eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
365 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @tablijhat13 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
بخواد همراهم بیاد تنهام و...شب خواب رفتم خواب دیدم یکجای تاریک جایی هستم که خیلی کم نور هست داشتم بین مردم تنها روی خاک راه میرفتم بعد رسیدم به آسفالت دیدم رو ب روم خدا بیامرز مادر بزرگم وایساده سلام احوال پرسی رو کرد به من و دستهاشو برد بالا و شروع کرد به دعا کردن من و پدرم * از مادر بزرگم خداحافظی کردم رفتم ولی یذره راه که رفتم دوباره برگشتم به سمت مادر بزرگم بهش گفتم بیا روی کمرم تا یکجایی برسونمت اینجا الکی وانستی یذره که راه رفتم به مادر بزرگم گفتم من جایی میرم که به مسیر شما نمیخوره و خداحافظی کردم رفتم به سمت رو گذر تو خیابون همینجور داشتم میرفتم یدفع سمت راستمو که دیدم نگاه کردن خیمه سبزی اونجاست و یک طرف پارچه زدن بالا برای رفت و آمد * من رفتم داخل خیمه دیدم یک اقای پاسدار روی سنگی نشسته و رو به روش چندین استخوان های شهدا گذاشته و من هم دستی کشیدم به استخوان ها و سمت چپم پدرمو دیدم که نشسته کنار مزار یک شهید گمنام من هم رفتم کنار شهید گمنام زار و زار گریه میکردم اصلا نمیتونستم گریمو کنترل کنم _بعد ۷ اسفند بود عصرش پیام دادم به دوستم نوشتم سلام خوبی اگه قرار باشه بریم کربلا تو هم میای بریم کربلا آخه من خیلی بد جور دلم هوای کربلا رو کرده دوستم_دوستم گفت پاسپورت نداریم و...گفتم جور میشه ۳ روز طول میکشه بعد کارامونو میکنیم میریم اول بزار تحقیق کنم امروز عصر یا شب بهت خبری میدم دوستمم قبول کرد و..._چند ساعت که گذشت دوستم پیام داد گفت حسنا بیا بریم مشهد کاروانی هست اگه امروز ثبت نام کنیم هفته آینده میبرن و...گفتم هزینش چنده گفت ۲۵۰ الی ۲۷۰ بهش گفتم خبر میدم که میام یا نه _ ساعت ها گذشت اصلا پاک یادم رفت بابت کربلا و مشهد به کلی یادم رفت چی گفتم چی دوستم گفت...//همون شب از شبکه استانی کرمان تلویزیون داشت تبلیغ ثبتنام راهیانور رو پخش میکرد منم خوشحال گفتم الان پیام میدم مسئول دانشگاهمون میگم دانشگاه ما که علمی کاربردی هست امکان ثبت نام هست یا نه یا اصلا میبرن یا نه !!! توی تلگرام بهشون پیام دادم؛ چند ساعتی گذشت منتظر جوابشون بودم ولی دیدم پیامو خونده ولی اصلا جواب نداده و نمیخواد هم جوابمو بده{ به همون شهید ابراهیم هادی خیلییییی دلم شکست گفتم طوریش نیست منم خدایی دارم} روز ۹ اسفند سال ۹۷ بود_ شبش خواب رفتم (قبلا من کتاب یادت باشه از شهید حمید سیاهکالی مرادی رو خونده بودم) همون شب خواب شهید حمید سیاهکالی مرادی رو دیدم خواب دیدم که شهید حمید اقا یک جعبه شیرینی تازه گل محمدی گرفته به دست داره از آشپزخونه با همراه جعبه شیرینی میاد سمت من ؛ زن شهید حمید سیاهکالی مرادی هم کنارم بود که داشتیم باهم صحبت میکردیم ؛ شهید حمید سیاهکالی مرادی شیرینی تعارف کرد به من و کلی خوشحال بودم که شهید حمید سیاهکالی مرادی امدن به خوابم و به همراه شیرینی_۹ اسفند روز پنجشنبه صبح که بیدار شدم از خوابم به کسی نگفتم پیش خودم گفتم ان شاء الله که خیره همون روز کنگره ۶۵۰۰تا شهید استان کرمان بود که از شبکه استانی کرمان از مصلا کرمان پخش میشد من صبحانه رو خوردم و میخواستم خونه رو جارو کنم و تمیز کنم_دیدم گوشیم داره زنگ میخوره دیدم دوستمه (همون دوستم که بهش گفتم بد جور دلم هوای کربلا رو کرده ) سلام احوال پرسی و... گفت حسنا دانشگاه ما داره ثبت نام میکنه برای راهیانور میای بریم امروز که ۹ اسفند پنجشنبه هست یکشنبه ۱۲ اسفند حرکت بسوی شلمچه_پشت تلفن فقط میخواستم داد بزنم از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شده بود فقط به دوستم میگفتم من میام من حتماااااا میام بعد شرایطشو پرسیدم و..._بهش