شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفرهی ضیافت الهی؛ این خیلی باعظمت است🌷🍃
#شهیدابراهیمهادی
°•🌱|@refigh_shahidam
پیامبر اکرم صلوات الله علیه:
جملهی «لاحول ولا قوّه الّا باللّه»
نود و نه درد را شفـا مى دهـد که
سـاده تـریـن آن هـا انـدوه اســـت
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
﴿#سورهحشر 📿﴾
روزچهاردهم قرائت سوره حشر
• بھ نیّت...
#شھیدابـــــــراهــــــیـــــمهــــــــادی
.
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
15_Shakernejad_Tartil_S059(www.rasekhoon.net).mp3
1.3M
قرآنبخوانتمامجهانگوشمیشود
غیرازتوهرچههستفراموشمیشود
﴿ سوره حشر﴾
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
با سلام و عرض ادب خدمت متقاضیان روضه نیابتی مجموعه رفیق شهیدم🍁 هر روضه ای که نیت دارید می توانید در
سلام و رحمت
شما هم میتوانیدبانی روضه های نیابتی باشید.
روضه ی نیابتی سه شنبه های مهدوی عجتعالیفرجشریف و پنجشنبه هایامامحسینی(ع)
@Mahdi1326
جهت هماهنگی روضه های خود
هدیه روضه هم هر چقدر در توانتون باشه
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 46 مین اجرای تئاتر تاریخی
"ام الریاحین" 🌻✨
• جمعه ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۳
• ورود مخاطبین راس ۱۵:۰۰
• مکان، حسنیه فاطمة الزهرا(س)
- ویژه بانوان +۱۲ ⚠️
- دارای مهد برای کودکان شما
• شماره و آیدی جهت رزرو:
•
09176827420- @yarafegh • مجموعه فرهنگی نورالهدی • noorolhodaeeha.ir
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمودند:
سخاوت اندازه اى دارد، چنانچه از آن بگذرد، اسراف محسوب مى شود.
بحارالأنوار، ج 78، ص 377 .
°•🌱|@refigh_shahidam
شهیدخیرالله (هوشنگ) در نصب و جمعآوری وسایل و سیاهیهای هیئت خالصانه زحمت میکشید. از روستاهای اطراف شهریار حدود 7کیلومتر را برای رسیدن به مجلس امام حسین(ع) طی میکرد و آخر شب برمیگشت. پسرعمویش یعنی شهید احمد افشار پای او را به هیئت باز کرده بود. با بچههای هیئت عازم جبهه شد، اما مشخص بود تازه هیئتی شده. به تشویق بچههای هیئت و با آنها به جبهه رفت. در مسیر دوکوهه تازه همرزمانش فهمیدند که او روزگاری به گروههای مارکسیست گرایش داشته است؛گروهک پیکار و...
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
شهیدخیرالله (هوشنگ) در نصب و جمعآوری وسایل و سیاهیهای هیئت خالصانه زحمت میکشید. از روستاهای اطراف
همان ایام قبل از انقلاب بهخاطر فعالیتهای سیاسی با او برخورد شد و از دانشگاه اخراجش کردند. برای پیروزی انقلاب تلاش کرده البته با همان نگرش خودش. بعد از انقلاب به جرم حمایت گسترده از گروهکها از ادامه تحصیل منع شده بود. خدا و مذهب هیچ جایگاهی در عقایدش نداشت. از طرف همه طرد شده بود؛ الا احمد پسرعمویش. احمد در چندین جلسه همنشینی با او، متقاعدش کرد که دوران مارکسیست تمام شده و این عقاید دیگر هیچ جایگاهی ندارد. بعد هم از او خواست که به سراغ اسلام برود. حتی یک سفر مشهد هم برای او جور میکند. هوشنگ در مسیر دوکوهه برای دوستانش از گذشته و سفر مشهدش تعریف کرده بود: «در مشهد خیلی به امام رضا(ع) اصرار کردم که دستم را بگیر تا از نو شروع کنم. این سفر متحولم کرد. بعد هم پایم به هیئت باز شد. بدترین اتفاق برای من شهادت احمد بود که خیلی در روحیه من اثر گذاشت.» حرفهایش برای بچههای هیئت جالب بود. تا حالا رزمنده اینگونه ندیده بودند. وقتی در دوکوهه بودند خیرالله یا همان هوشنگ رفتار خاصی داشت. همیشه حتی در گرمای تابستان پیشانی بند را از سرش جدا نمیکرد. آموزههای دینی ما را با زبان زیباتری به رزمندهها تحویل میداد؛ همیشه با وضو بود. توسلات خیرالله خیلی عجیب بود. محبت عمیقی نسبت به اهلبیت و بهخصوص نسبت به حضرت زهرا(س) پیدا کرده بود. میگفت اینها بندگان مقرب خدا هستند. اینها راه درست بندگی کردن را به ما یاد میدهند. تفاوت خیرالله با بسیاری در این بود که او مثل ماهی خارج از آب، قدر آب را فهمیده بود. او مدتی را میان گروهکهای بیدین گذرانده بود و حالا لذت دین و ارتباط با خدا را کاملاً حس میکرد. در نهایت او با همین روحیه عرفانیاش در نخستین و آخرین عملیات خود یعنی والفجر ۸ بهعنوان نخستین شهید گردان حمزه به شهادت رسید.