من واقعا دیگه تاب موند تو این شهر های دنیایی رو ندارم...
پای من خاک زمین شلمچه رو میخواد..
دستای من قبور خاص شهدای شلمچه رو میخواد..
مخصوصا شبای عاشقی با شهدا😭
#مارا_دگر_حوصله_نیست
#با_این_ستاره_ها_میشود_راه_را_پیدا_کرد✨✨✨✨✨
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
⭕یکی از دوستان آقا سجاد خاطره جالبی میگفت.
تعریف میکرد که در دوره دبیرستان یکی از بچههای کلاس یک حرکتی میکند که معلمشان ناراحت میشود.
وقتی سوال میکند که چه کسی این کار را کرد، سجاد گردن گرفته بود.
معلم گوشش را میگیرد و از کلاس اخراجش میکند.
دوستانش به او گفته بودند:
چرا گردن گرفتی؟
❌گفت چون دوستم پدر نداشت و نمیخواستم ناراحت شود.
✅اینطور بچهای بود.
شادی روح شهدا #صلوات🌷
نه غمی داشت به هنگام تبعید
و نه ذوقزدگی به هنگام برگشت.
این نگاههای آرام به ما میگوید او فقط برای خدا کار میکرد.
امامی که میگفت مأمور به انجام تکلیف است. و نه نتیجه...
#مامور_به_تکلیفیم
#بصیرت
مامور سرشماری 👨💻:
سلام مادرجان👵
ميشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم 👨...
بفرما؟
از سرشماری 🧮 مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه 🏠 چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامههاتونو 💳بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در 🚪رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پراشک شد 😢 و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...؟! 🙁
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و 😏گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ⏱ندارم.
آخه...!!!
پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه... 😔
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر👩👦...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرشرو انداخت پایین و رفت...
مغازه دار ميگفت 🗣 :
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ 🔑 خونشرو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی ☕️هم سرِ سماور حاضره...
آخه خستس باید استراحت کنه...
شهدا شرمنده ایم ... 😔😭
شادي روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا بمانیم
@refigh_shahid1
34.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این قسمت #خواستگاری
بسیار زیبا😍😭
شهیدانه...❤️
یادمون باشه:
یه روز جوونایی از چشمای خوشگلشون گذشتند تا امروز...
ما چشمامون غرق خدا باشه؛
نه غرق گناه...
@refigh_shahid1🌷🌷
بیا عاشقی را رعایت کنیم ♡
ز یاران عاشق حکایت کنیم:
از آنها که خونین سفر کرده اند
سفر بر مدار خطر کرده اند
از آنها که خورشید فریادشان
دمید از گلوی سحر زادشان
چه جانانه چرخ جنون می زنند
دف عشق با دست خون می زنند
به رقصی که بی پا و سر می کنند
چنین نغمه ی عشق سر می کنند:
خدا منکر جان و جانان ما
بزن زخم انکار بر جان ما
بزن زخم،این میگم عاشقی است
که بی زخم مردن، غمِ عاشق است
مگو سوخت جان من از فرط عشق
خموشی است هان ،اولین شرط عشق
《ببین لاله هایی که دل باغ ماست
《خموشند و فریادشان تا خداست
《بیا با گل لاله بیعت کنیم
《که آلاله ها را حمایت کنیم ♡
....♡....
🌷🍃
🍃
#چفیه
پدر
صورت
پسر را بوسید
گفت: تا کی میخوای
بری جبهه؟ پسرخندید و
گفت: قول میدم این دفعه
آخرم باشه بابا!
پدر:قول دادے ها...!
و پسر، سر قولش "جان" داد:)
#شهداواقعاازدنیاصرفنظرکردهبودند..
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
•|🕊|• @refigh_shahid1
🍃
🌷🍃
نمیـدانم چه رازے اسـت
ڪه هروقـت
عکس هایت رانگاه میڪنم
و هر چہ میڪنم باز هم
خجالت از اعمالم
تمام وجودم را فرامیگیرد
ڪاش زود دستم را بگیری
ای فرشته ی به خاڪ نشستہ...
#رفیق_شهیدم
#شهید_احمد_مشلب
~┄┅┅✿❀🖤❀✿┅┅┄~
@refigh_shahid1