eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
363 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
از‌ لحاظ‌ علمی خودتان‌ را پیش‌ ببرید . . شما‌ میخواهید‌ ستونی باشید که مدنیت‌ ‌ایران‌ بر‌ روی این‌ ستون‌ها‌ سرپاست . ‌ - مقام‌معظم‌رهبری🌱🩶
راه دیگر بر علاج هجر مے خواهم حسین از گریبان پاره ڪردن جان نمے آید برون 🖤 . •.˹@refigh_shahidam˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿ 📿﴾ السلام‌علیڪ‌یا‌اباٰعبدِالله🖤 روزپانزدهم قرائت زیارت عاشورآ • بھ نیّت... . •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
@sticker_mazhhabi.mp3
6.38M
✨🌱 ﴿ زیارت عاشورا ﴾ . •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
‌‌‌‌‹‌‌‌بِـسـمِ‌رَبِّ‌الحـسـیـن♥️...!✨ میخواییم امروز ۷۰۰،۰۰۰،۰۰۰ به امام حسین(ع) سلام بدن🌹 از همین‌الان شروع میکنیم: 🌿اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 🌱 🆔@Mohamad1ma اجرتون‌باسیدالشهدا♥️(:
خیلی هنره؛ آدم شش ماه بیشتر نداشته باشه و باب الحوائج باشه .. 💌| آیت اللّٰه فاطمی نیا
✨ • سهم ما : ۱۴ صلوات به نیت شهید ابراهیم‌هادے جهت حل مشکل این بزرگواران ان شا‌ءالله . °•🌱|@refigh_shahidam
📚 گردان براي عمليات جديد آمادگي لازم را به دســت آورد. چند روز بعد موقع حركت به سمت سومار شد. من رفتم اول سه راهي ايستادم!ابراهيم گفته بود قبل از غروب آفتاب پيش شــما ميآيم. من هم منتظرش‌بودم. گردان ما حركت کرد. من مرتب به انتهاي جاده خاكي نگاه ميكردم.تا اينكه چهره زيباي ابراهيم از دور نمايان شد. هميشه با شلوار كردي و بدون اسلحه ميآمد. اما اين دفعه بر خالف هميشه، با لباس پلنگي و پيشاني بند و اسلحه كلاش آمد. رفتم جلو و گفتم: آقا ابراهيم‌اسلحه دست گرفتي!؟خنديد و گفت: اطاعت از فرماندهي واجبه. من هم چون فرمانده دستور داده اين طوري آمدم. بعد گفتم: آقا ابراهيم اجازه ميدي من هم با شما بيام؟ گفت: نه، شما با بچه هاي خودتان حركت كن. من دنبال شما هستم. همديگر را ميبينيم. چند كيلومتر راه رفتيم. در تاريكي شــب به مواضع دشــمن رســيديم. من آرپيچی‌زن بودم. براي همين به همراه فرمانده گردان تقريبًا جلوتر از بقيه راه بودم. حالت بدي بود. اصلا آرامش نداشتم! سكوت عجيبي در منطقه حاكم بود. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا