🕊 بیا آرامش جانم
که تسکین می دهد عشقت
تمام اضطرابم را...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🌹🌹🌹
مواظب باشیم
بہ بهانہ اینکہ👈ما خوبیم و دیگران بد
آبروی کسے را نبریم
فردای قیامت هم هست!
🌷🌷🌷🌷
•~ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء ~•
🕊وقتی که دلت
تنگ می شود،
به #آسمان
نگاه کن ...
+ما نگاه های تو را،
به طرف آسمان میبینیم... (:
{ بقره ،۱۴۴ }
همین که مرا می بینی
همین که حواست هست
همین مرا آرام می کند، آرام ...
#آرامشم_تویی_خدا{♥️}
🌸🌸🌸🌸
↫ خــدایا !
↫از تـو میخـواهم⇩
↫چـادر مرا آن چنان با
⇠چـــادر خاڪے جدہ ے سادات⇢
پیوند بزنے...
↫ڪہ اگر جان از تنم رود⇩
چــــادر از سرم نرود...✓
☜«هذہ امانتڪ یا فاطمـ♡ــةالزهـ♡ـراء»☞
🌹🌹🌹🌹
🔅🌸💮 💮🌸🔅
#چادرانھ
🌹روزے ڪه تو را آفرید
آرام در گوشتــ زمزمه ڪرد :
تو جهاد نڪن
تو مانند مردان ڪار نکن
تو دستــ به سیاه و سفید هم نزدے،
نزدے...🙂
فقط حجابتــ را
فقط عفافتــ را
فقط نجابتتـ را
با چنگ و دندان نگھ دار💪
تا از آغوش تو مردانے بہ معراج بیایند
و از پاڪے تو فرزندان بشر پاڪ شوند
و خواستــ به تو بفهماند ڪہ چقدر برایش ارزشمندے و مرد هیچ
برتری بر تو ندارد☺️🌺
آنگاه فاطمه (س) را آفرید😍
و گفتـ این بهانه ی
آفریدن زمین و همه ی کائناتــ و عالمیان استــ و عفاف را در فاطمه نهاد تا زن او را الگو ڪند و بداند وظیفه اش چیستــ .🍃
فاطمه ای که چادرش پشتــ در
سوختــ اما از سرش نیفتاد
🌸🌸🌸🌸
به خدا امید داشته باشیم
توی مشکلات فقط خدا رو صدا بزنیم
یادمون نره
ما هیچ دادرسی جز #خدا نداریم :)👌🏻♥️ 🌷@refigh_shahid1
🕊🍃
💥وقتے عملیات نمےشد و جابجایے صورت نمےگرفت نیروها از بیڪاری حوصلہ شان ڪم میشد، نہ تیر و ترڪشی نہ شهید و مجروحے و نہ سرو صدایے منطقہ یڪنواخت و آرام بود آن موقع بود ڪہ صداے همہ درمےآمد.
⚡️و بعضےها براے روحیہ دادن بہ رزمنده ها، دست بہ سوے آسمان بلند ڪرده و مےگفتند: «اللهم ارزقنا ترڪش ریزے، آمبولانس تیزے🚑، بیمارستان تمیزے🏥، و غذاها🍲 و ڪمپوتهاے لذیذی🍹.»
و همینطور قافیہ سر هم مے ڪرد و بقیه آمین مےگفتند😂🌹
🌷 @refigh_shahid1
✨﷽✨
✅خداوند همواره ناظر اعمال ماست...
✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت:
«هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد.
📚معارف اسلامی، شماره ۷۷
🌺🌺🌺🌺