eitaa logo
این کانال دیگر در دسترس نمی باشد
432 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
345 ویدیو
55 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅🔶امر به معروف استادانه یک روز در یکی از قرارگاه ها صیاد ازمن پرسید: فلانی! میزان شرکت رزمنده‌ها در نمازجماعت به چه صورت است؟ گفتم:اکثر رزمنده‌ها در نماز جماعت ظهر وعصر ومغرب وعشاء شرکت می‌کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است‌. ایشان گفت:به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند. و من این کار را کردم. صبح همه در حسینیه حاضر شدندوصیاد بلند شد وگفت: برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا هرروز صبح با صدای اذان، شما را به نمازجماعت می‌خواند، توجه نمی‌کنید!! این کار خیلی از حاضران را تحت تاثیر قرار داد. 🌺🌺🌺🌺🌺 خاطره(۱)
✅🔶....پیشانی سرباز را می‌بوسد نیم ساعتی هست که جلسه ارزیابی تمام شده و افراد به اتاق‌های تعیین شده رفته‌اند. من نیز در اتاق نشسته ام و یادداشت هایم را مرتب می‌کنم. ناگهان صدای تیمسار به گوشم می‌خورد؛ از اتاق خارج می‌شوم و به سالن می‌روم. سربازی دمپایی به پا و آستین بالازده، درحالی که در یک دست واکس و در دست دیگر فرچه دارد، درمقابل تیمسار ایستاده است. تیمسار کمی ناراحت به نظر می‌آید. به او می‌گوید: نه! پسرم! این کار شخصی است،هرکسی باید کارهای شخصی اش را انجام دهد. بعد اضافه کرد:پوتین هیچ‌کس را واکس نزن،نه الان، نه هیچ‌وقت دیگر، پوتین هیچ‌کس را واکس نزن... بعد پیشانی سرباز را می‌بوسد. سرباز ناباورانه تیمسار را نگاه می‌کند. به پوتین‌های تیمسار نگاه می‌کند. یکی خاکی و یکی واکس زده وتمیز است. تیمسار آنها را به داخل اتاق می‌برد. 🌷🌷🌷🌷🌷 خاطره(۲)
دوس داشتید پای حرفامون بشینید ... ساعت 00:00 کانال باشید...☺️
سلام مجدد☺️
من که با وضو اومدم.. شمارو نمیدونم...!!!
نثار حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها صلوات
نثار امام حسن مجتبی علیه‌السلام صلوات
نثار حضرت سیدالشهدا صلوات
بحث امشبمون رو خوب دل بدید اگه نیاز شد دوبار بخونید...
داشتم توی فضای مجازی میگشتم..!