eitaa logo
رفیقم سید
386 دنبال‌کننده
935 عکس
235 ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحيم «رفیقم سید » بهانه‌اى‌ست تا در بزمِ ميهمانىِ خاطرات شهيد مجاهد «سید علی زنجانی»، سرخى يادش را به شبنم ديده بشوييم و با برگ برگ زندگى‌اش، شاخه‌ى معرفتى از خاک به افلاک پيوند زنيم ... خوش آمدید به این مهمانی🌹💌 ●تحت نظرخانواده شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجی ما هر چی میخوایم خودمونو به اون‌ راه بزنیم نمیشه، داریم آتیش میگیریم، راه نداره برگردی؟؟
‌‌‌‌‌‌دلنوشته زینب سلیمانی💔 تنی پر از ترکش، ریه‌ای شیمیایی از ۸سال دفاع مقدس تا دفاع از حرم، دستی قطع‌شده که نشان علمدار شد و در نهایت یک تن اربا اربا؛ حضرت پدر خوب رسم علمدار کربلا را به جا آوردید و یاد قمر بنی هاشم(ع) را در چشمان یک عالم مجسم کردید! چقدر زیبا روایت‌های عمو عباسِ بچه‌های خیمه را در یادها زنده کردید! ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‏سلامِ ما آدم‌بدا به آقای خوبِ آدم‌خوبا و آدم‌بدا! سلام بر حسین.
‏روز اول محرم رفت پیش آقا امام رضا. آقا بهش فرمود ریّان! اعراب دوره جاهلیت تو ماه محرم به هم ظلم نمیکردن و نمیجنگیدن اما این امت به اندازه اعراب جاهلی هم معرفت نداشتن! اگه میخوای تو ثواب شهدای کربلا شریک باشی هر وقت یاد حسین افتادی بگو کاش منم با شما بودم. عيون أخبار الرضا، ۱، ۲۹۹ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
رفیقم سید
‏روز اول محرم رفت پیش آقا امام رضا. آقا بهش فرمود ریّان! اعراب دوره جاهلیت تو ماه محرم به هم ظلم نمی
شاید برا جامونده ها ازسفر . بگو آقای امام حسین کاشکی منم تو کربلا بودم کاشکی منم با شما بودم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 🔰«خاک تدمر» 🔻چشمم که افتاد به عکس‌ها و صوت‌هایش در گوشی، دوباره هوایی شدم. می‌دانم آن‌قدر سرش شلوغ است که شاید اصلاً وقت نکند از بهشتش آن بالا، نگاهی به این پایین بیندازد. ولی دل این حرف‌ها سرش نمی‌شود. خاطراتش جلوی چشمم زنده می‌شود. آن روز قرار بود با هم برویم جلسه. هول‌هولی دنبال لباس‌های خوب‌مان می‌گشتيم که يکدفعه رسیدیم به این لباس‌ها. همین‌هایی که در عکس تنش کرده. گفتم: «سيد؛ اينا خيلی خاكی شده. یادت باشه برگشتیم اینا رو بشوريم.» نگاهی کرد و گفت: «اینا خاک تدمر و مفخخه‌هاييه [انتحاری‌هایی] كه می‌اومدن و منفجر می‌شدن، دلم نمياد بشورمشون! اين خاک مقدسه!» دیگر غرق شده‌ام؛ غرق سید. انگار که روبه‌رویم نشسته و دارم با خودش صحبت می‌کنم: «قربون اين ريش خاكی و خوشگلت! اين خاک به خودی خود که مقدس نيست! تقدسش به تو و امثال توئه كه حالا دور امام حسين (علیه‌السلام) جمع شديد و گل می‌گید و گل می‌شنوید. چى ميشه این بین يه نگاه نه؛ گوشه‌نگاهى هم به ما بیندازید و سفارشمون رو به آقا بکنید؟» ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
میگفت : همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون داشته باشید.. پرسیدیم : چرا؟ گفت : اینا چشماشون معجزه میکنه! هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه یه نگاهتون بهشون بخوره.. میگفت.. بنده‌ها فراموش کارن.. یادشون میره یکی اون بالا هست که همه چیزو میبینه... ولی این شهدا انگار انعکاس ِ نگاه خدان :) ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
‏در منطق عاشورایی اباعبدالله، ‎فراق مقدمه رسیدن است. فراق حج، حسین را به کربلا کشاند؛ فراق حقیقت، زهیر را به حسین رساند. مولای ما! فراق ‎ ما را به کجا می‌رساند؟ ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
رفیقم سید
🔰«عشاق حسین (علیه السلام)» #شهید_سید_علی_زنجانی #اربعین #امام_حسین ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shiri
🔻داشتم با خودم فکر می‌کردم امشب چه بنویسم، یاد حرف عارف روشن ضمیر شیخ رجبعلی خیاط افتادم که می‌گفت: «اگر می‌خواهید به مقامات برسین سه تا چیز خیلی اهمیت داره؛ گدائی شب‌ها، احسان به خلق و توسل به اهل بیت». یک لحظه جرقه‌ای توی ذهنم افتاد که سید علی واقعاً بدون غلو این سه ویژگی در وجودش بروز داشت و حتی درش غرق بود. سید علی یک بچه هیئتی و عاشق امام حسین (علیه‌السلام) بود که برنامه روزانه برای روضه شنیدن و گریه کردن داشت. گاهی هندزفری توی گوشش بود و به شدت گریه می‌کرد.
14.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌سیدالشهدا برای امام زمان قدرت‌آفرینی می‌کند! 🔻به خاطر حسین(ع)، جهان را شلوغ می‌کنیم.. ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin
🔴 خاطره‌‌ی دکتر ترکمن از شهید سلیمانی 💠 دکتر ترکمن می‌گوید: «سردار برای ملاقات نوه‌های تازه به دنیا آمده‌شان به بیمارستان آمدند. نمی‌دانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. روز به دنیا آمدن نوه‌های سردار سلیمانی پرستارها از دیدار سردار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم درعکس یادگاری ما باشید.» 📚 راوی: دکتر‌ ترکمن ‌══════°✦ ❃ ✦° @Amamehye_shirin