این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
شهدا، عجیب دلم گرفته😔 دلم یه دنیا میخواد شبیه دنیای شما که همهچیزش بوی خدا بدهد.... 🌷شهدا گاهی نگ
بسم ربک الشهدا والصدقین...وقتی دو روزه تو کانال تون گفتید نامه ای دل نوشته ی ب شهدا بنویسید با خودم فک مکنم چی بنویسم چی بگم چیزهای ک تو دلم تو ذهنم هس هیچوقت نمتونم بگم چون بعضی چیزها هیچوقت گفتنی نیس فقط خودتی و خدای خودت ولی امشب گفتم هرچی ک تو دلم هستو بنویسم حرف دلم حرف ذهنم...شاید قسمت ب این بوده ک شما تو کانال دل نوشته بگین بنویسید بر گردم ب گذشته های خودم ب روزهای ک خیللللی خوب بود..من سال 95اولین کتاب شهدارو خوندم از طریق خواهرم ,خواهرم چن سال از من کوچک تره ولی عاشق شهداس هرچی کتاب تو مدارسش میشد میفرد بخونه من اوایل اهمیت نمدادم ولی ی شب ک کارم ب مشکلی خورد نا خدا آگاه خواهرم گف بهم من ی کتاب شهید اوردم بخونش خیللللی قشنگه و...تصمیم گرفتم کتاب باز کنم و بخونم با شهید سید مجتبی علمدار آشنا شدم باورم نمشد ک مردی ب این بزرگی باشه کتاب خوندم ازش کمک خواستم ولی ی جورهای مشکلم حل نکرد ی قسمتش حل شد ی قسمتش نه اون قسمت حل شدش مطمئنم ک سید مجتبی علمدار حل کرد اون قسمت حل نشدش اشتبااااااااااه خودم
الان تو این روزها شهید من ,شهید بابا سردارم شده,,,شهید حاج قاسم منو بیدار کرد خیللللی هم بیدار خیللللی بیدار بد جوری عاشقش شدم بد جوری ب تمام معنا اسمش عکسش میآد میبینم دلم مشکنه اشکم سر ازیر میشه...کلا تغییر کردم خیللللی از کارهای رو گذاشتم کنار بهش مگم بابا سردار چون مخوام مثل بابام باشه کمک کنه مشکلاتم کنارم باشه...تا الان تو دلم مونده فقط نگرانم خیللللی خیللللی نگران مترسم از خودم از دنیا ک مثل شهید مجتبی علمدار و ابراهیم هادی از ذهنم نره گذر زمان ازم دورم نکنه....نمخواستم این دل نوشته بنویسم ولی امشب تو این ساعت مخوام بنویسم و تا عمر داشته باشم و بفهمم کیم و مخوام چچوری باشم هدف من مشخص شده با سردار مخوام کمک کنه فراموشش نکنم چون اگ خدای نکرده بشه من انسان نیستم ذاتم انسان نیس...بابا سردار کمک کنم همین بهم نگاه کن اگ منو میبینی...خستم خیللللی خیللللی خیللللی بلا تکلیفمم..تکلیف زندگی هدف ی ک دارم مشخص کن همین
☆☆ کد : 17 ☆☆
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
بسم ربک الشهدا والصدقین...وقتی دو روزه تو کانال تون گفتید نامه ای دل نوشته ی ب شهدا بنویسید با خودم
من آن مال بدم ک ازاول و آخرش بیخ ریش صاحبش است ..🥀🥀 هرکجا ک بروم باز ب خودتان بازمگردم..با همه بدی ها,دستمو گرفتی...رهام نکن❤️ رفیق شهیدم حاج باباقاسم سلیمانی
🌟میشد که زخانواده دوری نکنند😔
یاری به مجاهدان سوری نکنند
میشد بروند وزود برگردندو
چون #عمهء_سادات صبوری نکنند
ماندند مدافع حرم تا داعش
ناموس تو راخطابِ #حوری نکنند
ما را مدافعان حـرم آفریده اند
☘☘☘
شهدٰا ؛
عَبد و غلامِ
کَرَمِ زهرٰایند
ما غلام شهدائیم
مدَد یا زهرا...
✨ #جانان
✨ #شهید #محمدرضا_دهقان
✨ #شهید #رسول_خلیلی
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
☘☘☘
ای شهید
گـذر زمــان ؛
همه چیز را با خود میبرد
جز ردّ نگاه تــو را . . .
#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهـید_عباس_ڪردانی
◻️تاریخ ولادت : ۱۳۵۸/۱۲/۲۰
◻️محل ولادت : اهواز
◻️تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
◻️محل شهادت :نبل و الزهرا - سوریه
◻️محل مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه
از خدا خواسته ام همچون سیدالشهداء و یارانش آنچه توان دارم قطعه قطعه شهید شوم و اگر شهادتم همراه با اسارت باشه چه بهتر که نشانی از عمه سادات زینب کبری س به یادگار داشته باشم، از خداوند می خواهم جنازه ای ازحقیر باز نگردد و همچون حضرت زهرا (س) بی قبر و نشان باشم و امیدوارم کسی برای جنازه ام که به وطن باز گردد تلاش نکند.
