eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
432 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آمرزش والدین با اعمال نیک فرزندان 🦋پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : عیسی بن مریم علیه السلام به قبری عبور کرد که صاحبش در عذاب بود ، سپس سال بعد به آن قبر عبور کرد در حالی که صاحبش دچار عذاب نبود ، به پروردگار گفت : سال اوّل از این قبر عبور کردم صاحبش در عذاب بود ، و سال بعد در عذاب نبود . خدا به او وحی فرمود : ای روح اللّٰه ! از او فرزندی شایسته به سنّ رشد رسید که جاده ای را اصلاح کرد ، و یتیمی را پناه داد ، پس به خاطر عمل فرزندش او را آمرزیدم. @refigh_shahid1
در حسرت فتح آسمانها ماندیم پابند زمین شدیم و اینجا ماندیم از آخر مجلس شهدا رفتند و مائیم که دسته جمع ، تنها ماندیم ... عکس نوشت: شهید مصطفی صدرزاده❤
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 💚رسول اکرم (ص) : 🌺مَنْ صَلَّی عَلَیَّ فِی کِتَاب لَمْ تَزَلِ الْمَلاَئِکَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَادَامَ اسْمِی فِی ذلِکَ الْکِتَابِ کسی که در نوشته ای صلوات بر من بنویسد، فرشتگان تا وقتی که اسم من در آن نوشته است برای او استغفار می‌کنند🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 @refigh_shahid1 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
امام علی (ع) فرمودند: 🔷دنبال عیبهای مردم نباش، زیرا عیبهایی که در خودت هست -اگر خردمند باشی- مانع از آن می شود که از کسی عیب جویی کنی. غرر الحكم، ص751 @refigh_shahid1
ثروتمند هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید: ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین؟ کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود. گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم. آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟ نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من؟ ه نه! دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره. آن ها در حالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن ها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم. @refigh_shahid1
✨﷽✨ 🌻‍ معنای اذکار و حرکات نماز 🌻‍ ✍امیر المؤمنین امام علی علیه السلام درباره تفسیر و تأویل حرکات و اذکار نماز فرمودند: تکبیر [الله اکبر] یعنی: خداوند را بزرگتر از آن بدانی که قابل وصف باشد. کشیدن گردنت در رکوع نیز یعنی می گویی: اگر گردنم را بزنند باز به خداوند ایمان دارم. سر برداشتنت از رکوع و گفتن جمله «سمع اللّه لمن حمده» یعنی: خدایی که مرا از نیستی به صحنه هستی آورد. تأویل سجده اول این است که در حال سجده از دلت بگذرانی که: مرا از این خاک آفریدی سر برداشتنت از سجده اول، تأویلش این است: مرا از خاک بیرون آوردی و سجده دوم به معنای این است که: مرا به خاک برمی گردانی. و در سر برداشتنت از سجده دوم از قلبت بگذرانی: بار دیگر مرا از خاک بیرون می‌آوری. نشستن در تشهّد ، تأویلش این است که در دلت بگذرانی: خدایا! من حق را بر پای داشتم و باطل را میراندم تأویل تشهّد، عبارت است از: تجدید ایمان و اقرار به برانگیخته شدنِ پس از مرگ. تأویل سلام دادنها عبارت است از: تمجید پروردگار سبحان و برتر دانستن او از آنچه ستمگران در حقّش گفته اند. تأویل جمله «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته» : طلب رحمت و مِهر خدای سبحان است 👌کسی که تأویل نماز خود را به این صورت نداند، نمازش ناقص است 📚بحار الأنوار ، جلد ۸۴ ، صفحه ۲۵۴ @refigh_shahid1
❤️ بہ مقام ولی فقیہ علاقہ و هم احترام زیادی قائل بود . اگر در خانہ دراز ڪشیده بود و یڪ دفعه تلویزیون آقا را نشان می داد ، سید اصغر بلند می شد و می نشست . نسبت بہ ائمه معصومین هم غیرت خاصی داشت . ائمہ را واقعا پدران خودش میدانست . یڪ مرتبه شهادت یڪی از ائمہ بود ڪہ تعطیل هم نبود ؛ می خواست یڪ گوشی بخرد ، ولی چون شهادت بود ، نرفت . گفتم چہ اشڪالی داره ؟ گفت : اگر سالگرد پدرت بود می‌رفتی خریدی بڪنی ڪہ باعث خوشحالیت شود؟ خیلی رعایت می ڪرد . شهید مدافع حرم آل‌الله @refigh_shahid1
