eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
443 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم : 🍃طَهِّرُوا هَذِهِ الْأَجْسَادَ طَهَّرَكُمُ اللَّهُ فَلَيْسَ مِنْ عَبْدٍ يَبِيتُ طَاهِراً إِلَّا بَاتَ مَعَهُ مَلَكٌ فِي شِعَارِهِ لَا يَنْقَلِبُ سَاعَةً مِنْ لَيْلٍ يَسْأَلُ اللَّهَ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا أَعْطَاهُ إِيَّاه‏🍃 ✍اين بدن‏ها را پاكيزه كنيد، خداوند پاكيزه‏تان كند، زيرا هيچ بنده ‏اى نيست كه شب با بدنى پاكيزه بخوابد مگر اين‏كه فرشته‏ اى در جامه او با وى مى‏ خوابد و هيچ لحظه‏ اى از شب از اين پهلو به آن پهلو نمى‏ شود، چیزی از امور دنیا و آخرت از خدا می خواهد مگر اینکه به او عطا شود.🌷🍃 📚مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 1 ، ص 297 ، ح 662 @refigh_shahid1
🕊🕊🕊🕊 .|❣| از شخصی پرسیدند: تابهشت چقدر راه است؟ گفت :یک قدم👣 گفتند : چطور گفت :مثل شهیدان یک پایتان که روی نفس شیطانی بگذارید پای دیگرتان در بهشت است.🌹🌹 @refigh_shahid1
امام على (ع) فرمودند: 🔷حسود به زبان لاف دوستى مى زند و در عمل، مخفيانه دشمنى مى ورزد؛ بنا بر اين، او نام دوست را برخود دارد اما صفت دشمن را غررالحكم، حدیث 2150 @refigh_shahid1
💕از شروعی دوباره نهراسید .. ! 💫چرا ڪه هر شروع فرصتی است برای ساختن آنچه ڪه واقعا می‌خواهید صبحتون بخیر ✨اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ✨ @refigh_shahid1
نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم، مثل آقا تقی. آقاتقی یک ماست‌بندی دارد.او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد، حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد . دایی من هم کارمند یک شرکت است. او می‌گوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمی‌گیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد. دایی‌ام می‌گوید: من ارباب رجوع را مجبور می‌کنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه می‌گیرم! داییم می‌گوید: تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمی‌کند. پول حرام بی‌برکت است. ولی پدرم یک کارگر است و من فکر می‌کنم پولش حرام است؛ چون هیچ‌وقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم می‌آورد. تازه یارانه‌ها را خرج می‌کند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل، برق ما را قطع کردند، چون پولش را نداده بودیم. دیشب می‌خواستم به پدرم بگویم کاش دنبال یک لقمه نان حلال بودی @refigh_shahid1
🌸🍃 💠 بزرگی گفت : وابسته به شوید . پرسیدم : چه جوری ؟🤔 گفت : چه جوری وابسته به یه نفر میشی ؟ گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف می زنم زیاد میرم و میام . گفت : آفرین .👏 زیاد با حرف بزن زیاد با رفت و آمد كن ...! بزرگی میگفت: وقتی دلت با ، بگذار هر كس میخواهد دلت را بشكند... وقتی با ، بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی كنند... وقتی با ، بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت كنند... وقتی یارت ، بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند... همیشه با بمان... @refigh_shahid1
#فرمانده با عصبانيت فرياد زد:اين بچه رو كی آورده اينجا؟! مرد ميانسالی برای وساطت آمد: بَرش نگردونيد اين بچه حالا كه اومده، من خودم ازش مراقبت می كنم... گفتم: نميشه پدر جان! اگه اين بچه #شهيد بشه، فردا پدر و مادرش مشكل درست می كنند، مردم بدبين می شن... گفت: پدر اين بچه منم خواهش ميكنم بذاريد بمونه سيزده سالشه اما به اندازه يه مرد پنجاه  ساله قدرت داره.... #شهدا_شرمنده_ایم
#امام_خمینی: بدان تا بدین حال هستی و این رذیله خودنمایی در تو است، تو کافر بالله هستی و در سلک منافقان محسوب می‌شوی گرچه به خیال خود مسلمی و مؤمن به خدایی 📗 کتاب گرانسنگ شرح چهل حدیث، فصل دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ تا ڪی بنگارم ... غـم بی طاقتی‌ام را ای برده مــرا طاقتِ ایام ؛ ڪجـایی ؟! اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْــ @refigh_shahid1