گفتم اول باید از بابا اجازه بگیره الان نیست خونه رفته کنگره شهدای ۶۵۰۰ شهدا تو مصلا امام علی بعد از نماز ظهر میاد خونه ازش اجازه میگیره بهت عصر خبر میدم_وقتی به مامانم گفتم گفت اصلا نمیزارم بری و... من تو دلم میگفتم من دعوت شدم شهدا دعوتم کردن و یاد خواب دیشبم میافتادم یاد شهید حمید سیاهکالی مرادی و نگاه میکردم به تلویزیون که شهدای گمنام اورده بودن مصلا گریه میکردم و پیش خودم میگفتم شهدا شما دلم مامانمو نرم کنید که بزاره برم شلمچه_ظهر شد بابام امدم خونه بهش گفتم بابت شلمچه و شرایطش _ گفت باشه برو _روز شنبه همراه پدر مادرم رفتم دانشگاه پیام نور برای ثبت نام و...منم شوق شلمچه رفتن رو داشتم اون هم یدفع دعوتم کردن یدفع خواب شهدا رو دیدم... شد یکشنبه ۱۲ اسفند ماه ۹۷ که ظهر ساعت ۳ حرکت کردیم به سمت شلمچه_کانال کمیل و....خیلی جاهای دیگه.... **این بود داستان اتفاقی که برام افتاد/دوستان هرچیزی که از شهدا بخواهید بهتون میدن/من از تمام شهدای دفاع مقدس .شهدای مدافع حرم. شهدای مدافع وطن و تمام شهدای گمنام الخصوص شهید ابراهیم هادی تشکر می‌کنم_و از خدا و از امامان هم تشکر فراوان دارم...یاعلی🌹
ارسالی حسنا رفیعی سادات
ارسالی حسنا رفیعی سادات
اسير شما شدن خوب است ...☘ اسير شدن را میگویم... خوبی اش به اين است که از اسارت دنيا آزاد ميشوی... 🕊 ؛ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درپایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیـــــارت آقا امام حسین{؏}می رویم 📿✋ 🌹اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 🌹 وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِك عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُـــــم اَلسَّـــــلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ🤲 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ🌺 وَ عَـــــلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌴 وعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده 🙏🏻 🌷🦋 j๑ïท ➺ https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°🌻|•• .•❆به‌نیّت‌بࢪادࢪشهیدمان‌میخوانیم j๑ïท➺°.•@refigh_shahidam
ابراهیم یعنی فکه ، یعنی کانال ، یعنی کمیل ، یعنی رمل ، رمل یعنی یک قدم جلو سه قدم عقب ! یعنی غربت یعنی کربلا که کل ارض کربلا ابراهیم یعنی ..... متحیرم چه نامم تو را !! j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
•[ ]• 🌹~ همه چیز دست خداست ~🌹 رابطه ی عاشقانه ای با خدا داشت. این را از صحبت های خصوصی اش فهمیدم. من از بقیه نیروهای رزمنده کوچکتر بودم. غیر مستقیم مرا نصیحت میکرد. یکبار به من گفت: خدا، خدا، خدا. همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. او از سود و زیان ما خبر دارد. هر چی گفته باید قبول کنیم. خیر و صلاح ما در همین است. بعد به من گفت: این آیه رو ببین، چقدر خدا قشنگ با ما حرف زده. آدم میخواد از خوشحالی فریاد بزنه: «أَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ» «آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟» [زمر،۳۶] j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6
شهادت، به آسمان رفتن نیست... به خود آمدن است... j๑ïท➺°.•@refigh_shahidam
🌱 ما هرچیزی که میخواهیم از همین نماز حاصل میشود، جایی غیر از نماز و ارتباط با خدا پیدا نمیشود که ضمانت روزی مارا بکند😊. ‌پس چرا سجده هارا کوتاه میکنیم؟ چرا از مستحباتش میزنیم؟ چرا سجده هایی که فرموده اند نزدیک ترین حالت بنده ب خدایش هست را حیف میکنیم؟! آن‌هم حیف مال دنیا ....!!! هرچه میخواهی بطلب! همه چیز در سجاده است!😊 و خدا فرمود: از ان چیز هایی که طلب میکنید نزد ما فراوان است! j๑ïท➺°.•https://eitaa.com/joinchat/2778071092C66efe549e6