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت شانزدهم : ۱۷ شهریور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال . با موتور به همان جلسه رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ).جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد. 🔸نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادي هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! 🔸آمدم بيرون. تا چشم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان مي آمد. شعارها از درود بر خميني به سمت شاه رفته بود. فرياد بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند: ساواکيها از چهار طرف ميدان را کرده اند و... 🔸لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت سوم شعبان و سريع برگشتيم. تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم و برميگشتيم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود. 🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند. ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟ 🔸نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش. صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن را انداخت روي کمرش. بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه. 🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت. خيلي ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوي توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامه ها. مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و... 🔸در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به باز ميگردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
❤️ آیت الله بهجت رحمة‌الله‌علیه : هر قدر ڪه نمازهایت منظم و اول وقت باشد ، امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد . مگر نمےدانی ڪه رستگاری و سعادت با نماز قرین شده است ?! @refigh_shahid1
✨﷽✨ 🌹هنگام نداری آبروی شوهر را نریز🌹 ✍ دو سه روز غذا در خانهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها نبود. حضرت زهرا (س) به امیرالمومنین علیه السلام هیچ نگفت، تذکر نداد. یک روز حضرت امیر علیه السلام مشاهده کرد که رنگ و روی حسنین علیهم السلام پریده، رنگ صورت آنها نیست. معلوم شد که سه روز است غذا در خانه نبوده، حضرت امیرالمومنین علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «چرا به من نگفتی تا برای بچه ها یک چیزی تهیه کنم.» حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کردند: پدرم در شب عروسی به من سفارش کردند که از شوهرت چیزی تقاضا نکن. شاید نداشته باشد و از تو خجالت بکشد. من به وصیت پدرم عمل کردم. چقدر خوب است که پدرها شب عروسی به دخترشان این مطالب رو بگویند. تذکر بدهند که اگر شوهرت وضع مالی‌اش خوب نبود، به کسی نگو. آبروی شوهرت را نریز. صبرکن. ✨ بعضی مادرزن ها هم عالی هستند. شنیدم زنی عصبانی شد واز خانه شوهرش قهر کرد و به خانه پدر آمد. مادر او را راه نداد و گفت: «برو زندگی کن! برو زندگی کن!» رفت و زندگی کردند عالی، باهم خوب هم شدند. 📚از بیانات ارزشمند آیت الله مجتهدی (ره)
🔹حاج حسین یکتا: 🌹گاهی میری یه جا مهمونی؛ دیدی غذا کم میاد!😐 🌹صاحبخونه بین اون همه جمعیت؛😌 میاد بهت میگه: اگه میشه تو غذا کم تر بخور، بذار به دیگران برسه...آخه تو واسه مایی...ولی اونا غریبه ان...😁 وقتی واسه امام زمان باشی!😍 آقا میگه میشه کمتر بخوری!😇 میشه بیشتر سختی بکشی!🙈 بذار دیگران استفاده کنن...🤓 آخه تو واسه مایی... !!!❤️ 🌹بچه ها کاری کنید؛ امام زمان برنامه هاشو روی ما پیاده کنه...💟 @refigh_shahid1🌷
یادت باشد شهید اسم نیست، رسم است!!! شهید عکس نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود!!! شهید مسیر است، زندگیست، راه است، مرام است! شهید امتحانِ پس داده است! شهید راهیست بسوی خدا! برادر شهیدم #تولدت_مبارک @refigh_shahid1🌷