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و سوم : نماز اول وقت ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸محور همه فعاليت هايش بود. ابراهيم در سخت ترين شرايط نمازش را اول وقت ميخواند. بيشتر هم به و در مسجد. ديگران را هم به نماز جماعت دعوت ميکرد. مصداق اين بود كه اميرالمؤمنين ميفرمايند: هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زير بهره ميگيرد: «برادري که در راه خدا با او رفاقت کند، علمي تازه، رحمتي که در انتظارش بوده، پندي که از هلاکت نجاتش دهد، سخني که موجب هدايتش شود و ترک . » 🔸ابراهيم حتي قبل از انقلاب، نمازهاي صبح را در و به جماعت ميخواند. رفتار او ما را به ياد جمله معروف شهيد رجائي مي انداخت؛ «به نماز نگوئيد کار دارم ، به کار بگوئيد وقت است. » بهترين مثال آن، نمازجماعت در گود بود. وقتي كار به اذان ميرسيد، ورزش را قطع ميکرد و نماز جماعت را بر پا مينمود. 🔸بارها در مسير سفر، يا در ، وقتي موقع اذان ميشد، ابراهيم اذان ميگفت و با توقف خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت ميکرد. صداي رساي ابراهيم و اذان زيباي او همه را مجذوب خود ميکرد. او مصداق اين کلام نوراني اعظم بود که ميفرمايند: «خداوند وعده فرموده؛ مؤذن و فردي که وضو ميگيرد و در نماز جماعت مسجد شرکت ميکند، بدون حساب به ببرد. » 🔸ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه هاي مساجد محل رفيق شده بود. او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشتر اوقات با نماز ميخواند. ٭٭٭ 🔸سال 1359 بود. برنامه تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف ميکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار. 🔸بچه ها را تا اذان بيدار نگه داشت. بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هايشان رفتند. به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها، همان ساعت ميرفتند معلوم نبود براي نماز بيدار ميشدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها را تا اذان صبح نگهداريدكه نمازشان قضا نشود. ٭٭٭ 🔸ابراهيم روزها بسيار انسان و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت ميکرد. اما شبها معمولاً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب ميشد. تلاش هم ميکرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک ميشد. بيداري سحرهايش طولانيتر بود. گويي ميدانست در احاديث نشانه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کرده اند.او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوسل مقيد بود. دعاها و زيارتهاي هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند. هر روز يا زيارت يا سلام آخر آن را ميخواند. هميشه آيه وجعلنا را زمزمه ميكرد. يكبار گفتم: آقا ابرام اين آيه براي محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست! ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشمني بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟ ٭٭٭ 🔸يكبار حرف از نوجوانها و اهميت به نماز بود. ابراهيم گفت: زماني كه پدرم از دنيا رفت خيلي ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابيدم. به محض اينكه خوابم بُرد، در عالم رويا پدرم را ديدم! درب خانه را باز كرد. مستقيم و با عصبانيت به سمت اتاق آمد. روبروي من ايستاد. براي لحظاتي درست به چهره من خيره شد. همان لحظه از خواب پريدم. نگاه پدرم حرفهاي زيادي داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم. ٭٭٭ 🔸از ديگر مسائلي که او بسيار اهميت ميداد نماز جمعه بود. هر چند از زماني که نمازجمعه شکل گرفت ابراهيم در کردستان و يا در جبهه ها بود. ابراهيم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شركت ميكرد. ميگفت: شما نميدانيد نماز جمعه چقدر و برکات دارد. امام صادق ميفرمايند: «قدمي نيست که به سوي نمازجمعه برداشته شود، مگر اينکه خدا آتش را بر او حرام ميکند. » 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیـــــم