فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️این دعای عظیم الشان روزی امشب همه ما شده
حتماً ببینید و برای عزیزانتون ارسال کنید!
📌 خبر فوری سراسری
https://eitaa.com/joinchat/3170697458Cfd44a7e938
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃چهارشنبه خود را مزین و بیمه کنید به
💛🍃ذکر پر برکت صلوات بر
🌼🍃حضرت محمد(ص)
💛🍃و خاندان پاک و مطهرش
🌼🍃الّلهُمَّ
💛🍃صَلِّ عَلَی
🌼🍃مُحَمَّدٍ
💛🍃وَآلِ مُحَمَّدٍ
🌼🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمها همیشه نیاز
به نصیحت ندارند
گاهے تنها چیزے ڪه
واقعا به آن محتاجند
دستے است ڪه بگیرد
گوشے است ڪه بشنود و
قلبے است ڪه آنها را درک ڪند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ قابل توجه !!!! 🤔 😪🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سلام_امام_زمانم❤️
🌱اَلسَلام ، اِی نورِ فَـوقَ ڪُلً نـور
وارثِ زهرایـی ِ قلبِ صبـور...
بی حضورٺ عاشقـی درمانده گفت:
"رَبّنا عَجـّلْ لَنا يَومَ الظهـور"
اللهمعجللولیکالفرج
💢وعده تو من رو از پای دراورد
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى ميداد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!
📸 گزارش تصویری
🌷 شهید کوچه ما روشنایی شهر است
🔰ابراز ارادت و احترام به مقام شامخ
خانواده شهیدان منطقه ۱۱
⏰سه شنبه 23 آبان ماه ، محله درب میدان، خیابان شهید
مطهری ، مسجد چهارده معصوم (ع)
# رهنان من # درایتا
https://eitaa.com/joinchat/469237955C448e4aaf77
بیاد مرحوم حاج براتعلی عسگری که همیشه در صحنه برای دفاع از مردم محل وشهر ودوستان نماز جمعه بود شاد روحش صلوات
# رهنان من # درایتا
https://eitaa.com/joinchat/469237955C448e4aaf77
💢تکان در زندگی
شیخ ابوالحسن خرقانی گفت:
جواب دو نفر مرا سخت تکان داد
اول:
مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه ی لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت:
ای عارف، خدا می داند که فردا حالِ ما چه خواهد شد
دوم:
مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده اى گل آلود می رفت
به او گفتم:
قدم ثابت بردار تا نلغزی
گفت:
من بلغزم باکی نیست،
بهوش باش تو نلغزی،
که جماعتی از پی تو خواهند لغزید🌺
💢عاشق خدا باشیم
مجنون از راهی میگذشت. جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد. جماعت تند و تند نماز را تمام کردند. همگی ریختند بر سر مجنون. گفتند بی تربیت کافر شده ای. مجنون گفت مگر چه گفتم؟!
گفتند مگر کوری که از لای صف نمازگزاران میگذری. مجنون گفت من چنان در فکر لیلی غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نمازگزار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید؟!
قدری مجنون خدا باشیم...