به دوستان، برادران و خانواده ام سفارش می کنم آنانکه از روی بی بصیرتی و دنیا خواهی سخن گزاف می گویند و ولایت مقام معظم رهبری امام خامنه ایی را قبول ندارند و شهادت مدافعان حرم این امت حزب الله را زیرسوال می برند در تشییع (اگرجنازه ایی بود) وتدفین و یا مراسمات ختم حضور پیدا نکنند وهمینطور می خواهم برایم گریه نکنند به خصوص خواهرانم.
#سالروز_شهـادت🌹🍃
🇯🇴🇮🇳➡️ @refigh_shahid1
آخرین مکالمه بیسیمچی:
دشمنان خاک ریز را گرفتهاند
تیرخلاصی میزنند...
باید موج بیسیم را تغییر بدم...
امام زمان از ما راضی باشه،هرکاری از دستمان برمیآمد کردیم..
@refigh_shahid1🌷🌷
#دیدار_امام_زمان_عج
شبی که عملیات داشتیم حمید آقا رو بعد از آسیب دیدگی داشتیم میاوردیم عقب...داخل نفر بر بودیم شدت خونریزی بسیار زیاد بود😔اما حمید جان حتی تو اون لحظات مراقب رفتارش بود و مدام به ما میگفت ببخشید خونم روی شما میریزه!!!!مدام ذکر با حسین و یا زهرا میگفت چشماش بسته بود یکی از دوستان صداش زد که حمید جان من رو میشناسی حمید آقا گفتن بله .جان مگه میشه دوستم رو نشناسم بعد دوباره چشماش رو بست و ذکر گفت دوباره چشماش رو باز کرد در حالی که دستش روی پیشانیش بود بالای سرش رو نگاه کرد و گفت یا ابا صالح المهدی و لبخند زد و چشماش رو بست و دیگه نفس نکشید😭من حس کردم یه نوری از بدنش خارج شد شروع کردم به گریه و داد زدن و صداش میزدم....ولی دیگه جواب نمیداد😭یکی از همرزم ها اومد و دلداریم داد و گفت بخدا حمید جان عالی پر کشید🕊 بخدا معلوم بود امام زمان عج رو دید و رفت😭
خوشبحالت همرزم غیور و شجاعم به خدا که در شجاعت در میدان نبرد مثل یک شیر بودی و به تو غبطه میخوردم😭😔
راوی:همرزم شهیدمدافعحرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی🌹
@refigh_shahid1
🌹بسم رب الشهداوالصدیقین🌹
زندگی نامه شهیدمحمدرضابیضایی
شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی در بیست و نهم دی ماه 92 همزمان با سالروز میلاد پیامبر (ص) در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
نوید شاهد: شهید محمودرضا بیضایی در 18 آذر ماه سال 1360 در خانواده ای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد.
تحصیلات خود را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقه های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد.
ورزشکار بود و به ورزش کاراته علاقه داشت و از 10 سالگی به این ورزش پرداخته بود.
ایشان بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال 82 وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شد. علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی بوجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت. همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی به خصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل میکرد. او به خاطر آشنایی با زبان عربی، با رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور با شیعیان مجاده عراقی و سوری ارتباطی تنگاتنگ داشت.
با آغاز جنگ در سوریه از سال 90 برای دفاع از حرم های آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد. در آخرین اعزام خود در دیماه 92 به یکی ازیاران نزدیک خود اعلام کرد که این سفر برای او بی بازگشت است و از دو ماه پیش از اعزام بدنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود.
سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعدازظهر 29 دیماه 92 همزمان با سال روز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق(ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در اثر اصابت ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
@refigh_shahid1
#یاس_ڪبود
#غیرٺ👌🏻
خونریزی شَدیدۍ داشٺ...😔
🍃دٰاخِلِ اٺاق ِ عمل ، دڪٺر اِشاره ڪرد ڪهـ چآدُرم رو در بیاٰرم ٺا راحٺ ٺر مَجروح رو جابهـ جا ڪنم...
گوشهـ ۍ چآدُرم رو گرفٺـ و بُریده بُریده گفٺ:🌸🍃
"مَن دارَم میرَم ڪہ چآدُرٺ رو در نیارۍ..."✋🏻
چآدُرم ٺو مشٺش بود ڪهـ شَہید شد...:){🍃💡}
بهـ روایٺ پَرسٺارِ جنگ
@refigh_shahid1