🌸 به نام الله ✨یک روز دیگر 🌸یک برکت دیگر ✨و فرصت دیگر برای زندگی 🌸 خدایا ✨تو را سپاس بخاطر 🌸روزی دیگر و آغازی نو ✨با نام زیبای تو 🌸امروزمان را آغاز میکنیم 🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ✨ الهی به امید لطف و رحمت تو

سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت🌸 🗓 امروز  سه شنبه ☀️  ٢   خرداد   ١۴٠٢   ه. ش   🌙 ٣   ذیعقده    ١۴۴۴  ه.ق 🌲   ٢٣    می   ٢٠٢٣    ميلادی

💛گفتم که 🌷خدایا مرا مرادی بفرست  💛طوفان زده ام 🌷راه نجـاتی بفرست  💛 فرمود که با زمزمه یا مهدی    🌼 نذر گل نرگس 💛صـلواتی بفرست  💛الّلهُمَّ🌼 🌷صَلِّ🌼 💛علی🌼 🌷مُحَمّدٍ🌼 💛وَآل 🌼 🌷مُحَمّد🌼 💛وَعَجِّل🌼 🌷فَرَجَهُم🌼

❤️امام علی علیه السلام: 🌸🍃 روزگار، دو روز است روزى سازگار با تو و روزى ناسازگار اگر با تو ساز بود، سرمستى مكن و اگر ناساز بود، شكيبا باش.🌸🍃

🌼 السلام علیک یا اباصالح المهدی ✨وقتی که عطر و بویت ✨مهمان جان ما شد ✨دیگر دل آرزویی ✨جز وصل تو ندارد 🌼 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج

هیچ درختی به خاطر پناه دادن به کبوترها بی بار و برگ نشده است تکیه گاه باشیم مهربانی سخت نیست 🌸 ‍‌

عکسهای یادگاری هر روز یک عکس رزمندگان هشت سال دفاع مقدس شادی روح شهدا صلوات # رهنان من # درایتا https://eitaa.com/joinchat/469237955C448e4aaf77

🌸🍃شروع یک ماه پربرکت با صلوات بر محمد (ص) و خاندان مطهرش 🍃🌸 🍃🌸اللّهُمَّ 🌸🍃🌸صَلِّ 🌸🍃🌸🍃عَلَی 🌸🍃🌸🍃🌸مُحَمَّدٍ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸وَ آلِ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 مُحَمَّدٍ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸وَ عَجِّلْ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃فَرَجَهُمْ 🌸🍃

پیرمردی می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سخت بود.. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی . دوستدار تو پدر پیرمرد اینچنین تلگرافی را دریافت کرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام . صبح فردا 12 نفر از مأموران اف بی ای و ۴ نفر افسران پلیس محلی دیده شدند, و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم در دنیا هیچ بن بستی نیست. یا راهی‌ خواهم یافت، یا راهی‌ خواهم ساخت...