#حدیث_روز
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله
🔷هرگاه در حضور كسى از برادر مسلمانش غیبت شود و او بتواند ياريش دهد اما به يارى (دفاع از) او برنخيزد، خداوند در دنيا و آخرت تنهايش میگذارد.
من لا يحضره الفقيه،4/372
@refigh_shahid1
🔰از زبان خواهر شهيد مدافع حرم #عباس_کردانی
🌸 اخلاق و رفتار و #شجاعت او زبانزد و الگوی بسيجيان و پاسداران بود.
🌷 در يکی از جانفشانی های او منقول است که يک شب جهت انجام #گشت در محدوده جاده ساحلی بروی پل الغدير حوزه١٢شهری #کوت_عبدالله بود که متوجه ميشود يک #دختر خانم نسبتا جوان خود را از بالای پل به رودخانه انداخت و همه مردم نظاره گر بودند.😞
🌷ايشان به راننده دستور داد بايستدو هرچه مانعش ميشود نميتواند و بالاخره و درآن هواى سرد به رودخانه ميپرد جان دختر را نجات ميدهد👌 که در آن اتفاق سمعک و گوشی وى می سوزد و دختر را خود به بيمارستان انتقال داده و به خانواده اش تحويل ميدهد ...🌹
کجايند مردان بی ادعا ...🕊
#شهید_مدافع_حرم
عباس کردانی🌺
💎 خدا از "هیس "خوشش نمياد!
مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان ،
آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد :
آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند ،
از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه
مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز
از لپ هام گرفت تا گل بندازه
تا اومدم گریه کنم گفت : هیس ، خواستگار آمده
خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم
گفتم : من از این آقا می ترسم ، دو سال از بابام بزرگتره
گفتند : هیس ، شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره
حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت :
جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود
بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ
سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابراهیم آورده بودم را
ریختند تو باغچه و گفتند :
تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها
گفتم : آخه ....
گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه
بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه
همه خندیدند ولی من ، خجالت کشیدم
به مادرم می گفتم : مامان من اینو دوست ندارم، دوست داشتن چیه ؟
عادت میکنی
بعد هم مامانت بدنیا اومد
با خاله هات و دایی خدابیامرزت
بیست و خورده ایم بود که حاجی مرد
یعنی میدونی مادر ، تا اومدم عاشقش بشم ، افتاد و مرد
نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون
یعنی اون می رفت ، می گفتم : اقا منو نمی بری ؟
می گفت هیس ، قباحت داره زن هی بره بیرون
عین یه غنچه بودم که گل نشده
گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش
مادر بزرگ ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت :
آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه
اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم ، نشد
دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم ، ولی نگفت
حسرت به دلم موند که روم به دیوار ، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه
گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود
زیر چادر چند تا بشکن می زدم
آی می چسبید ، آی می چسبید
دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر
ولی دست های حاجی قد همه هیکل من بود
اگه میزد حکما باید دو روز می خوابیدم
یکبار گفتم ، آقا میشه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم ؟
گفت : هیس ، دیگه چی با این عهد و عیال ، همینمون مونده که انگشت نما شم
مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت:
بچه گی نکردم ، جوونی هم نکردم
یهو پیر شدم
پاشو دراز کرد و گفت : پاهام خشک شده ، هر چی بود که تموم شد
آخیش خدا عمرت بده ننه
چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس
به چشمهای تارش نگاه کردم ، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش
هشتی ، وشگون ، یه قل دوقل ، عاشقی
گفتم مادر جون حالا بشکن بزن ، بزار خالی شی
گفت : حالا دیگه مادر ، حالا که دستام دیگه جون ندارن ؟
انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند
خنده تلخی کرد و گفت : آره مادر جون ،
اینقدر به همه هیس نگید
بزار حرف بزنن
بزار زندگی کنن
آره مادر هیس نگو ، باشه؟
خدا از "هیس "خوشش نمياد
@refigh_shahid1
شخصى نزد امام صادق رفت و گفت
من از #لحظه_مرگ بسيار ميترسم
چــه کنــم؟
امام صادق(ع) فرمودند⇩
#زيـارت_عاشـورا را زيـاد بخوان..
آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت
عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر
در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟
•{اَللّهُمَّارْزُقْنیشَفاعَهَالْحُسَیْنِیَوْمَالْوُرُودِ}•
یعنی خدايا #شفـاعت_حسين علیـهالسلام
را هنگام ورود به قبر روزى من کن...
@refigh_shahid1
فرد درمانده تربيت نكنيد !
جملاتي مانند :
" هميشه كارت خرابكاريه" ،
"هيچ وقت حرفمو گوش نميدي" ،
" يكبار ازت يه كارى خواستما ببين چكار كردى" به طرفتان درمانده بودن را مياموزد.
از كلمات "هيچ وقت" يا "هميشه" براي نشان دادن بدى كار طرفتان استفاده نكنيد.
طرفتان ممکن است روزانه صدها كار درست و چند كار اشتباه انجام ميدهد درست شبيه شما و بقيه انسانها.
غلو نكنيد! طرفتان باور ميكند كه هميشه بد است و هيچ وقت خوب نيست و اعتمادبنفسش را از دست میدهد؛كم كم #درمانده خواهد ماند
اگر او لجبازی کرد ، در مقابل او لجبازی نکنید
چون معمولا لجبازها توی لحظه اوج لجبازی اصرار دارن بگن دارند درست میگن؛ اون لحظه اصرار بر اثبات اشتباهشون نداشته باشین.
در اون لحظه باهاشون بحث نکنین. سعی کنین بحث در این مورد رو بذارین واسه لحظه ای که آروم تر شدین. در مجموع میخوام بگم اون لحظه بگذارید و بگذرید ...
@refigh_shahid1
#حکایت
از این ستون به آن ستون فرج است
مسافر راه گم کرده ای به کاروانسرائی پناه برد. غافل از آنکه مقر دزدان بود و دزدان نیز او را به گمان جاسوس حکومتی گرفته برای تیرباران به ستونی بستند.
مسافر هر چه به دزدان التماس کرد موثر واقع نشد و تا آخر گفت حال که چنین است از این ستون بازم کرده به ستون دیگری ببندید.
چون پرسیدند جواب داد شاید فرجی شود.
از قضا در همان فرصت امنیه های حکومتی از راه رسیده و کاروانسرا را محاصره کرده و دزدان دستگیر و مسافر را آزاد کردند....
🌼 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
@refigh_shahid1
@avaye_alaviun9105784_859.mp3
زمان:
حجم:
6.6M
💠🌸🍃
🎧 #سبک_شور👆
🎤کربلایی جواد #مقدم👌
🌹ممنونم که داری همیشه هوامو
#امام_حسین ع🌸🍃
♻️ #پیشنهاد_دانلود 💯