🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فرشته از خدا پرسید :
مردمانت مسجد میسازند ...
نماز میخوانند...
چرا برایشان باران نمیفرستی؟؟؟
خدا پاسخ داد:
گوشه ای از زمین دخترکی
کنار مادر و برادرمریضش
درخانه ای بی سقف بازی میکند..
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،
اسمان من سقف انهاست.......
پس اجازه بارش نمیدم!
خدایا نانی ده ک ب ایمانی برسیم
ن ایمانی که ب نانی برسیم
#زهراییم
@refigh_shahid1
⚘🍃⚘🍃⚘🍃
اگه یه گل میتونه از دل سنگ رشد کنه و بیرون بیاد
پس توهم میتونی توسخت ترین شرایط به زیباترین شکل ممکن جوونه بزنی
ویه بار دیگه درخت زندگیتو پربار کنی
اگه زندگیت پر از مشکله اگه خسته شدی از اینکه دنیا برات خاکستری و کدره 😔
کافیه خودتو باور کنی و بدونی خدایی هست ک حواسش به لحظه لحظه ی زندگیته 😊
نگاهشو ازت نمیگیره قوی باش و مثل همیشه ب همه نشون بده ک تو بلدی وسط علف های هرز زندگیت گل ⚘بکاری.....
@refigh_shahid1
خدای من داشتنت چ حسی است که تمام نبودنای دنیا را جبران میکند.....؟!
✨اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ✨
@refigh_shahid1
🌻🌻🌻🌻🌻
🌻امام صادق -عليه السلام- فرمودند:
🌻إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ فَإِنَّكَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ وَ إِنْ كَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً
🌻از دو خصلت بپرهيز: بى حوصلگى و تنبلى، زيرا اگر كم حوصله باشى بر حق شكيبايى نكنى و اگر سست و تنبل باشى حقّى را ادا نكنى.
📚من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 355 ، ح 5762 - امالى(صدوق) ص 543
🌹امام خمینی (رحمة الله علیه):
عزیزم! از جوانی به اندازهای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست میرود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی.
از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری میدهد تا جوانی با غفلت از دست برود و به پیران وعده طول عمر میدهد و تا لحظه آخر با وعدههای پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز میدارد تا مرگ برسد.
📗صحیفه امام جلد۲۰ ص۱۵۶ - ۲۷آبان۶۵
اهل هیچ کجا نیستم!
عاشقم و تنها
اهل به تو فکر کردنم
"اهل دوست داشتن تو"
و این برای تمام من کافیست ...
#یااباصالح
@refigh_shahid1
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
✅خوابهای خود را برای هرکسی تعریف نکنید!
✍️عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غیاب شوهر، خوابى دید و به حضور رسول خدا آمد و گفت : در خواب دیدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد. پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت . بار دیگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را دید و نزد پیامبر رفت و خواب خود را گفت ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد .پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت .
بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را دید، وقتى که بیدار شد اینبار خدمت پیامبر نرفت، همان اطراف مرد چپ دستى را دید و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى!شوهرت میمیرد! این خبر به پیامبر صلی الله علیه و اله رسید، پیامبر فرمود: الا کان عبر لها خیرا: آیا او نمى توانست خواب آن زن را تعبیر نیک کند؟ ( چراتعبیر نیک نکرد؟) بر طبق روایات خواب آنگونه كه تعبیر می شود ،اتفاق می افتد .پس هرگاه یكی از شما خوابی رادید آن را به جز نزد عالم و یا ناصحی بازگو ننماید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: کسى که خواب دیده، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبیر نشده است، اما هنگام که تعبیر شد، آن پرنده سقوط مى کند(هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد)
بنابراین خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صمیمى تو است و یا تعبیر خواب مى داند، براى هر کس نقل نکن. و در جای دیگر فرمود: خواب خود را براى هیچکس جز مؤمنى که دور از حسادت است ، نقل نکن تعبیر بعضى از خوابها، فورى ، یا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبیر بعضى از خوابها ممکن است سالها یا دهها سال بعد از خواب دیدن ، واقع گردد. مثلا تعبیر خواب حضرت یوسف (که در خواب دید یازده ستاره و ماه و خورشید او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد.
📚فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه (علیه السلام)محمد تقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی
@refigh_shahid1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌🕌🕌🕌
💛💛ضامن که رضا باشد......
من آهوی دربندم....
#السلام علیک یا ضامن آهو
@refigh_shahid1
- چند سالته؟
+ بیست و هشت!
- تو این بیست و هشت سال چندبار رفتی دیدن مولات؟
+ مولام؟ امام زمان؟
- آره، امامِ دوازدهم!
+ یه بارم نشده ببینمش!
- جداً؟؟؟
+ خب آره... نمیدونم که کجاست...
- آره تو نمیدونی باید کجا بری...
+ تو چی؟ چند بار رفتی دیدن مولات؟
- زیاد... نمیدونم چند بار!
+ واقعاً؟!
- آره... اصلاً به دنیا که اومدم پدرم منو برد گذاشت میون دستای پیغمبر ص، خود رسول الله تو گوشم اذان خوند!
+ ولی من از بچگی مولامو ندیدم...
- بزرگتر که شدم با پدرم هر روز مسجد میرفتم و مولامو زیارت میکردم. امیرالمومنین رو! سلام میکردم و آقا هم جواب سلاممو میداد
+ من حتی صدای مولامم نشنیدم...
- چند دفعه خونه مولام هم رفتم! با بچههای آقا، امام حسن و امام حسین سر یه سفره غذا خوردم!
+ خوش به حالت...
- راستی، گفتی یک بار هم مولاتو ندیدیش؟
+ یکبار هم ندیدم...
- تو این بیست و چندسال یکبار هم چشمت به چشماش نیفتاده؟!
+ نه....
- وای... چه میکنی با این غم رفیق؟!
+ کدوم غم...
- ندیدن مولا اونم این همه سال باید خیلی درد داشته باشه!!
+ دردشو حس نمیکنم...
- مگه میشه؟!
+ تو تو روزمرگی غرق نشدی که بفهمی میشه این درد رو هم فراموش کرد...
- یعنی شماها از اینکه آقاتون رو این همه ساله ندیدید و جونیتون داره تو این سالهای غیبتش سپری میشه، غصه نمیخورید؟
+ (بغض گلوشو فشار میده) نه...
- حیف شد...
+ جوونیمون؟
- آره... جوونیتون میره و آقاتونو نمیبینید...
+ شایدم دیدیم!
- آقایی که من میشناسم و ازش شنیدم، تا همین شما شیعهها نخواینش، ظهور نمیکنه!
+ ما که میخوایم!
- غرق دنیا شده را جامِ «زیارتِ مَهدی» ندهند!
+ هوم...
- گفتی چندسالته؟
+ بیست و هشت!
- (تو دلش) طفلی... بیست و هشت سالش بدون گل روی آقاش گذشته و حواسش نیست...
💢مکالمه یک جوان در زمان امام اول شیعیان با جوانی در عصرِ امام دوازدهم!
× راستی #تو چندسالته رفیق؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#به_چه_بیانی_صدایت_کنیم
#هذا_یوم_الجمعه