول فاطمه، حمریت و سلطانه تا صبح یکسره شون کردند.
صبح خروس خون می شد، ارباب های تکفیری ها رو روی تل های دیگه دید. می دونستیم این شروع بازیه واقعیتش هم همین بود. بچه های شنود خبر اوردن که مخالفین گروه گروه و دسته دسته، نعره زنان درحال امدن به اینطرف هستن، وسط ما بودیم. صدای مخابره اومد از پشت خط، شنیدم که به ابو حامد گفت شاهکار کردی شاهکار، شاخ اسرائیل رو شکستی.
تکفیر ها شروع کردن گروه اول ، دوم ، سوم … پشت سر هم حسابوشون از دسته مون در رفته بود. توپخانه ارتش از دیر عدس نمی تونست دقیق پوشش بده، تنها بودیم در مقابلشون. ابو حامد همه رو جمع کرد گفت غیرت حیدری لازمه باید ببینن و بفهمن غیرت حیدری چیه…
زرهی نمی تونست بیاد، ما هم فقط اسلحه سبک داشتیم با چند تا پیکا و ار پی جی ۷، در عوض اونطرفی ها تا دلت بخواد منابع و امکانات داشتن، خمپاره های اسرایئلیشون هم نقطه می زد.
بعضی هاشون رسیدن سر تل، درگیری سینه به سینه بود و رو در رو، می زدمیشون جنازهاشون میشد جون پناهمون و مرمی هاشون می شد مهماتمون، کلاش هامون بعد ۴ یا ۵ خشاب جوابمون میکرد اما کلاش های اونا بود در اطرافمون.
ساعت از ظهر گذشت، کم طاقت شده بودن. بچه های شنود خبر اوردن که تکفیری ها می گن فاطمیون تل رو طلسم کردن، راست می گفتن تل رو طلسم کرده بودیم طلسم غیرت حیدری،
یک یا دوتا گروه شون می رفت عقب، جاش دو یا سه تا گروه دیگه میامد با رجز خوندن پشت مخابره. یک ساعتی می گذاشت که اونا هم دست از پا دراز تر نصف نفراتشون رو می گذاشتن و بر میگشتن.
دم غروب دیگه شل شدن فهمیدن که اینطوری نمی تونن ادامه بدن، داشتن بر می گشتن سمت کفرناسج و جاهای دیگه، تل عنتر جنوب مون بود و اذیتمون می کرد. ۱۸ نفر شهید و نزدیک ۵۰ نفر زخمی داده بودیم از اونطرفی ها هم تا ۱۸۰ نفر رو شمرده بودیم.
تونستیم نفسی بکشیم. همه خسته بودیم از شب قبل شروع هباریه کسی نخوابیده بود نزدیک ۴۸ ساعت. ابو حامد از همه از خسته تر، فرماندهی که علاوه بر مسئولیت فرماندهیش، از جنگ تن به تن هم سرافراز بیرون اومده بود...
ادامه دارد
(۲)
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#پیشنهاد_ویژه
کانال مارو به رفقاتون معرفی کنید...
https://eitaa.com/refigh_shahid1
#شهید_محسن_حججی
شهید مدافع حرم
نــام :
محسن
نـام خـانوادگـی :
حججی
نـام پـدر :
محمدرضا
تـاریخ تـولـد :
۱۳۷۰/۴/۲۱
مـحل تـولـد :
نجف آباد
سـن :
۲۵
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :
متاهل
شـغل :
پاسدار
مـلّیـت :
ایرانی
دسـته اعـزامـی :
لشکر زرهی ۸ نجف اشرف
مسئولیت نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
درجـه نظـامی :
سروان پاسدار
تـحصیـلات :
فارغ التحصیل مرکز آموزش علمی کاربردی علویجه در رشته تکنولوژی کنترل
🌹جـزئیات شـهادت🌹
تـاریخ شـهادت :
۱۳۹۶/۵/۱۸
کـشور شـهادت :
سوریه
مـحل شـهادت :
سوریه_ التَنْف
عـملیـات :
در گذرگاه مرزی الولید_منطقه مرزیِ بین سوریه و عراق
نـحوه شـهادت :
این مدافع مظلوم و مقتدر حرم در روز دوشنبه 16 مرداد 1396 به اسارت حرامیان داعشی درآمد و در روز چهارشنبه 18 مرداد 1396 در منطقه تنف سوریه به شهادت رسید،
⚫️اطـلاعات مـزار⚫️
مـحل مـزار :
یادمان شهدای نجف آباد
وضـعیت پـیکر :
مـشـخـص
موقـعیت مـزاردر گـلزار شـهدا
قـطعـه :
اطلاعاتی موجود نیست
ردیـف :
اطلاعاتی موجود نیست
شـماره :
اطلاعاتی موجود نیست
https://eitaa.com/refigh_shahid1