رفیق شهیدم ابراهیم هادی
#انیمیشنشھیدابراهیمهادے✨
#شھدِشَھٰادت🕊
هرڪس انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است که گویی به همه مردم حیات بخشیده است. ﴿مائدھ۲۳﴾
دریکی از عملیات ها چند نفر از بچه های اطلاعات پشت مواضع عراقی ها گیر می کنندفرمانده لشکر ودیگر فرماندهان از بازگردانی آنان ناامید می شوند ولی ابراهیم بابی سیم زدن ودیدن نقشه هاو... دنبال آنان می رود وپس از چند روز تلاش آنان را سالم ومقر برمی گرداند.
.
•
˹@refigh_shahidam˼ |ོ
🕊 •﴿#نمازاولوقت_الٺماسدعآ ﴾
«وَ یا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجِینَ»
ایخداوندیکهحاجتحاجتمندانازتوقطعنشود
#صحیفهسجادیه💚
4_5929231476301236848.mp3
5.58M
#هفتشهرعشق🌷
#شبِششم🌱
روایتگریِ حاج حسینِ یکتا
راهیانِ نور/شلمچه/ ۱۳۸۸
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
بــہ نـیّـت
برادرشهیدمان مےخوانیم 🌹
#صـ۷۰۳ـفحه 📚
🍃﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾🍃
#هادےٓدلھٰا🕊
سلآم بࢪ شھیدانِ انقڵابِ خمینۍ!
عشق به انقلاب ۅ ࢪھبر تا ابد
در جانهایمان جارےست...♥️
.
•
˹@refigh_shahidam˼ |ོ
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
🕊˼#رازِڪُمِیݪ ˹ دوباره نفسي تازه كرد و به آرامي گفت: عجب آدمي بود! يك طرف آرپيجي ميزد، يك طرف با
🕊˼#رازِڪُمِیݪ ˹
ديگري گفت: من ديدم كه زدنش. با همان انفجارهاي اول افتاد روي زمين.
بي اختيار بدنم سست شد و اشــك از چشمانم جاري شد. شانه هايم مرتب تكان ميخورد.
ديگر نميتوانستم خودم راكنترل كنم. سرم را روي خاك گذاشتم و گريه ميكردم. تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور ميشــد. از گود زورخانه تا گيلان غرب و...
بوي شــديد باروت و صداي انفجار با هم آميخته شــد. رفتم لب خاكريز، ميخواستم به سمت كانال حركت كنم.
يكــي از بچهها جلوي من ايســتاد و گفت: چكار ميكنــي؟ با رفتن تو كه ابراهيم برنميگرده. نگاه كن چه آتيشي ميريزن.
آن شب همه ما را از فكه به عقب منتقل كردند. همه بچه ها حال و روز من را داشتند.
خيلي ها رفقايشان را جا گذاشــته بودند. وقتي وارد دوكوهه شديم صداي حاج صادق آهنگران در حال پخش بود كه ميگفت:
اي از سفر برگشتگان كو شهيدانتان،كو شهيدانتان
صداي گريه بچه ها بيشــتر شد. خبر شــهادت و مفقود شدن ابراهيم خيلي سريع بين بچه ها پخش شد...
ادامہ دارد...