شهید علی عابدینی

سخنان تاریخی #شهید_بهشتی مگه میشه یه جامعه ای رو بر محور #دروغ تا آخر پیش برد؟ نمیشه

سالروزشهادت مداح اهلبیت شهیدغلامحسین جان نثاری گوشه ای ازوصیت نامه تقوا را رعایت کنید، هر کاری را با نام خدا شروع کنید، درباره اخرت خود خوب فکر کنید،..... امام راپیروی کنید، اگر امامتان را تنها بگذارید مثل مردم کوفه مایه ننگ نسل های بعدی میشوید.... اری شهید، شهید گونه زندگی کرد وهمچون حضرت عباس، دریاری امام خویش، ابوالفضل گونه شهید گردید ای کاش همانطور که شهدا رایادمیگنیم راهشان راهم شهید گونه ادامه دهیم نثار روح مطهر همه شهدا الفاتحه مع الصلوات #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ

گفت مشق نام لیلی می کنم خاطر خود را تسلی می کنم چون میسر نیست من راکام او عشق بازی می کنم با نام او شهدا ببخشید ما را که خوب یاد گرفته ایم باالفاظ بازی کنیم ولی مدتهاست اینقدر غرق خود شده ایم که دیگر درک لحظه های باشما بودن رابتاریخ سپرده ایم ای کاش زیبای لحظه های باشما بودن را دوباره حس کنیم ای همراهان شهدا،دعاکنید درغافله عاشقان هنوز جای برایمان باشد اللهم ارزقنی.....ــ 🌷🌷🌷

چقدر خوبه آخرش....

🌸هنگام اذان است و اجابت دعا 🌸 🌸به وقت شرعی به افق کرج 🌸 ✨الله اکبر۴ ✨اشهدان لا اله الّا الله۲ ✨اشهدان محمداً رسول الله۲ ✨اشهدان علیاً ولی الله۲ ✨حی علی الصلاة۲ ✨حی علی الفلاح۲ ✨حی علی خیر العمل۲ ✨الله اکبر۲ ✨لا اله الّا الله۲ 🌷🌷🌷

#لبخندبزن_رزمنده داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو خمپاره اومد و بوممممم ... .💥💣😱 نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.😢 دوربینو برداشتم رفتم سراغش🎥🎤 بهش گفتم :تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...⁉️ در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد؛😕 گفت: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙏🍃 اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نکنید!😳 بهش گفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از تلویزیون پخش بشه ها... یه جمله بهتر بگو برادر ...📺😊🍃 با همون لهجه اصفهانیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده!😄😂😅 #فرواردفراموش_نشه😉❤️ 🌷🌷🌷

ابووصال قسمت10: می خواست مفید باشه دوره نوجوانی اش را به خوبی گذراند واز بحران های ان دوره خبری نبود. چون ورزش می کرد صورتی بدون جوش داشت که برای خودش هم تعجب اور بود. ولی همیشه قد بلدش را دوست داشت اما از کم پشت بودن ریش هایش می نالید.خدارا به خاطر داده هایش شاکر بود و از انرژی جوانی اش در راه مثبت و مفید استفاده می کرد. @refigh_shahid1

ابووصال قسمت 11:علاقه به ورزش رزمی شش تا هفت سالگی ژیمناستیک کار کرد و بعد از ان به تبعیت از دایی زبرگش ورزش های رزمی و تکواندو کار شد. علاقه اش به ورزش های هیجانی و جنبشی روز به روز بیشتر می شد. حیاط و پارکینگ خانه با وسایلی مثل صندلی تایروموتور پدرش محل تمرین او شده بود. کنترلش کمی سخت تر شدو پارک محل بعدی تمریناتش شد. به خاطر هوای آزاد وموانع بیشتر که در پارک بود هیجان و انرژی اش تخلیه می شد.دوره راهنمایی اش حرکات خطناکی می کرد و نگرانی ها دوبرابر شده بود که به خودش آسینی نرسد. راسته دیوار را بالا می رفت و پرش هایش بلند تر شده بود. بعد ها مشخص شد که به این حرکات پارکورمی گویند که نوعی ورزش است . بدون اینکه دوره اموزشی خاصی ببیند ان را یاد گرفت. (مادر شهید). @refigh_shahid1

بهش گفتن:آقا ابراهیم!چرا جبهه رو ول نمی‌کنی بیای دیدار امام خمینی؟ گفت : ما امام رو برای اطاعت می‌خوایم ، نه برای تماشا 🌷شهید ابراهیم هادی 🌷🌷🌷