وقتایی که زارت و زورت دلت میشکنه و هیچ راهی برای نجات نداری؛ بزار قشنگ به بن بست بخوری، خوب ناامید شی و به قدر کفایت به استیصال برسی؛اونموقع تازه میفهمی که چه قدرتی تو مُشتاته و تا چه اندازه جسوری :)))! تازه میفهمی تواناییِ ساختنِ کلیدِ سخت ترین و مشکل ترین قفلهای زندگیتو داری و قادری حتی تو دل بنبست هم راه باز کنی و از دل عمیقترین بخشای اقیانوس، خودتو به ساحل برسانی :)
بزار نور تو نقاط صعب العبور روحت که حتی موشِ کور از داخلش رد نمیشه ، رخنه کنه و بهت بفهمونه ک تنها راهِ نجات از مشکلاتِ لاینحل و مسائل درهم پیچیده ی زندگی ، روبروی گنبدِ تُپل مُپلِ امامرضا قابلِ حله و میتونه تورو در جنگِ نابرابرِ درد و زندگی ، صفر_۳ پیروز کنه ...
اینجاست که با تکیه رو دیوارِ توکل میتونی
تا کره ی ماه بری و پرچم پیروزیتو رو مرتفع ترین قله هاش بکوبی و به همه ثابت کنی ؛
غم هیچ پُخی نیس:)
خدای نارنگیای نی نی دار ...
خدای قطره های عطریِ بارونای نجف...
مهربونِ من ، از دلامون خبر داری!
امشبو تو برامون بنویس کن ..
اون جوری که فکر میکنی صلاحته...
حاجت از تو ، اجابت از تو :)
وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
«و از بندگان من عدّه قلیلی شکر گزارند »
سوره سبأ /١٣
+آیا شما نیز مظلومیت این آیه را احساس میکنید؟
بنظرم امشب به جای لیست کردن کلی دعا و خواسته ، همه رو تو ی جمله ی "اللهمعجللولیکالفرج" خلاصه کنیم ..
حقیقتا دو سر سوده :)))
VID_20230613_045638_847_320kbps.mp3
1.56M
تکه های زندگیام را
به هم میچسبانم،
اما از لابهلای ترکهایش
هنوز دارد غم میچکد :)
@reihan_r
از دست دادن ، غریبه شدن، جدا شدن، عوض شدن، گم کردن، پیدا شدن و مجدد گم شدن از قسمتهای درونیه بزرگسالیه. تیکههایی که فقط خودت رنجش رو میفهمی.
چند ریشتر غم دارم؛
اینگونه که از دور چنانم که بَم پس از تخریب. آخرین ذخایر اشکم را برای سیراب کردن روحم جاری کردم. حادثهی دلتنگی و بحران تنهایی را پذیرفتهام؛ بعدها شاید از من تنها دلی بماند که سبز بود از محبت تو.. خودم را رها میکنم تا اگر از من ملول است برود.