﷽
سلام هرچی از بزرگی و عنایات آقا ابراهیم بگم کم گفتم تا حالا از شهیدان ایقد واضح و شفاف جواب نگرفته بودم .
من اصلا اقا ابراهیم رو نمی شناختم روزی کتاب سلام برابراهیم به دستم رسید شروع کردم به خوندن خیلی برام جذاب بود و روز به روز مشتاق تر از دیروز کتاب رو میخوندم خیلی جالب بود کتاب که تموم شد من حاجتمو گرفتم. از اون روز به بعد عکس آقا ابراهیم شده زمینه گوشیم که هر وقت گوشی رو بردارم یادم باشه که آقا ابراهیم برام چه کرد
°•🌱|@refigh_shahidam
#افـطـارنـامــــہ 💌
🌙• افطار پانزدهم٥۱
يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ*
و من زرد و زار و شکسته بودم🍂
و باد سرد پاییزی گناه
برگهای سبز ثواب درخت زندگانیم را
بر باد داد
و
شما خدایی
که حضورت پایانی بخش هر پاییز و سرمایی است
و من خسران دیده از طوفان گناه
تو را صدا میکنم
و تو را میخوانم يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ
ای تویی که
وقتی عبد غارت زده آلوده دامن را
در آغوش میگیری
انقدر مهربان و بزرگوارانه
که حتی به یاد من هم نمیآوری
انگار که شتر دیدی ندیدی
و شما
جلوه کرم خدایی
و در مهمانخانه خدا
سفره دار و صاحب کرامت شمایی
همان قدر بزرگ
که حتی گوشی برای شنیدن دشنام مرد شامی نداشتی
و شما
امام کرامتی
که حتی بهشت نیز گدای کرامت شماست
و من گدا
هیچ گاه
دست خالی از کرم خانهات نخواهم رفت
یا امام کریم
دلم را
آرام کن به زیبایی نام و شیرینی یادت
و کرم بی کران خود را
نصیب من بی مقدار کن
یاکریم....
هر جا که سائلیست
بود خانه کریم
این یک نشانه ایست
ز کاشانه کریم
روح کرم همیشه
گدا را صدا زند
بی وقت و وقت
باز بود خانه کریم
برگرفته از
فراز ۳۴ دعای جوشن کبیر
#میلاد_امام_حسن_مجتبی ع💚
#ماه_رمضان
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🪷امام حسنمجتبی علیه السلام:
با مردم به گونه ای رفتار کن که دوست داری با تو آن گونه رفتار کنند.
🌟خاطره ای از شهید ابراهیم هادی:
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.
گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.
🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
•°؎ بِسْمِ اللّٰھ
ما حسینۍ شدھے
دست امامِ حَسنیٓم !
خـتم صـلوات بـہ مـناسبتِ ؛
ایام ولادت امام حسن مجتبۍٰﷺ
بہ نیّت شھدا و تعجیل در امر فرج مولاے غریبمان حضرت مھدے ﷻ و حاجت روایۍ شما بزرگواران انشاءالله 🌱
{ختم۱۴۰۰۰هزارصلوات،مهلتتافردا}
تعـدادصلواتهاییڪہمیفرستیدبه
آید؎زیࢪاࢪسالکنید👇🏻
🆔@Y0hosin313
#وَمِنَاللهتوفیق 🌱
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـ ۵۱۱ ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
🕊•ا﷽ا•
دعاے #روشانزدهم
ماه مبارڪ رمضان 🌙🌱
بہ نیّت شھید ابراهیم هادے✨