#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
بــہ نـیّـت
برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹
#صــ۲٤۱ـفحه 📚
🍃﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾🍃
•
.
اے کاۺ بھ جآےِ
همہ میشُد کھ
در ایݩ شَـھـر🌏 . . .
این حالِ بھ هـم
ریختھ ام را : )🍃
#ټـღــو ببینے!
#شهیدابراهیم هادے•🌙•
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#سلامبرابراهیم۱📚 غروبخونین دیگری از شدت ضعف و گرسنگي بدنش ميلرزيد. آن يكي تمام بدنش غرق خون ب
#سلامبرابراهیم۱📚
دیگری پريد توي حرفش و گفت: همه شهدا رو در انتهاي كانال كنار هم چيده بود. آذوقه و
آب رو تقسيم ميكرد، به مجروحها ميرسيد، اصلا اين پسر خستگي نداشت!
گفتم: مگه فرماندها و معاونهاي گردان شــهيد نشدند!؟ پس از كي داري حرف ميزني؟!
گفت: جواني بود كه نميشناختمش. موهايش كوتاه بود. شلور كردي پاش بود.
ديگري گفــت: روز اول هم يه چفيه عربــي دور گردنش بود. چه صداي
قشنگي هم داشت. براي ما مداحي ميكرد و روحيه ميداد و...
داشــت روح از بدنم خارج ميشد، سرم داغ شــد. آب دهانم را فرو دادم.
اينها مشخصات ابراهيم بود.
با نگراني نشستم و دستانش را گرفتم. با چشماني گرد شده از تعجب گفتم:
آقا ابرام رو ميگي درسته!؟ الان كجاست!؟
گفت : آره انگار، يكي دو تا از بچههاي قديمي آقا ابراهيم صداش ميكردند.
دوباره با صداي بلند پرسيدم: الان كجاست؟!
يكي ديگر از آنها گفت: تا آخرين لحظه كه عراق آتيش ميريخت زنده بــود. بعد به ما گفت: عــراق نيروهاش رو برده عقــب. حتمًا ميخواد آتيش
سنگين بريزه.
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#مڪتبِابراهیٓم 🌱
ابراھیم مۍگفت :
هرڪس ظرفیّت مشھور شدن را ندارھ !
از مشھور شدن مھم تر اینہ ڪہ آدم بشیم .
|˹@refigh_shahidam˼ |ོ
﴿#نمازاولوقت_الٺمآسدعآ ﴾🕊
أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
آنها به راستی و حقیقت اهل ایمانند که نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزی نیکو دارند.🌱
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